- 2025-05-01
- 5 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
پنج معلمی که نامشان جاویدان ماند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، نام نخستین معلم مدرسه، خاطرهای است که کمتر دانشآموزی آن را از یاد میبرد و شاید بتوان خاطرات دوران مدرسه را بخشی از خاطره جمعی دانست؛ خاطرهای که گاهی با لبخند و گاهی هم با غم همراه است.
در میان تمام مسیرهای سخت و طاقتفرسایی که آموزش و پرورش از آن عبور کرده است، نام و یاد معلمان بسیاری در ذهنها مانده است؛ بعضی از آنها با ایجاد یک مسیر تازه نامشان را ماندگار کردند و برخی هم با به جان خریدن سختیها برای آموزش فرزندان ایران، همیشه در ذهنها ماندند.
کم نیستند افرادی که برای به ثمر نشاندن آموزش به سبک نوین، پا را فراتر گذاشتند؛ ساختند، تغییر دادند تا چراغ دانایی روشن بماند.
محمد بهمنبیگی
پدر آموزش عشایری
جوان تحصیلکرده دارالفنون و فارغالتحصیل رشته حقوق دانشگاه تهران، در دهه 30دریچهای برای کودکان عشایر گشود و همین کار بزرگ موجب شد تا عنوان «پدر مدارس عشایری» به نام او در تاریخ آموزش و پرورش منگنه شود. بهمنبیگی در دهه ۳۰ خورشیدی با حمایت دولت وقت، مدارس سیاری را ایجاد کرد که پا به پای عشایر کوچ میکرد. معلمها با زندگی در کنار ایل و زندگی در سیاهچادرها نقطه اتصال دانشآموزان با مدرسه و کتاب شدند.
توران میرهادی
معمار آموزش و پرورش نوین کودکمحور
این معلم از برجستهترین معلمان، نویسندگان و نظریهپردازان آموزش و پرورش کودک در ایران بود. او سال ۱۳۰۶ در خانوادهای متولد شد که پدرش تفرشیتبار و مادرش «گرتا دیتریش» آلمانی بود. پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال۱۳۲۴ در رشته زیستشناسی دانشگاه تهران قبول شد اما با شرکت در کلاس درس «جبار باغچهبان» و «محمدباقر هوشیار» به رشته علوم تربیتی و آموزش و پرورش علاقهمند شد. او در سال ۱۳۲۵ به پاریس رفت اما در دهه 30شمسی به ایران بازگشت و سال ۱۳۳۴ به نام برادر از دسترفتهاش، کودکستان «فرهاد» و بعدها، دبستان و راهنمایی «فرهاد» را بنیاد نهاد. میرهادی در کنار تدریس، بیش از نیم قرن از عمر خود را صرف پژوهش، تدوین برنامههای آموزشی جدید و تربیت معلم کرد. توران میرهادی همچنین از پایهگذاران شورای کتاب کودک و دایرهالمعارف کودکان و نوجوانان بود. او باور داشت که آموزش واقعی تنها با تغییر نگاه به کودک شکل میگیرد، این نگاه میرهادی موجب شد او به منبع الهام برای بسیاری از معلمان تبدیل شود.
شهید ابراهیم همت
معلمی در قامت سردار
وقتی نام شهید همت به میان میآید بسیاری این فرمانده جوان را با رشادتهایش در دفاعمقدس به یاد میآورند و کمتر کسی از نقشآفرینی او در قامت یک معلم در روستاهای محروم اصفهان حرف زده است.
ماجرای دلبستگی شهید همت به شغل معلمی، ریشه در انتخاب پدرش برای فعالیت بهعنوان معلم داشت. او هم بارها و بارها خود را در کلاس درس تصور کرده بود، آرزویی که پس از پایان تحصیلات در دانشسرای تربیت به واقعیت پیوست.
شهید همت که در شهرضا و روستاهای اطراف آن، بهعنوان معلم ادبیات شناخته میشود، در روزگاری که به او نیاز بود، مسیر خود را تغییر داد و به سپاه پیوست. شهید همت پس از شروع جنگ، وقتی عازم جبهه شد، روح معلمیاش را با خود برد و آموزش نیروهای تازهوارد و تربیت اخلاقی رزمندگان را بهعنوان یک معلم فراموش نکرد، شاید به جرأت بتوان گفت که شهید همت حتی در روزگار سخت جنگ هم معلم ماند.
جبار و ثمینه باغچهبان
آموزگاران کودکان ناشنوا
آموزگاری 98ساله که باید او را فرزند خلف پدرش جبار باغچهبان معرفی کرد، او یکی از نخستین معلمان و مؤلفان آموزش کودکان ناشنوا در ایران است و تألیف کتابهای آموزشی او هنوز بهعنوان یک نسخه راهگشا در سیستم آموزشی شناخته میشود.
جبار باغچهبان در سال 1303سکوت دنیای ناشنوایان را شکست و دختر او هم از سالهای ابتدای جوانی در مدارس ویژه ناشنوایان تدریس و با بهرهگیری از روشهای نوین آموزشی، نقش مهمی در ارتقای سطح یادگیری آنها ایفا کرد. اثرگذاری او و پدرش در زندگی کودکان با نیازهای ویژه تا حدی است که رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی اقدامات آنها را اثر ماندگار در دنیای ناشنوایان معرفی کرده است: «10هزار دانشآموز ناشنوا داریم و هنوز نتوانستهایم بهتر از الفبایی که مرحوم باغچهبان نوشته است، پیدا کنیم.»
با تکیه بر اقدامات خانواده باغچهبان، آنها را به جرأت میتوان بهعنوان بازیگران اصلی صحنه عدالت آموزشی معرفی کرد.
محمد شعرانی
معلم کوچکترین مدرسه دنیا
یک معلم گمنام که با نوشتن روایتهایش از مدرسه 4نفره، به شهرتی جهانی دست یافت و نشان داد که آموزش به فرزندان ایران حتی در دورترین روستاها با فداکاری معلمهایی مانند محمد شعرانی قابل پیگیری است.
او در سال ۸۵ بهعنوان نیروی سرباز معلم به روستای جمال آباد کالو از توابع بخش بردخون در ۱۸۰ کیلومتری بوشهر فرستاده شد. شعرانی در همان روزهای اولیه سربازمعلمی، اتفاقات مدرسه شهید رجایی را که بیشتر از ۴ دانشآموز نداشت در وبلاگ شخصیاش به نام «دیر تَشباد» نوشت و همین روزمرهنویسی باعث شد که توجه ایرانیها و مردم جهان به فداکاری این معلم دهه شصتی جلب شود.
محبوبیت شعرانی با چنان سرعتی بالا رفت که به واسطه فعالیتهای او، سیستم آموزش این روستا و مناطق اطراف آن با کمک خیرین و آموزش و پرورش توسعه یافت. این معلم جوان نشان داد که با دستان خالی هم میتوان چراغ کوچکترین مدرسه دنیا را روشن نگه داشت.
ارسال دیدگاه