مختصات هسته سخت نظام

روزنامه جوان نوشت: نیروی سخت انقلاب آنهایی نیستند که تا وقتی رهبری در میدان است، «خیلی اسلامی‌بودن یا نبودن» نظام…
مختصات هسته سخت نظام

روزنامه جوان نوشت: نیروی سخت انقلاب آنهایی نیستند که تا وقتی رهبری در میدان است، «خیلی اسلامی‌بودن یا نبودن» نظام را خودشان در ترازو بگذارند و بعد تصمیم بگیرند که حالا آیا جلوی تیر امریکا بروند یا نروند.

مختصات هسته سخت نظام

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

نامه نیوز – «جوان» نوشت: یک تحلیلگر ثابت تلویزیونی در یک برنامه اینترنتی ادعایی از بن و اساس خام و غلط عرضه کرد که دستمایه‌ای علیه مبانی فکری اسلامی شد. او گفت «یک سری جوانان مذهبی داریم که برای حکومت حاضرند مقابل تیر بروند و اگر احساس کنند [با اجرانشدن قانون حجاب، یا با گسترش بی‌حجابی]حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست، برای چه بروند؟». بعد از آن دیگرانی هم شبیه همین حرف‌ها را توییت زدند. 

یک تحلیلگر ثابت تلویزیونی در یک برنامه اینترنتی ادعایی از بن و اساس خام و غلط عرضه کرد که دستمایه‌ای علیه مبانی فکری اسلامی شد. او گفت «یک سری جوانان مذهبی داریم که برای حکومت حاضرند مقابل تیر بروند و اگر احساس کنند [با اجرانشدن قانون حجاب، یا با گسترش بی‌حجابی]حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست، برای چه بروند؟». بعد از آن دیگرانی هم شبیه همین حرف‌ها را توییت زدند. 

این‌جور حرف‌ها و واکنش‌ها دو تیر غلط در هوا روانه می‌کند. اول، غلط بودن تحلیل است و دوم اینکه معلوم نیست چرا این غلط‌ها را واکنشگران بلافاصله به پای مبانی اسلام و نظام می‌نویسند؟! در سرتاپا اشتباه‌بودن این تعبیرات یک حرف است و در اینکه چرا جامعه به هر حرفی حساس می‌شود هم یک حرف. برخی افراد ممکن است مثلاً در حوزه یک کشور خارجی آن‌هم یک وضعیت خاص حرف‌هایی خوانده باشند و بتوانند همین حرف‌ها را همیشه تکرار کنند. یا در حوزه اقتصاد چیزی بگویند و رد شوند، اما آیا می‌توان در تمامی بحث‌ها آنها را به گفتگو و اظهارنظر فراخواند؟! 

هسته سختی که آن تحلیلگر و بعد توییتری‌ها از آن سخن گفتند، بیشتر یک هسته شل و وارفته و مدعی است که خودش پر از شبهه است و هنوز مسئله‌اش با نظامی که می‌خواهد از آن دفاع کند، روشن نیست و بیشتر خودش را می‌بیند و می‌فهمد تا نظام را و اسلام را. 

هر حکومتی در جهان یک هسته سخت وفادار خطرپذیر دارد، جمهوری اسلامی هم بسیج و نیرو‌های انقلابی را دارد که هسته سخت نظام و پیش‌رونده و پیش‌برنده هستند. این نیرو‌ها هم دانشمند تراز اول در خود دارند، مثل هسته‌ای‌ها یا دانشمندان حوزه‌های نوظهور علم، و هم نیروی بسیجی که در کار‌های جهادی حاضر است، و هم نیرویی که برای نظام اسلامی که خاک وطن در هر زمان و تک‌تک مردم آن فراتر از باور‌ها و مرام‌های‌شان مشمول آن است، جلوی تیر دشمن می‌رود. در دفاع‌مقدس هم فقط ۲ میلیون نفر از این افراد نقش‌آفرین بودند. اکنون با چنین هسته سختی قاعدتاً نباید نه از نظر علمی در حوزه‌های خاص و نه از نظر جهاد در میادین دیگر نگران آینده بود. اما این هسته سخت آن چیزی نیست که خودش تعیین کند که متر و معیار اسلامی‌بودن و خیلی‌اسلامی‌بودن یا کم‌اسلامی‌بودن چیست. به تعبیر قرآنی هسته سخت نیرو‌های مؤمن کسانی هستند که خود را داور اسلامی‌بودن قرار نمی‌دهند «نه، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند، مگر آنکه در نزاعى که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمى که تو مى‌دهى هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند» (۶۵ نساء) و در ۱۴۶ آل عمران «چه بسا پیامبرانى که خدادوستان بسیار همراه آنان به جنگ رفتند؛ و در راه خدا، هر چه به آنها رسید، سستى نکردند و ناتوان نشدند و سر فرود نیاوردند و خدا شکیبایان را دوست دارد». 

قبلاً در یک گزارش خواندم از دلایلی که ایران را برای پنتاگون متفاوت از افغانستان و عراق و لیبی و سوریه کرده است، این بوده که تحلیلگران پنتاگون گفته‌اند برخلاف این کشور‌ها در ایران دست‌کم ۵‌میلیون نیروی سخت بسیجی وجود دارد که حاضرند از مرز‌های آبی تا پایتخت، قربانی بشوند و بمیرند، اما نبینند که پای ما به خیابان پاستور و بیت رهبری برسد، مشابه کاری که با صدام در عراق کردیم. مسئله هم فقط دفاع از یک شخص نیست، دشمن خوب می‌داند که مسئله دفاع از یک آرمان است که آن شخص این آرمان را در دل نیرو‌های هسته سخت خود زنده و پاینده کرده است. اتفاقاً شاید وزارت‌جنگ امریکا روی همین مسئله کار می‌کند که چطور می‌تواند این ۵ میلیون یا کمتر یا بیشتر را از سر راه با ایجاد بی‌انگیزگی بردارد. اما قطعاً هیچ‌کدام از این چند میلیون بسیجی یا نیروی سخت انقلاب آنهایی نیستند که تا وقتی رهبری در میدان است، «خیلی اسلامی‌بودن یا نبودن» نظام را خودشان در ترازو بگذارند و بعد تصمیم بگیرند که حالا آیا جلوی تیر امریکا بروند یا نروند. قطعاً از آن نیرو‌های انقلابی حتی یکی هم این‌گونه نیست. نه اینکه چنین افرادی اصولاً در میان نباشند، همین توییتری‌هایی که از این‌جور حرف‌ها می‌زنند لابد خودشان چنین هستند، اما آن هسته سختی که انقلاب را به این نقطه رسانده است، از این جور دعوا‌ها بزرگ‌ترش را هم بر سر راه دیده و برای او چالشی ایجاد نکرده است. 

اکنون بسیاری دوست دارند کشور دو پرچم در دست داشته باشد، یکی پرچم توقف قانون حجاب و یکی پرچم اجرای قانون حجاب! برخی هم دوست دارند این پرچم‌ها را برای دوتابعیتی‌ها علم کنند. خب! دوقطبی شاخ‌ودم ندارد؛ و عجیب‌تر اینکه وقتی به ذات و واقعیت برخی از این افراد که سال‌هاست آنان را می‌شناسیم، می‌نگریم می‌بینیم هدف واقعی آنان اصولاً این حرف‌ها نیست! پس در اینجا کسانی که پیاده‌نظام اجرای این دوقطبی‌ها می‌شوند، باید بدانند که چه هزینه‌ای را بر کشور و مسائل واقعی‌اش تحمیل می‌کنند.

 

منبع خبر