- 2025-07-17
- 4 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
آیا پدافند غیرعامل را در ایران جدی گرفته بودیم؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، جنگ 12 روزه ایران و اسراییل، هم خسارات انسانی داشت و در آوار و ویرانیهای جنگ، جانهای عزیزی از مردم عادی و غیر نظامی از دست رفت و هم خسارات اقتصادی سنگینی به دولت و کشور وارد کرد. تخریب هزاران خانه مسکونی، بیخانمانی صدها هموطن و انتظار با مدتی نامعلوم برای بازسازی و نوسازی خانههای منفجر شده، ازدست رفتن اندوخته زندگیهای 10 ساله و 20 ساله و 30 ساله و 40 ساله در آوار موشکباران و پهپاد و پرتابه در 24 استان کشور، مجروحیت و مصدومیت جسمی و روانی بیش از 5 هزار زن و مرد و کودک، شهادت بیش از هزار نفر از هموطنان نظامی و غیرنظامی و همچنین خسارات روانی برای تمام ملت ایران، مهمترین بخش آسیبهای انسانی جنگ 12 روزه ایران و اسراییل است، اما این جنگ که 37 سال بعد از جنگ 8 ساله ایران و عراق رخ داد، یک غفلت مهم را هم آشکار کرد؛ غفلتی که اگر نبود، شاید امروز با این حجم خسارات انسانی و اقتصادی مواجه نبودیم. از 23 خرداد و طی 12 روز، میلیونها نفر از جمعیت ساکن در استانهای هدف موشک و پرتابهها و پهپادهای اسراییلی، هراس غیرقابل توصیفی را تجربه کردند آنهم صرفا به دلیل آنکه هیچ امکان و ابزاری برای هشدار و آگاهسازی در کشور وجود نداشت و ساکنان 100 شهرستان هدف حملات اسراییل، حتی نمیدانستند چگونه و در کدام نقطه و با چه امکانات و تجهیزاتی پناه بگیرند.
اگرچه که روند امداد و نجات در تمام نقاطی که هدف حملات اسراییل قرار گرفت، یک جانفشانی تمامعیار ازسوی نیروهای هلالاحمر و آتشنشان بود، اما جز تعداد معدودی از پیشکسوتان امداد و نجات، بقیه امدادگران و آتشنشانان، از جزییات عملیات امداد در جنگ چیزی نمیدانستند آنهم به این دلیل که طبق اذعان مسوولان حوزه سلامت، به مدت 4 دهه بعد از پایان جنگ 8 ساله ایران و عراق، هیچ مانور آمادهباش برای دوران جنگ در ایران برگزار نشده بود و آموزهها برای تمام دستاندکاران حوزه بحران، صرفا به حوادث طبیعی یا بحرانهای شهری و ترافیکی و جادهای محدود میشد. امروز میتوان گفت که مهمترین آسیب جنگ 12 روزه برای دولت و حاکمیت، تبعات بیتوجهی 37 ساله به پدافند غیرعامل دوران جنگ بود و به دلیل استمرار همین بیتوجهی، بسیاری از خساراتی که میتوانست قابل پیشگیری باشد، حالا به عنوان باری سنگین و حجیم بر شانه دولت و ملت و کشور تحمیل شده است. مهدی زارع، رییس مرکز پیشبینی زلزله و استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی، طی روزهای اخیر در یادداشتهای جداگانهای با محور ضرورت توجه عملیاتی به پدافند غیرعامل ویژه ایام جنگ و آسیبهای وارده به محیطزیست شهری و جامعه انسانی در ایام جنگ و همچنین، زیرساختهای ضروری که باید در هر کشور ایجاد شود تا در زمان جنگ که مخربترین بحران در قرن اخیر است، برای حفظ جان و امنیت شهروندان مورداستفاده قرار بگیرد، خسارات ناشی از بیتوجهی چند ده ساله به این ضرورت را برشمرد.
22 سال پس از تاسیس سازمان پدافند غیرعامل و بعد از پدافند ملی در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی (۲۳ خرداد-۳ تیر ۱۴۰۴) میتوان به ارزیابی نقش پدافند غیرعامل در ایران امروز پرداخت. آیا با توجه به شرایط خاص کشور، پدافند غیرعامل با اهمیت ویژه طی بیست و دو سال اخیر تلقی شده است؟ آیا نهاد پدافند در حفاظت از سرمایههای ملی و حفظ امنیت کشور برای همه مدیران اجرایی کشور در نظر گرفته شده بود؟ پدافند غیرعامل
(Passive Defense) و پدافند مدنی-دفاع غیرنظامی (Civil Defense) دو مفهوم مرتبط اما متمایز در حوزه امنیت ملی هستند که هر دو بر کاهش آسیبپذیری غیرنظامیان و زیرساختها تمرکز دارند. درک تفاوتهای آنها برای مدیریت بحران حیاتی است، ولی در ایران با ادغام این دو مفهوم مواجهیم که موجب توسعهای ناپایدار و غیرایمن از دیدگاه پدافند در بخشهایی از میهن ما شده است. پدافند غیرعامل مجموعه اقدامات غیرمسلحانه و عمدتا فیزیکی برای کاهش آسیبپذیری بدون درگیری مستقیم مسلحانه با دشمن است که با هدف حفظ امنیت شهروندان، تقویت توان ملی، تداوم خدمات حیاتی و کاهش تلفات انسانی پیش، حین و پس از بحران (جنگ، حملات سایبری، تروریستی) انجام میشود. عمده اقدامات کلیدی پدافند غیرعامل عبارتند از: استتار و پراکندگی مراکز حیاتی (نیروگاهها، پالایشگاهها) ساخت پناهگاههای عمومی و مقاومسازی ساختمانها، ایجاد ذخایر استراتژیک (غذا، دارو، سوخت) توسعه سیستمهای هشدار پیشهنگام و هشدار سریع، مقابله با تهدیدات سایبری و جنگ الکترونیک. دامنه عمل پدافند غیرعامل فراگیر است ولی در کشور ما تهدیدات نظامی و انسانساخت دامنه فعالیتهای پدافند غیرعامل را مشخص میکند. راهبرد پدافند غیرعامل در تعریف سازمان آن در ایران واکنشی و پیشگیرانه است.
ازسوی دیگر پدافند مدنی یا دفاع غیرنظامی که به باور نگارنده در ایران مورد غفلت قرار گرفته و اساسا به عنوان بخشی از پدافند غیرعامل در وظایف آن سازمان درنظر گرفته شده، با هدف کاهش تلفات انسانی و ایمنی در زمان جنگ یا سوانح طبیعی (حفاظت در برابر بمباران، آتشسوزی، آلودگی شیمیایی، جنگ، تروریسم یا سوانح طبیعی مانند زلزله و سیلاب) از طریق ساماندهی فعالیتهای مدنی و تقویت نهادهای اجتماعی، اطفای حریق، نجات مصدومان، تخلیه مناطق جنگی، مدیریت پناهگاهها در زمان حمله، شکل دادن به سلولهای بحران در زمان زلزله و سیلاب و در زمان جنگ و حملات تروریستی، کنترل آلودگیهای شیمیایی-زیستی-هستهای، تامین نیازهای اولیه (آب، غذا) در بحران و مقابله با تهدیدات سایبری و الکترونیکی است. دامنه عمل پدافند مدنی به سوانح طبیعی و انسان ساخت گسترده میشود. راهبرد در پدافند مدنی پیشگیرانه است. سازمان پدافند غیرعامل کشور -زیرمجموعه ستاد کل نیروهای مسلح- در سال ۱۳۸۲ تاسیس شده و هدف آن کاهش آسیبپذیری و افزایش پایداری زیرساختها و فعالیتهای کشور در برابر تهدیدات مختلف است. روز پدافند غیرعامل در تقویم ایران، ۸ آبان ماه است. این سازمان مسوولیت برنامهریزی، هماهنگی و نظارت بر اقدامات پدافند غیرعامل در کلیه بخشهای کشور را برعهده دارد. پدافند غیرعامل به مجموعهای از اقدامات غیرنظامی اطلاق میشود که با هدف کاهش آسیبپذیری و حفظ کارایی زیرساختها و فعالیتهای کشور در برابر تهدیدات مختلف انجام میشود.
از اقدامات مهم پدافند غیرعامل محافظت از زیرساختها و حمایت از تلاشهای مقابله با شرایط جنگی است. استتار، پراکندگی و تمرکززدایی با احداث شهرهای زیرزمینی، پایگاههای استتار شده در کوهستان و انتقال صنعت و کارخانههای حیاتی (مهمات، پتروشیمی) به زیر زمین (در تونلهای کوهستانی) و برای جلوگیری از حملات هوایی، انتقال به مناطق دورافتاده (کارخانههای فولاد اصفهان) یا ساخت تاسیسات هستهای در مناطق امن کوهستان و در زیر زمین، از نمادهای استتار و پراکندگی است. پراکندن مراکز فرماندهی مستحکم و دور کردن داراییهای کلیدی از مرزها و از تیررس حملات دشمن و لحاظ کردن احتمال بمباران در توسعه زیرساخت به ویژه در زیرساختهای زیرزمینی و پراکنده مانند متروهای شهری از فعالیتهای پدافند غیرعامل در دهههای اخیر در ایران است.
مقاومسازی و استتار به دلیل هزینه و تحریمها با استفاده از خاکریزهای خاکی و بتن، روی مکانهای نظامی کلیدی (پناهگاههای فرماندهی، پایگاههای هوایی) و زیرساختهای غیرنظامی همچنان آسیبپذیر متمرکز بوده است. آسیبپذیری در برابر حملات هوایی نشان داد که به سازماندهی مجدد و مداوم برای ساخت تاسیسات مستحکم و عمیقا مدفون برای داراییهای نظامی، هستهای، فرماندهی، صنعتی و موشکی نیاز داریم. ازسوی دیگر آسیبپذیری بالای ساختمانهای بلند و برجها، هم از نظر دسترسی بیشتر در برابر حملات هوایی و هم از نظر معرضیت بیشتر انسانها و داراییها در یک برج تلفات تجمعی در حمله به برجهای نوبنیاد و سعادتآباد در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴- نشان میدهد
-تلفات تجمعی در حمله به برجهای نوبنیاد و سعادتآباد در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴- نشان میدهد که اساسا باید در ساخت ساختمانهای بلند و برج در هر جای در دسترس در کشور تجدیدنظر کلی صورت گیرد.
تابآوری از طریق پراکندگی و افزونگی و ضرورت خوداتکایی («اقتصاد مقاومتی») از نکات مهم است. همچنین بسیج عمومی در هنگامی که به نیروی انسانی زیادی نیاز داریم موثر واقع شد، اما محدودیتهایی را در تخصص فنی و قابلیتهای واکنش حرفهای برجسته کرد. در این مورد سازماندهی نهادهای مدنی با دید پدافند، لازم است. افراد ماهر در شکل دادن به پدافند ملی بسیار موردنیازند. ایران با فقدان برابری تکنولوژیکی در مقابل اسراییل و امریکا، در دفاع غیرنظامی مقرونبهصرفه، باید برای افزایش بقا و تحمیل هزینه بر مهاجمان دست بالاتر را داشته باشد. در این زمینه از دفاع مقدس هشت ساله و دفاع در برابر تجاوز ۱۲روزه اسراییل و امریکا باید بیاموزد که دفاع غیرنظامی-پدافند مدنی (civil defense محافظت از مردم-روحیه) یک الزام حیاتی برای تابآوری ملی در برابر سوانح تمامعیار طبیعی و تهاجمات دشمن است. ما در ایران پدافند غیرعامل داریم ولی همچنان نیاز به پدافند مدنی به ویژه پس از تجاوز نظامی دشمن در سال ۱۴۰۴ مشاهده میشود.
جنگ و توفان گرد و غبار
پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه ناشی از تجاوز اسراییل و امریکا به میهنمان، خیزش گرد و خاک در منطقه تهران و جنوب البرز طی روزهای ۱۶ تا ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۴ خبر مهم این روزهاست. طی این مدت در برخی نقاط به ویژه در نیمه جنوبی و غربی استان، گاهی وزش باد شدید تا خیلی شدید، خیزش و انتقال گرد و خاک از استانهای مجاور و کاهش کیفیت هوا مورد انتظار است. توفانهای گرد و غبار میتواند به طور قابلتوجهی پس از جنگها به دلیل چندین عامل بههم پیوسته افزایش یابد. عواملی که مدیریت زمین را مختل کرده و پایداری خاک را کاهش میدهند. پوشش گیاهی و پوستههای خاک در عملیات نظامی تخریب میشود و بمباران، پوشش گیاهی تثبیتکننده و پوستههای بیولوژیکی خاک را از نظر فیزیکی از بین میبرد. این امر خاک سست و لخت را در برابر فرسایش بادی بسیار آسیبپذیر میکند. تخریب کانالها و پمپها منجر به بیابانزایی زمینهای قبلا آبیاری شده و ایجاد منابع جدید گرد و غبار میشود.
آسیب به زیرساختها و کنترل گرد و غبار با آوار شهری همراه میشود. بمباران شهرها مقادیر زیادی گرد و غبار بتن و آجر پودر شده ایجاد میکند که به راحتی توسط باد جابهجا میشوند. جادههایی که در انفجارها آسیب دیدهاند، به منابع محلی قابلتوجهی از گرد و غبار تبدیل میشوند.
هرج و مرج پس از جنگ به ویژه در مدیریت شهری، وضعیت سازمان حفاظت محیطزیست و محدودیتهای منابع دولت و کمبود بودجه و ظرفیت برای احیای جنگلها، پروژههای کنترل فرسایش یا اجرای شیوههای پایدار استفاده از زمین، از تبعات جنگها هستند. در تخریبهای ستون پنجم دشمن، بعضی آتشسوزیها در مراتع و فضای سبز شهرهای مختلف کشور نیز گزارش شد. ازسوی دیگر بعضی مردم ممکن است در فضای بیتوجهی نظارت، به چرای بیش از حد، جنگلزدایی برای سوخت یا کشت زمینهای حاشیهای بدون اقدامات حفاظتی مناسب متوسل شوند و تخریب را تشدید کنند. تخریب زمینهای کشاورزی و ساخت و سازهای سودجویان نیز از سوءاستفادههای هرج و مرجطلبان در زمان جنگها و پس از جنگهاست. جنگها اغلب در مناطق خشک مانند خاورمیانه که از قبل مستعد توفانهای گرد و غبار هستند با تخریب زمین، به طور قابلتوجهی اثر خشکسالیهای طبیعی را تقویت میکند. تغییرات اقلیمی میتواند فراوانی و شدت خشکسالی را بیشتر تشدید کند و یک همافزایی خطرناک در منطقه ما ایجاد کند.
در امریکای دهه سی میلادی «کاسه گرد و غبار» اگرچه ناشی از جنگ نبود اما نمونهای کلاسیک از چگونگی مدیریت ضعیف زمین (شخم زدن شدید بدون پوشش گیاهی در جریان خشکسالی) همزمان با مشکلات اقتصادی بود که منجر به توفانهای گرد و غبار فاجعهبار شد. سناریوهای پس از جنگ این شرایط را از طریق رها کردن مدیریت میتواند تکرار کنند. در جنگ خلیجفارس و پس از تجاوز نظامی عراق به کویت طی سال ۱۹۹۱ حرکت شدید وسایل نقلیه نظامی در بیابان، شبکههای وسیعی از ردپاهای شنی فشرده ایجاد کرد و شن و گرد و غبار مسیر را سست کرد و به منابع اصلی جدید گرد و غبار تبدیل شد. همچنین به آتش کشیده شدن میدانهای نفتی با گسترش و پراکنش دوده، آتشسوزیها را به پوشش گیاهی اطراف نیز گسترش داد. بمباران به زیرساختها و مناطق شهری نیز به شدت آسیب رساند.
در جنگ داخلی سوریه از سال ۲۰۱۱ تاکنون، نابودی زمینهای کشاورزی و میلیونها نفر آواره موجب تخریب گسترده مزارع گندم و مناطق آبیاری شده در شرق سوریه شد. از سویی از بین رفتن آبیاری با تخریب زیرساختها و عدم نگهداری زمین منجر به فروپاشی سامانههای آبیاری و خشک شدن مزارع سوریه شد. بدینترتیب افزایش استفاده از زمینهای حاشیهای و آوارگی جمعیت در مناطق کمتر مناسب، موجب پدید آمدن چراگاهها و کشتزارهای ناپایدار شد. این وضع موجب افزایش قابلتوجه فراوانی و شدت توفانهای گرد و غبار ناشی از زمینهای کشاورزی رها شده و تخریب مراتع شد. همین نواحی نابود شده کشاورزی در سوریه و عراق از منابع مهم گرد و غبار در کل منطقه و از جمله ایران است ولی تنها منبع نیست. در اصل، جنگ، توفانی تمامعیار برای افزایش توفانهای گرد و غبار ایجاد میکند. با توقف شیوههای مدیریت پایدار و تخریب زیرساختها، کشاورزان را آواره میکند و نهادهای لازم برای احیا را فلج میکند و مناطق وسیعی از خاک آسیبپذیر و سست را در معرض باد قرار میدهد. این تخریب میتواند برای دههها پس از پایان جنگ ادامه یابد. باتوجه به وضع خشکسالی شدید در سالهای اخیر در کشور و تجاوز نظامی اسراییل به ایران، ساماندهی سریع زمین و محیطزیست و سختگیری برای حفاظت مراتع و کنترل تخریبهایی که ستون پنجم دشمن در به آتش کشیدن مراتع انجام میدهد، ضروری است.
برای ساخت پناهگاه از زمینشناسی کمک بگیرید
در جلسه ۲۴ تیر ۱۴۰۴، مهدی چمران، رییس شورای اسلامی شهر تهران گفت: « درخصوص پناهگاهها ما طرحهایی را در دستور کار داریم. در استفاده از فضاهای شهری مانند بوستانها برای ایجاد پناهگاه، بوستانهای تهران به عنوان پناهگاه مناسب نیستند، مگر اینکه حداقل ۲۰ متر زیر بوستان پناهگاه ساخته شود و آنجایی که به درختان آسیب نرسد، با این وجود هم پارکینگ ساخته میشود و هم پناهگاه. البته این موضوع هم هنوز مشخص نیست که قابلیت اجرایی دارد یا نه.» در جلسه مرکز مطالعات برنامهریزی شهر تهران نیز مطرح شد که «در تهاجم نظامی به شهرها، ایستگاههای مترو میتوانند پناهگاههای امنی به شمار آیند، برای مثال ایستگاه قیطریه واقع در خط یک متروی تهران ظرفیت فیزیکی پناهگاهی برای ۵ هزار نفر در یک دوره ۴ روزه و ۱۲هزار نفر برای یک دوره کوتاهمدت ۱۲ ساعته را دارد.» در طراحی پناهگاههای جنگی بهینه برای شهرها، زمینشناسی با تعیین مناسب بودن محل، یکپارچگی ساختاری، سطح حفاظت و قابلیت دوام طولانیمدت، نقش مهمی دارد. از نظرمقاومت سنگ و خاک، سنگ سخت (گرانیت، بازالت، سنگآهک) در مقایسه با رسوبات نرم (ماسه، خاک رس) مقاومت انفجاری بالاتری دارند. سنگ بستر میتواند در برابر فشار بیش از حد ناشی از انفجارها مقاومت کند. سنگ بستر کمژرفا امکان ساخت پناهگاههای ژرف مقرونبهصرفه را فراهم میکند. رسوبات ژرف به تقویت گرانقیمت یا طراحیهای کمژرفاتر نیاز دارند. تپهها و کوهها در منطقه شمالی تهران و تبریز محافظ جانبی ارایه میدهند. پناهگاههای زیرزمینی در دامنهها از خاک به عنوان مانعی در برابر انفجارها و تشعشعات استفاده میکنند. پناهگاهها باید بالای آبهای زیرزمینی قرار گیرند تا از سیلاب جلوگیری شود. سفرههای آب بالا، ژرفا را محدود میکنند یا نیاز به پمپاژ مداوم دارند. سنگ و شن متخلخل، خطر نفوذ آب را دارد. لایههای با نفوذپذیری کم (خاکرس، شیل) به عنوان آببندهای طبیعی عمل میکنند. در آبخوانها جلوگیری از آلودگی منابع آب آشامیدنی بسیار مهم است.
در مناطق لرزهخیز مانند تهران و تبریز به طرحهای تابآور و همراه با جداسازی پایه نیاز است. سنگهای شکسته هنگام لرزش ناپایدارتر هستند. در دامنههای ناپایدار یا زمینهای کارستی (غارهای سنگ آهک) خطر فروپاشی وجود دارد. بررسیهای زمینشناسی و ژئوتکنیکی در شناسایی مناطق امن کمک میکند. خاکهای نرم، زیر سازههای سنگین فشرده میشوند و نیاز به شمعبندی یا تثبیت خاک دارند. سنگ سخت و بدون درز، تونلسازی پایدار را با حداقل پشتیبانی امکانپذیر میکند. سنگ شکسته به پیچ و مهره و پوشش بتنی نیاز دارد. خاکهای شنی نیاز به شمعبندی دارند؛ خاک رس ممکن است متورم شود. دستگاههای حفر تونل (TBM) در زمینشناسی پایدار، بهترین عملکرد را دارند. مثلا حفاری از طریق کوارتزیت، کندتر و گرانتر از شیل نرمتر است. سنگهای گرانیتی و غنی از اورانیوم، گاز رادون منتشر میکنند. پناهگاهها به تهویه و فیلتراسیون هوای پیشرفته نیاز دارند. ارتعاشات انفجار میتواند مواد معدنی سمی (مانند آزبست) را به صورت آئروسل درآورد. سامانههای فیلتراسیون باید این مشکل را جبران کنند. پناهگاههای پنهان در حفرههای طبیعی (غارها، درهها) از شناسایی شدن جلوگیری میکنند. زمینشناسی شهری، طراحی متروها، زیرزمینها یا معادن را با درنظر گرفتن اهداف پدافند مدنی-پدافند غیرعامل هدایت میکند. پایداری تونل، نقاط ورود و خروج را تعیین میکند. مناطق گسله یا سنگهای ضعیف ممکن است تحت فشار مکرر فرو بریزند. سفرههای آب زیرزمینی شکسته، در صورت بهرهبرداری و فیلتراسیون صحیح میتوانند آب اضطراری را تامین کنند. دمای زیرسطحی ۱5-12 درجه سانتیگراد در ژرفای حدود ۱۰ متری به کنترل دمای مناسب برای زیست کمک میکند. در متروی لندن، لایههای رسی در حملههای برقآسای جنگ جهانی دوم، محافظت طبیعی ایجاد کردند. در سوییس، پناهگاههای گرانیتی آلپ در زمین کوهستانی منطقه احداث شدهاند. زمینشناسی تضمین میکند پناهگاهها نه تنها «زیرزمینی » بلکه برای بقای بهینه باشند. نادیده گرفتن زمینشناسی، خطر شکست سازه پناهگاه و احتمال خطر برای افراد پناه گرفته هنگام تجاوز دشمن و کمبود منابع هنگام حملات را به همراه دارد.
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه