- 2025-05-19
- 5 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
تغییر وحشتناک الگوی سرقت – سلامت نیوز

به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، یک نفر را در خودروی گرفتار در ترافیک خفت میکنند و آن یکی را مقابل در خانهاش در حال پیادهروی. یک بار به خانه دوربیندار شهروندی وارد میشوند و چک شش میلیاردی و اسناد مختلف را میدزدند و بار دیگر، به زنی در خیابان حمله میکنند و گوشوارهاش را میدزدند. همه اینها در مقابل چشم شهروندان، بدون نگرانی از دیدهشدن از سوی شهروندان و ضبط تصاویرشان در دوربینهای مداربسته و در روز روشن رخ داده است. هر روز خبر جدیدی به گوش میرسد. فیلم و تصاویر زیادی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود که نشان میدهد سارقان بیپرواتر از گذشته، با رفتارهایی به مراتب خشنتر با اسلحه سرد و گرم، سد راه مردم میشوند.
آمارهای باورنکردنی
در این شرایط، فرمانده نیروی انتظامی از کاهش شرارت و زورگیری و سرقت خبر میدهد: «میزان درگیری و شرارتهای خیابانی ۴۰ درصد کاهش داشته است». عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ هم با اعلام کاهش 16درصدی سرقت در تهران، بر کمشدن حدود 30درصدی جرائم خاص تأکید کرده و ابوالفضل نیکوکار، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری تهران، به کاهش حدود 15درصدی جرائم خشن ازجمله زورگیریها اشاره کرده است. آنها خبر از «کاهشها» میدهند و از سوی دیگر، هر روز پیامکهای متعددی برای شهروندان ارسال میکنند که حکایت از هشدار نسبت به وضعیت موجود است.
یکی از آنها محمد شریفی، رئیس اداره اجتماعی پلیس آگاهی فراجاست: «در صورت مشکوکشدن به افرادی که در حال پرسهزدن و دیدزدن در مناطق مسکونی هستند، سریعا به پلیس اطلاع دهید».
میثم مظفر، عضو شورای شهر تهران نیز با اشاره به افزایش موارد زورگیری در برخی مناطق پایتخت، بر لزوم شناسایی نقاط بیدفاع شهری و همکاری جدی نیروی انتظامی و شهرداری تهران برای تأمین امنیت گروههای آسیبپذیر تأکید کرده است. شرایط اقتصادی در بالارفتن میزان جرائم مؤثر بوده است؛ تا جایی که اصغر جهانگیر، سخنگوی دستگاه قضا گفته: «براساس برخی پژوهشها، عوامل اقتصادی همچون تورم و گرانی تا ۸۰ درصد در افزایش جرائم نقش داشتهاند». گرانی و تورمی که در یک سال اخیر نیز همچنان گلوی شهروندان را در چنگال خود فشرده و سر سوزنی هم از این فشار کم نشده است.
«شرق» در این گزارش با تعدادی از شهروندان که طی یک سال اخیر به نوعی هدف جرم بودهاند، گفتوگو کرده و روایت آنها را با آنچه از سوی نیروی انتظامی مطرح میشود، مقایسه کرده است. آنها در گفتوگو با «شرق» تجربههای خود در یک سال و نیم اخیر را مطرح میکنند؛ تجربههایی که نشان میدهد این روزها سارقان به راحتی در میان جمعیت، در روز روشن و بدون پوشش صورت، اقدام به سرقت میکنند و برایشان مهم نیست که قربانی دچار آسیب شود. شاید به همین دلیل است که آمار ارائهشده توسط نیروی انتظامی، برای شهروندان باورپذیر نیست.
ابتدای امسال بود که امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، به ضرب چاقوی دو زورگیر جانش را از دست داد و موجی از اعتراضهای دانشجویی نسبت به ناامنی محیطهای اطراف دانشگاه را به راه انداخت. پیش از آن هم فیلم سرقتهای متعددی که از سوی دوربینهای مداربسته ضبط شده بود، در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و بعد از آن هم روایتها بیشتر شد و نشان از بیپرواترشدن سارقان داشت.
سه هفته پیش هم تصاویری در فضای مجازی منتشر شد که از سرقت و زورگیری در محله شوش تهران حکایت داشت؛ سرقت گوشواره از گوش یک زن و بعد هم فرار. هرچند دو روز پیش علی صالحی، دادستان تهران، از شناسایی و دستگیری این سارق خبر داد، اما داستان ادامه دارد. 16 اردیبهشت نیز رسانهها گزارش دیگری منتشر کردند: «یک دانشجو در حال عبور از یکی از خیابانهای منطقه ۱۲ تهران، هدف حمله چهار سارق قرار گرفت. سارقان پس از ضربوشتم این فرد، کیف او را دزدیده، سوار موتور شده و فرار کردند». به گفته اهالی محل، سارقان طی هفتههای اخیر با همین روش سرقتهای مشابهی در همان منطقه انجام دادهاند.
سرقت زیر دوربینهای مداربسته
اردیبهشت به نیمه نرسیده بود که زندگی سارا را دزد برد. او تعریف میکند از آن روز تاکنون او و فرزندانش هر روز را در احساس ناامنی میگذرانند: «حدود ساعت 12 شب بود که از منزل مادرم در کرج به خانه خودمان رسیدیم. از همان خیابان، روشنبودن چراغهای خانه توجهم را جلب کرد. ما صبح از خانه بیرون آمده و چراغی را روشن نگذاشته بودیم». سارا و همسرش دم در واحد متوجه میشوند که نمیتوانند بهراحتی در را باز کنند: «با هر سختی بود در را باز کردیم. در آن لحظه متوجه شدیم علت اینکه در را به سختی باز کردیم، چه بوده.
مبل راحتیمان را پشت در گذاشته بودند. این موضوع باعث شد یقین کنیم که دزد به خانه ما آمده». همسر سارا برای اینکه از امنبودن شرایط خانه مطمئن شود، اول از همه وارد خانه میشود، اما کسی در خانه نبود: «خانه بههمریخته بود بهخصوص اتاق من و همسرم. تمام وسایلمان را وسط اتاق ریخته بودند، در آخر هم متوجه شدیم تمام طلاها، سرویس جواهرات من و یک چک شش میلیارد تومانی از همسرم به همراه چند سند مالی دیگر را بردهاند. با کلانتری منطقه تماس گرفتیم، آنها یک بار خانه را بهصورت کامل جستوجو کردند تا مطمئن شوند سارقان در خانه مخفی نشدهاند. با بررسی دوربینهای مداربسته ساختمان هم متوجه شدیم سارقان دو موتورسوار بودهاند که شماره پلاک موتورهایشان را پنهان کرده بودند. آنطور که در فیلمها مشخص بود، آنها به نحوی عجیب خودشان را به بالکن خانه ما رساندند. جالب اینکه هیچیک از همسایهها هم متوجه سروصدایی نشده بودند. به این نتیجه رسیدیم که سارقان از قبل منزل ما را هدف گرفته بودند. به هر حال پرونده ما از آن روز تاکنون باز است».
محله پرخطر امیرآباد
سحر هم حادثهای را که چند هفته پیش برای پدرش رخ داده است، روایت میکند: «خانه ما در یکی خیابانهای محله امیرآباد است؛ محلهای که خیابانهای آن بسیار بلند است و برای رسیدن به خیابان اصلی باید مسیری طولانی را در تاریکی طی کنیم. همه این شرایط فضا را برای سرقت از ساکنان محل فراهم کرده. در چنین فضایی پدر من معمولا شبهای تابستان حدود ساعت 10 شب برای پیادهروی بیرون میرود؛ برنامهای که سالهاست به دلیل ابتلا به بیماری قلبی دنبال میکند و اتفاقا تا به حال هم هیچ حادثهای برای او رخ نداده بود. یک شب پدر ۷۴سالهام از پیادهروی به خانه بازگشت و بهشدت رنگپریده و مضطرب بود.
دو خفتگیر درست زیر دوربینهای مداربسته چندین خانه و ساختمان معاونت اجتماعی شهرداری، به سمت او رفته و با نشاندادن چاقو قصد زورگیری داشتند. اما از آنجا که پدرم هیچ وسیلهای را همراه خود نبرده بود، موفق به سرقت نشدند. حتی وقتی پدرم به آنها گفته که این خیابان پر از دوربین است، آنها پاسخ دادند که این یک شوخی بود. بلافاصله هم سوار موتوری که سر خیابان منتظرشان بود، شدند و رفتند». سحر همیشه خبری از سرقت در محلهشان میشنود: «در این محله هر لحظه ممکن است این اتفاق رخ دهد. کمااینکه بلندبودن پوشش گیاهی در پیادهراهها، شرایط مناسبی را برای سرقت در این محله فراهم کرده است. چند هفته پیش هم ساعت چهار بعدازظهر چند سارق در حال بازکردن ماشین برادرم در خیابان همین محله بودند که به محض روشنشدن دزدگیر فرار کردند. خیابان شلوغ و پر از عابر پیاده بود اما سارقان ترسی از حضور افراد دیگر نداشتند».
سارقان دیگر نمیترسند
دو هفته پیش هم در خیابان نهم امیرآباد سارقی با تصور اینکه داخل خودرو کیسههای برنج است، شیشه را شکسته و کیسهها را برده بود. در حالی که این کیسهها خاک گربه بودند. عطا، صاحب این خودرو، میگوید سارقان با این کار هزینه زیادی روی دستشان گذاشتند. همه این اتفاقات در کمتر از ۳۰ دقیقه آنهم در روز روشن مقابل خانهشان رخ داد. یکی دیگر از ساکنان این منطقه که سارق سر شب وارد ساختمانشان شده بود، وقتی به کلانتری محل مراجعه کرد، با این پاسخ روبهرو شد: «دزد در محله زیاد شده، مراقب زندگیتان باشید». این در حالی است که محله امیرآباد به دلیل وجود کوی دانشگاه و دانشکدههای دیگر، پر از دوربین مداربسته است و شناسایی سارقان این محل چندان هم مشکل نیست.
برای نسرین اما ماجرا مربوط به قبل از تعطیلات نوروز 1404 است؛ زمانی که آخرین قسط گوشی موبایلش را پرداخت کرد و چند ساعت بعد نزدیک بود گوشی از او دزدیده شود: «شیشه پنجره تاکسی پایین بود، البته خیلی کم پایین آمده بود. اما وقتی ماشین در ترافیک مانده بود، یک موتوری آرام کنار تاکسی شروع به حرکت کرد و از همان فضای کم، دزد یک دستش را وارد ماشین کرد و قصد سرقت گوشیام را داشت». نسترن میگوید بهشدت از این اتفاق ترسیده بود: «من گوشی را به سمت خودم میکشیدم و او به سمت خودش.
با توجه به ترس شدید و این موضوع که چند ساعت پیش آخرین قسط گوشی را پرداخت کرده بودم، گوشی را با همه قدرتی که داشتم به سمت خودم کشیدم که در نتیجه گوشی از چنگ سارق رها شد و او موفق نشد به هدفش برسد. آنقدر در خودرو فریاد زدم که همه خودروها متوجه ما شدند. موتورسوار هم بهسرعت از محل فرار کرد. جالب اینکه موتور پلاک نداشت و موتورسوار هم کلاهی به سر و ماسکی به صورت داشت. من تا فردای آن روز همچنان اضطراب داشتم».
حمله مسلحانه در مقابل پلیس راه
سرقت از هادی اما در زمستان 1402 در بروجرد رخ داد. او به «شرق» میگوید: «ساعت 15 در میدان آیتالله بروجردی، در حال رانندگی بودم که ناگهان یک دستگاه خودروی زانتیا جلوی ماشین پیچید و راهم را بست. ماشین دیگری پشت سرم به خودرو چسبیده بود که همدست آنها بود. قصد داشتم از پشت زانتیا عبور کنم که یک دستگاه پروتون هم به زانتیا ملحق شده و راه فرارم را به کلی بست. چارهای نداشتم، با همه قدرت از بین زانتیا و پروتون عبور کردم و موفق به فرار شدم. اما چند ثانیه بعد دوباره سد راهم شدند. یک نفر مسلح از خودروی زانتیا پیاده شد و به سمتم آمد.
یکی دیگر هم تبر دستش بود و به سمت ماشینم پرتابش کرد که به سقف خورد. من هم پدال گاز را فشار دادم و با آخرین سرعت ممکن فرار کردم». او میگوید: «مقر استقرار پلیسراه دقیقا در همان میدان بود، من به دلیل استرس ناشی از یادآوری آن لحظه برای خودم و همسرم و همچنین دوربودن محل وقوع جرم از محل زندگیام، موضوع را پیگیری نکردم. شاید پلاک غیربومیبودن و ارتفاع بالای ماشین ما باعث شده بود آنها تصور کنند «شوتی» هستم و قصد دزدیدن بار را داشتند؛ اتفاقی که برای شوتیها گاهی رخ میدهد. شاید هم من را با کسی دیگر اشتباه گرفته بودند».
هومن هم تجربه تلخی دارد؛ ماجرایی که سه، چهار ماه پیش پشت چراغ قرمز برای او رخ میدهد. او توضیح میدهد: «در حال حرفزدن با تلفن بودم که از آینه خودرو متوجه شدم یک موتور به آرامی نزدیک میشود. احساس خطر کردم، تلفن را قطع و در جای امنی قرار دادم اما موتور در نزدیکترین حالت به شیشه خودرو قرار گرفت و در یک لحظه گردنبند طلایی را که به گردن داشتم پاره کرد، ربود و از محل گریخت. شدت کشیدن و ضربه به قدری زیاد بود که درد شدیدی در ناحیه سر و گردنم پیچید. وقتی به خانه رسیدم متوجه زخم و خونمردگی در گردنم شدم».
آمار سیاه جرم محاسبه نمیشود
آنچه شهروندان روایت میکنند با آنچه آمارهای اعلامشده از سوی نیروی انتظامی منتشر میشود، تفاوت زیادی دارد. حالا سؤال این است که آیا شکایتنکردن شهروندان و ناامیدیشان از بازگشت اموال منجر به اختلاف آماری و گزارشهای مردمی میشود؟ مهدی حجتی، حقوقدان و وکیل دادگستری، توضیح میدهد مؤلفه اساسی برای سنجش کاهش یا افزایش جرم، نرخ جرم یا میزان آن است: «نرخ جرم به معنی مقایسه رقم ارتکاب جرم با کل جمعیت است. این موضوع یا از طریق محاسبه نرخ مجرمان اندازهگیری میشود یا بر مبنای تعداد جرائم ارتکابی در یک بازه زمانی مشخص. بنابراین باید بررسی کرد که اعلام روند کاهشی جرم توسط مسئولان مربوطه و اندازهگیری و سنجشی که در این خصوص انجام شده، مبنی بر آمار ظاهری است یا قضائی.
آیا رقم خاکستری و سیاه نیز مورد محاسبه قرار گرفته است؟». او ادامه میدهد: «اگر معیار سنجش و اندازهگیری کاهش جرم، آمار ظاهری باشد که توسط کلانتریها و ضابطین براساس شکایتها و اعلام جرمها تهیه میشود، طبعا نمیتواند بهتنهایی معیار کاهش میزان ارتکاب جرائم در شهری مثل تهران باشد؛ چراکه تعداد قابل توجهی از این شکایتها یا اعلام جرمها در مرجع قضائی منتهی به صدور قرار منع تعقیب با حکم برائت متهم میشود. بنابراین در نهایت این آمار قضائی است که میتواند به عنوان معیاری نسبی در این زمینه مورد توجه قرار گیرد».
این حقوقدان تأکید میکند آمار پنهان یا سیاه بزهکاری هم برای اندازهگیری نرخ جرم باید مورد سنجش قرار گیرد: «عدد پنهان یا سیاه بزهکاری، به معنی جرائمی است که در یک زمان و مکان معین رخ میدهند؛ اعم از اینکه جرائم مذکور کشف شده یا نشده باشند. نکته اینجاست که مراجع رسمی باید به نسبت جرائمی که کشف میشوند، درصدی را هم به جرائمی اختصاص دهد که رخ دادهاند اما کشف نشدهاند».
عوامل ارتکاب جرم کاهشی نیست
او یکی از عوامل کاهش جرم را جرمزدایی از رفتارهایی میداند که ضرورتی برای جرمانگاری آنها وجود ندارد یا اگر در گذشته چنین ضرورتی وجود داشته، امروز آن ضرورت از بین رفته است: «بیتردید هر قدر که از تعداد رفتارهایی که در قانون به قید مجازات ممنوع شدهاند کاسته شود، آمار جرم نیز کاهش مییابد و طبیعتا به تعداد کمتری برچسب «مجرم» زده میشود». حجتی اما به سایر عوامل زمینهساز ارتکاب جرم در جامعه هم اشاره میکند: «از نگاه جرمشناختی، فقر، بیکاری، مهاجرت اتباع بیگانه به کشور، مهاجرتهای داخلی به شهرهای بزرگ وحاشیه آنها و در نتیجه توسعه شهرنشینی و تداخلات فرهنگی، اختلاف طبقاتی و… در مواردی هم بازدارندهنبودن قانون و وجود ارفاقاتی برای مجرمان، زمینه ارتکاب جرم را بیش از پیش فراهم میکند».
این حقوقدان تأکید میکند در شرایط اجتماعی فعلی ایران، به نظر نمیرسد عوامل و بسترهای مؤثر در افزایش آمار جرم، در حال طیکردن روندی کاهشی باشند: «فقط این امکان وجود دارد که به دلیل مؤلفههای موقتی و مسکن، «موج جرم» بهصورت مقطعی فروکش کند، اما این موج بعد از گذر از مسکنهای موقتی بار دیگر بازمیگردد؛ زیرا اقداماتی که باعث کاهشیشدن آمار جرم میشود نیاز به اقدامات و مؤلفههایی دارد که تحقق آنها ممکن است سالها طول بکشد. طبعا ضروری است در این زمینه برنامهریزی مشخصی توسط دولت انجام و بودجه لازم برای چنین اقداماتی تخصیص داده شود. در غیر این صورت ممکن است شاهد کاهش جرائم به شکلی موقتی باشیم، نه بهصورت ریشهای».
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه