- 2025-04-30
- 4 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
کدام توسعه؟ کارگر ایرانی نه خانه دارد، نه آینده

به گزارش سلامت نیوز به نقل از رکنا،از شش برنامه توسعه پنجساله فقط اسناد مانده و وعدههای بی نتیجه. وعده ایران ۱۴۰۴ بهعنوان قدرت اول منطقه، حالا در آینه واقعیت، به کشوری پر از بحران با میلیونها کارگر حاشیهنشین بدل شده است.
کارنامه دولتها، پر است از بیتفاوتی به روستاهای خالی، کارخانههای بدون مسکن کارگری، و شهری که به خوابگاه کارگران مهاجر بدل شده است که فقط کار می کنند ولی توان حتی خرج یک زندگی معمولی را هم ندارند.در حالیکه طی چهار دهه گذشته، سهم جمعیت روستایی ایران از ۶۵ درصد به حدود ۳۰ درصد سقوط کرده، سیاستهای توسعهای دولتها هنوز درگیر شعارهای ناکارآمد و بیاثر ماندهاند.
مهاجرت کارگران به کلانشهرها، نتیجهی مستقیم بیعدالتی در توزیع منابع، بیتوجهی به بحرانهای اقلیمی و فقدان زیرساختهای شغلی در مناطق محروم است.تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای گسترده تنها زمینهای کشاورزی را تهی نکردهاند، بلکه زندگی و امید را از دل روستاها ربودهاند. بدون برنامهای برای تطبیقپذیری زیستمحیطی، هزاران خانواده کارگری آواره کلانشهرها شدهاند، جایی که در حاشیه میمانند، بیمسکن، بیثبات، و بیامید.
شهرهای بینقشه، روستاهای بینفس؛ روایت مهاجرت کارگرانی که جایی برای ماندن ندارند
دکتر حمید حاج اسماعیلی، کارشناس حوزه کار و رفاه اجتماعی، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی رکنا به بررسی روندهای نگرانکننده مهاجرت درونکشوری کارگران، تغییر ترکیب جمعیتی ایران و ناکارآمدی سیاستهای توسعهای دولتها در دهههای اخیر پرداخت. او با انتقاد شدید از سیاستهای یکجانبه و تمرکزگرایانهی دولتها، معتقد است آنچه امروز در قالب گسترش فقر، حاشیهنشینی و فرسایش سرمایه انسانی مشاهده میشود، نتیجه سالها بیتوجهی به عدالت سرزمینی و غفلت از توسعه متوازن مناطق مختلف کشور است.
هجرت کارگران؛ از روستا به کلانشهر، از تولید به حاشیهنشینی
«بخشی از کارگران ایرانی که روزگاری در شهرهای مختلف و حتی روستاهای پراکنده کشور زندگی میکردند، حالا به اجبار به استانهایی چون تهران و چند شهر بزرگ دیگر کوچ کردهاند.» حاج اسماعیلی با بیان این جمله، پرده از مهاجرت گسترده کارگران در دهههای اخیر برمیدارد؛ مهاجرتی که نه از سر انتخاب، بلکه ناشی از خشکسالی، تغییرات اقلیمی، بیبرنامگی دولتها و نبود زیرساختهای شغلی در مناطق محروم بوده است.
به گفته او، اگر دولتها طی سالها تلاش میکردند بستر اشتغال را در استانهای مختلف فراهم کنند، امروز شاهد تمرکز بحران در چند شهر بزرگ کشور نبودیم. اما فقدان سرمایهگذاری در مناطق کمتر توسعهیافته و بیعدالتی در توزیع منابع، موجب شده بخش وسیعی از روستاها و شهرهای کوچک از حداقل امکانات زندگی و اشتغال محروم بمانند.
عدالت سرزمینی؛ مفهومی که هرگز عملیاتی نشد
این کارشناس کار و رفاه اجتماعی با اشاره به تداوم الگوهای ناکارآمد توسعه از دوران پیش از انقلاب تا امروز، تصریح کرد: «در کشور ما، چه در دوره پهلوی و چه بعد از انقلاب، مناطق مرزی و محروم از اولویت توسعه خارج شدند. سیاستمداران هرگز عدالت سرزمینی را بهعنوان یک اصل بنیادین درک نکردند و منابع ملی را بهصورت ناعادلانه در کشور توزیع کردند.»
او افزود: «وقتی هیچ برنامهای برای سرمایهگذاری در شهرهای کوچک و روستاها وجود ندارد، نتیجه طبیعی آن چیزی نیست جز تخلیه تدریجی جمعیت از این مناطق و سرازیر شدن آنها به حاشیه شهرهای بزرگ.»
از ۶۵ درصد روستانشینی تا ۷۰ درصد شهرنشینی؛ سقوط درونزا
حاج اسماعیلی با استناد به آمارهای ترکیب جمعیتی، روند تغییرات در ایران را فاجعهبار توصیف کرد: «در ابتدای انقلاب، ۶۵ درصد جمعیت ایران در روستاها ساکن بودند و تنها ۳۵ درصد در شهرها زندگی میکردند. حالا این نسبت دقیقاً برعکس شده؛ بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور شهرنشین شدهاند.»
او تأکید کرد این تغییر نهتنها حاصل پیشرفت نبوده، بلکه نتیجهای ناخواسته از نابرابریهای منطقهای، خشکسالی، مهاجرت اجباری و رهاشدگی روستاها بوده است. «روستاهایی که روزگاری بهعنوان محور تولید کشاورزی کشور عمل میکردند، حالا تبدیل به سکونتگاههای متروکه و بیرمق شدهاند.»
محرومیت از ابتداییترین حقوق انسانی؛ کارگران خوابیده در کارخانهها
حاج اسماعیلی در ادامه با بیان وضعیت بغرنج کارگران مهاجر در شهرهای بزرگ، گفت: «خیلی از این کارگرها نهتنها به شغلی پایدار دست نیافتهاند، بلکه در کارخانههایی که در آنها کار میکنند، شبها هم میخوابند. این کارخانهها عملاً تبدیل به هم محل کار و هم محل زندگیشان شدهاند. این وضعیت غیر انسانی و نگرانکننده، نتیجه مستقیم نبود برنامه برای اسکان و حمایت اجتماعی از نیروی کار مهاجر است.»
به گفته او، دولت هیچگاه به مسئولیت خود برای تأمین مسکن ارزان و مناسب برای اقشار کمدرآمد پایبند نبوده، در حالیکه در بسیاری از کشورهای اروپایی، شهرداریها و دولتها موظفاند برای جوانان و اقشار آسیبپذیر، حتی خانههای ۲۵ یا ۳۰ متری فراهم کنند.
فلسفه حکومت؛ وعدهای که هیچگاه محقق نشد
او با انتقادی شدید از بیعملی دولتها، خاطرنشان کرد: «فلسفه سیاسی تشکیل حکومت، توسعه کشور و تأمین رفاه مردم است. اما در ایران، با وجود تصویب شش برنامه توسعه پنجساله، ما بهجای دستیابی به اهدافی چون تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، اکنون فقیرترین کشور منطقهایم. مردم حتی برای نیازهای اولیه زندگی هم درماندهاند. این یعنی ما از فلسفه حکومتداری کاملاً دور شدهایم.»
مسکن؛ رؤیایی دستنیافتنی برای کارگران
به باور حاج اسماعیلی، یکی از اصلیترین دلایل عمیق شدن شکاف طبقاتی و افزایش فقر، ناتوانی دولت در تأمین مسکن برای طبقات پایین جامعه است. «آیا اینکه یک کارگر بعد از ۳۰ سال کار، هنوز خانهای از آن خود ندارد، تقصیر خودش است؟ مسلماً نه. این نتیجه ساختار معیوب اقتصادی و بیثباتی شدید در بازار مسکن است.»
او یادآور شد که حتی طرحهای مسکن کارگری، تعاونیهای مسکن و قوانین مربوط به وظیفه کارفرمایان برای تأمین مسکن در جوار کارخانهها هم یا اجرایی نشدند یا کاملاً ناکام ماندند. به همین دلیل، بسیاری از کارگران امروزه حتی در آرزوی اجاره یک خانه کوچک ۴۰ یا ۵۰ متری نیز به سر میبرند.
یک کارنامه مردود برای دولت ها
در پایان این گفتوگو، حاج اسماعیلی با تأکید بر اینکه تمامی این مسائل حاصل اهمال و ناکارآمدی بلندمدت دولتها و حاکمیت است، گفت: «نمیتوان از این مسئولیت شانه خالی کرد. وظیفه اصلی حکومت، تأمین شغل آبرومند، مسکن مناسب، و توسعه عادلانه کشور است. وقتی از این وظایف غفلت شود، نتیجهاش همین وضعیت فعلی است که بخش بزرگی از مردم ما در فقر بهسر میبرند و نقشی در چرخه اقتصادی ندارند. این یک کارنامه شکستخورده است.»
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه