- 2025-11-28
- 5 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
اقتصاد پلتفرمی و فروپاشی همبستگی: کالائی سازی روابط در سرمایهداری نوین

این یادداشت کوتاه، بر آن است که نشان دهد، چگونه سرمایهداری پلتفرمی با کالاییسازی تجربههای اجتماعی و بازطراحی روابط انسانی، عملاً همبستهگیهای سنتی را فرو میریزد؟ و این انتقادی جدی است به منطق معاصر انباشت سرمایه.
چه چیز «پلتفرمی» تغییر کرده است؟
نویسندگان شناختهشدهای چون نیک سرنیچک (Nick Srnicek) با اثر خود اقتصاد پلتفرمی (Platform Economy) توضیح میدهند که شرکتهای تجاری، تولیدی و بازرگانی، چگونه با پلتفرمها اقتصاد جهانی را بازسازی کردهاند. این شرکتها نه فقط کالا یا خدمت میفروشند، بلکه زیرساخت نرمافزاری و سختافزاری ارائه میکنند تا دیگران بتوانند بر بستر آن «فعالیت» کنند. اما نکته مهمتر این است که، ماده خام این نوع سرمایهداری دیگر نفت یا ماشین نیست، بلکه «داده» است. این یعنی شرکتهای پلتفرمی با جذب کاربران، جمعآوری داده از تعاملات، ترجیحات، رفتارها و حتی احساساتشان، سرمایه انباشت میکنند و این تازه آغازِ ماجراست.
در این چارچوب، پلتفرمها نه فقط بازار را مدیریت میکنند، بلکه روابط اجتماعی، کار، ارتباط، مصرف و حتی هویت را بازطراحی و بازتولید میکنند. این بازطراحی و بازتولید اگرچه در لفافه «انعطاف»، «دسترسپذیری» و «اقتصاد اشتراکی» ارائه میشود، ولی در پس آن منطق کلاسیک سرمایهداری بیشینهسازی سود، کمینهسازی هزینه، تمرکز قدرت به شکلی پیچیدهتر و فراگیرتر بازتولید میشود.
کالاییسازی رابطه و تجربه؛ پایان همبستهگی
کالاییسازی تجربه انسانی
در سرمایهداری سنتی، کار معنادار بود: کارگر برای تولید کالا یا خدمت، زمان و نیروی جسمیاش را میگذاشت. اما در پلتفرمها، حتی تجربه، توجه، روابط، و رفتار آدمها به کالا تبدیل میشوند. به بیانی دقیقتر، تجربه مصرف، تعامل اجتماعی، حتی دادههای رفتاری مانند علایق، شبکه دوستان، واکنشها ماده خام استخراج ارزشاند. آنچه پیشتر «زندگی روزمره» بود، اکنون به «محصول قابل فروش» بدل شده است.
این کالاییسازی بهمعنای تضعیف ارزش روابط انسانی حقیقی است: رابطه دیگر به معنای اعتماد، تعهد، همبستهگی نیست؛ بلکه به سرمایهای تبدیل شده که ارزش و بهای آن بر حسب داده، امتیاز، رتبه یا مصرف سنجیده میشود.
فروپاشی همبستهگی و «قطعهقطعهشدن» جامعه
وقتی روابط انسانی تابع بازار شوند، همبستهگی اجتماعی تضعیف میشود. پلتفرمها روابط را به «تعاملات کوتاهمدت، بیتعهد و مقطعی» تقلیل میدهند. کارگران «پلتفرمی» اغلب نه همکار دائمیاند، نه عضو جامعه معینی بلکه صرفاً «نیروهای متغیر» بازارند. مطالعات اخیر نشان دادهاند که کار پلتفرمی غالباً با بیثباتی، فقدان امنیت شغلی، نبود حمایت اجتماعی و فقدان تعلق ساختاری همراه است.
نتیجۀ این روند: جامعهای که باید بر پایه اعتماد، شبکههای پایدار و خاطره مشترک شکل بگیرد، جای خود را به شبکهای از کارگران، کاربران و مصرفکنندگانی میدهد که تنها با مناسبات بازار به هم متصلاند مناسباتی که کوتاهمدت، قابل تعویض و کاملاً تابع عرضه و تقاضا هستند.
کنترل، نظارت و اقتدار الگوریتمی
پلتفرمهای بزرگ تنها واسطه نیستند، آنها کنترل میکنند. طبق مفهوم سرمایهداری نظارتی (Surveillance Capitalism) که توسط شوشانا زوبوف (Shoshana Zuboff) مطرح شده، این شرکتها نه فقط داده جمعآوری میکنند، بلکه رفتار انسان را پیشبینی کرده، شکل داده و در جهت منافع اقتصادی هدایت میکنند. این شکلِ جدید انباشت، دقیقاً «تجربه خصوصی انسان» را برای تبدیل به کالا هدف قرار داده است.
نتیجهای که میتوان گرفت این است که، فرد خود را بازیگر آزاد نمیبیند، بلکه به موجودی دادهساز بدل میشود؛ انتخاب ظاهری وجود دارد، اما ساختار تصمیمگیری، پاداش و تنبیه رفتار را الگوریتم تعیین میکند نه روابط اجتماعی، اخلاقیات، یا مسئولیت جمعی. این قدرت نامرئی و غیرپاسخگو است؛ قدرتی که هم اقتصادی است، هم اخلاقی و اجتماعی.
چرا این انتقاد ضروری است؟
هدف انتقاد حمله هیجانی به «تکنولوژی» یا «پلتفرم» نیست؛ بلکه انتقاد از منطق نظام سرمایهداریای است که از طریق تکنولوژی متجلی شده است. بی تفاوتی نسبت به این منطق، نه فقط اقتصاد، بلکه ساختار روابط اجتماعی، کار، هویت و حتی شناخت انسان، تغییر خواهد کرد.
نتیجهگیری و هشدار
اقتصاد پلتفرمی در ظاهر وعدههایی چون انعطاف، دسترسی و راحتی میدهد؛ اما در حقیقت، همان ساختار استثمار را به شکل پیچیدهتر، نامرئیتر و درونیتر بازتولید میکند. این سیستم:
• روابط انسانی را کالایی میکند،
• همبستهگی و تعلق جمعی را تخریب میکند،
• کنترل را از طریق داده و الگوریتم بهدست میگیرد،
• و در نهایت، فرد و جامعه را تابع بازار میسازد.
اگر بهویژه بهعنوان روشنفکران و دانشگاهیان با چشم باز به این پدیده نگریسته شود، شاید چهبسا مسیری برای «اقتصاد دیجیتال انسانی» پیشنهاد داده شود؛ راهی که در آن داده و تکنولوژی نه به ابزاری برای انباشت بیحساب، بلکه به ابزار تحقق عدالت اجتماعی، همبستهگی و آزادی بدل شوند.

ارسال دیدگاه