یک گفت و گوی جنجالی با ریس انجمن بازیگران سینمای ایران | پژمان بازغی : «نفس» در سینما بزرگ شده / سینما مافیا قدرتمندی دارد

پژمان بازغی به خاطر انتخاب‌های متنوعش در کارنامه‌اش شناخته می‌شود. او در سال‌های حضور خود در سینما، توانسته طیف گسترده‌ای…
یک گفت و گوی جنجالی با ریس انجمن بازیگران سینمای ایران | پژمان بازغی : «نفس» در سینما بزرگ شده / سینما مافیا قدرتمندی دارد

پژمان بازغی به خاطر انتخاب‌های متنوعش در کارنامه‌اش شناخته می‌شود. او در سال‌های حضور خود در سینما، توانسته طیف گسترده‌ای از نقش‌ها را از شخصیت‌های رمانتیک گرفته تا کاراکترهای پیچیده و پرتنش ایفا کند. او علاوه بر بازیگری در اجرا، مدیریت انجمن بازیگران، رئالیتی‌شوها و… هم تجربه کسب کرده. بازغی در جدیدترین مصاحبه‌‌اش با فیلم‌نیوز درباره ابعاد زندگی حرفه‌اش حرف‌های قابل توجهی زده.

 از اواسط دهه 70 و همزمان با حضور بازیگران چهره جوان در سینما، پک پسر چشم سبز هم در کنار سایر چهره‌ها وارد سینما شد. او پژمان بازغی بود که در طی این نزدیک به 3 دهه، در انتخاب‌هایش همواره به دنبال به چالش کشیدن توانایی‌های خود بوده. بازغی نشان داده که نه تنها در سینما، بلکه در قاب تلویزیون هم می‌تواند تاثیرگذار باشد. این انعطاف‌پذیری او در انتخاب نقش‌ها و توانایی در تطبیق با قالب‌های مختلف، یکی از دلایل ماندگاری او در صنعت سینما و تلویزیون ایران است.  این بازیگر به تازگی مقابل دوربین برنامه رو‌به‌رو فیلم‌نیوز نشست و به سوالات ما پاسخ داد.

«اعتراف» اولین تجربه بازیگری پژمان بازغی است.

ورود به سینما| شروع سخت بازیگری : آن سال‌هایی که ما کار را شروع کردیم، هنوز نگاه به سینما کلاسیک بود و به جوانان بهای چندانی داده نمی‌شد. در واقع کارگردانان و تهیه‌کننده‌ها به جوانان اطمینانِ لازم را نداشتند. آقای کیمیایی جزو معدود کارگردانانی بود که با جوانان کار می‌کردند و بقیه نه. ما حتی بعد از آنکه به شکلِ حرفه‌ای نیز بازیگری می‌کردیم، باید برای حضور در فیلم‌های بزرگانی مثلِ آقایان بیضایی، تقوایی و غیره… تست می‌دادیم و یکی از هیجانات ما در آن زمان این بودکه دفتر فلان کارگردان تست داده‌ایم. ما برای اینکه انتخاب شویم، فرم پر می کردیم و به همراه عکس در دفاتر سینمایی می‌‌گذاشتیم. این طور نبود که در خانه بنشینیم و سراغ‌مان بیایند. در آن زمان، سینما مناسباتِ بسیار منظم و سخت‌گیرانه‌ای داشت، مثل حالا نبود که کسی، دیگری را شب در مهمانی ببیند و صبح برای رفتن جلوی دوربین او را دعوت کند. در آن سال‌ها کسانی بودند که در فیلم‌های خاص‌تر بازی می‌کردند و جوانان بیش‌تر در فیلم‌هایی که به اصطلاح به آنان فیلم‌های دخترپسری می‌گفتند، بازی می‌کردند. از سالِ 76 سینمای بدنه پُرقدرت‌تر شد و فضا برای ما باز ‌شد. در همان شرایط هم مافیایی قدرت داشت که تعدادی را سر کار می‌بُرد و عده‌ای را نه و سهمِ‌ من در این میان چندان نبود.

پژمان بازغی معتقد است مافیای قدرتمندی در سینمای ایران وجود دارد.

مافیا در سینما| یک واقعیت غیرقابل انکار : مافیا از ابتدا در سینمای ما وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. خیال‌تان را راحت کنم، هر جا پول هست فساد هم هست. برای حذفِ آن هم می‌شود کارهایی انجام داد که کسی اراده‌ی آن را ندارد، شاید من روزی این کار را به‌خاطر بازیگران جوان انجام دادم، هر چند به قیمتِ حذفِ خودم باشد. در سینمای ما، امروز نقش فروخته می‌شود. سرمایه‌‌گذار،کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر انتخاب می‌کند. حتی گاهی بازیگر براساس تعداد فالوئرهایش انتخاب می‌شود. این قدرت باعث سوءاستفاده مالی و روحی از سینماگران می‌شود؛ جالب است بدانید حتی در هنروری هم مافیا وجود دارد.

پژمان بازغی می‌گوید نقشی در فعالیت‌های بازیگری دخترش «نفس» ندارد.

ورود فرزند به سینما|  نفس در سینما بزرگ شده : حال ممکن است عده‌ای فکر کنند که دختر من (نفس) به‌خاطر من یا خانم مهاجر بازیگر شده است؛ در حالی‌که او از کودکی با سینما بزرگ و مانوس شد و خودش تصمیم گرفت وارد این حوزه شود. او همیشه یا پای میزِ تدوین بود یا سر صحنه‌ی فیلم و خب این ماجرا تاثیر خود را گذاشته است.

«انارهای نارس» از جمله فیلم اولی‌های کارنامه بازیگری بازغی است.

تجربه‌های جدید| فعالیت با کارگردانان تازه‌کار : هیچ‌گاه از فعالیت با کارگردانان جوان اِبایی نداشتم و همیشه در آثارشان بازی کرده‌ام و می‌توانم بگویم به‌نوعی رکورددار بازی در آثار جوانان هستم؛ چون اعتقاد دارم هر هنرمندی باید کار خود را از جایی شروع کند. کسانی مثلِ امیرحسین ثقفی، آیدا پناهنده، مجید مصصطفوی، ارسلان امیری و بسیاری دیگر در همان اولین کارشان نشان داده‌اند که زبانِ سینما را به خوبی می‌شناسند و به آن آگاه هستند؛ اما در بسیاری اوقات وقتی فیلم نامه را می‌خوانیم، با یک اثرِ خوب مواجهیم اما در اجرا کار چیزِ دیگری می‌شود که مایه‌ی ناامیدی است. این موضوع هم فقط به جوانان مربوط نمی‌شود؛ چراکه کارگردانی تنها چسباندنِ چند پلان به یک‌دیگر نیست و علاوه بر شناختِ وجوه هنری، مدیریت بسیاری می‌خواهد. برای ساختِ یک فیلم، تعدادی زیادی آدم (عوامل جلو و پشتِ دوربین) روزانه بیش از چهارده ساعت کنار هم کار می‌کنند و کارگردان باید بتواند تمامی آنها را مدیریت کند. یادمان باشد تمام انسان‌ها، می‌توانند در شرایطی تنبل، سوءاستفاده‌گر یا نابالغ باشند و اگر کارگردان مدیریت لازم را نداشته باشد، کار با مشکلاتِ فراوانی مواجه می‌شود. به همین خاطر است که بسیاری از اوقات در فیلم‌هایی بازی کرده‌ام که روی کاغذ خوب بوده، اما در اجرا آنچه باید به‌وجود نیامده است.

بازغی معتقد است حضور در کارهای متعدد برای یک بازیگر ضعف محسوب نمی‌شود.

تعداد آثار|  یک بازیگر پرکار : چند روز پیش داشتم با خودم فکر می‌کردم که من در زندگی‌ام خوابِ بسیاری به خودم بدهکار هستم. من از 17-18 سالگی وارد سینما شدم و در این سی سال که بازیگری کرده‌ام، همیشه پُر کار بوده‌ام. در واقع به هر فرصتی که در حوزه‌ی صدا و تصویر برایم پیش آمده، به چشمِ یک تجربه‌ی جدید نگاه کرده‌ و اگر استانداردهای لازم را داشته، حضور در آن را پذیرفتم؛ اما یکی از مهم‌ترین دلایلِ این فعالیتِ زیاد این بوده که عاشقانه کارم را دوست دارم و نمی‌توانم خود را به کارهای دیگر مشغول می‌کنم؛ آن‌قدر که هیچ تصوری ندارم اگر بازیگر نمی‌شدم، چه کارِ دیگری در زندگی انجام می‌دادم؟ اما شاید یکی از دلایلِ پُرکاری‌ام در سینما، این بوده که ثابت کنم در سینما حضور دارم. من داشتم می‌جنگیدم، در حالی که خیلی‌ها بدون زحمت، نقش‌های خوب می‌گرفتند.همواره سعی کرده‌ام تا در کارهایم تمرکز لازم را داشته باشم. البته در این میان برخی کارگردانان که کارِ خود را بلد نیستند، این مسئله را به بازیگر نسبت می‌دهند و می‌گویند: «فلانی چون هم‌زمان در چند پروژه حضور دارد، همیشه عجله دارد.» ببینید در دوران نگاتیو همه چیز متفاوت بود و قبل از شروع فیلم‌برداری، تمرین‌های زیادی انجام می‌شد و کار با نظم پیش می‌رفت. حالا شما ساعت 6 صبح به صحنه می‌روید و تا ساعت‌های متمادی هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این تاخیر اگر به خاطر یک عملِ هنرمندانه باشد، می‌توان آن را توجیه کرد؛ اما در بسیاری مواقع این‌طور نیست و اشکالات پیش‌آمده تنها به خاطرِ نابلدی کارگردانان است.

پژمان بازغی نقش «زینال» در «دوئل» بهترین نقش کارنامه‌اش می‌داند.

برترین نقش| انتخاب برای یک دوئل : از این دوستانم فرشاد اسدالله‌پور که حالا دیگر در سینما فعالیت ندارد، آن زمان دستیاری می‌کرد. یک روز به من گفت که آقای درویش، مشغول ساختِ سریالی است و تو به دفتر بیا تا شاید نقشی فرعی به تو سپرده شود. آقای درویش در آن زمان فیلم‌های موفقی مثل کیمیا، سرزمین خورشید و بسیاری آثارِ دیگر را ساخته بود و برای من همین که ایشان را از نزدیک می‌دیدم، افتخار بزرگی محسوب می‌شد. ایشان به من گفت که فیلم «بلوغ» را از من دیده است. به‌هر حال من تست گریم دادم و خود آقای درویش شروع به عکاسی از من کرد. بعد از مدتی گفتند که برای بازی در نقشِ دکتر بهزاد نیستانی در سریالِ «پسران آدم» انتخاب شده‌ام. اتفاقا کامبیز دیرباز هم برای نقش موسی انتخاب شد و دوستی ما از آن‌جا شکل گرفت.

«پسران آدم» یک اپیزود از مجموعه‌ای به نام «سپید جامگان» بود که کارگردانانی مثل رسول ملاقلی‌پور، احمد امینی و احمد مرادپور روی آن کار کردند. اپیزودِ ما اما به خاطر بودجه متوقف شد.آقای درویش نگاهی کاملا سینمایی به سریال‌سازی داشت و ما تمرینات زیادی می‌کردیم و روزی یک دقیقه فیلم‌برداری می‌شد. عدم اتمام و پخشِ آن سریال بدل به یکی از افسوس‌های بزرگ زندگی من شد. شاید اگر آن کار ساخته می‌شد، مسیر بازیگری من به شکل کامل تغییر می‌کرد.

بعد از مدتی در روزنامه‌ی سینما، خبری خواندم که تیترِ آن را دقیق به یادم دارم که نوشته بود: «درویش دوئل می‌کند». به خودم گفتم ای کاش آقای درویش، بهزاد نیستانی را یادش باشد. برای بازی در این فیلم، بازیگرانِ زیادی از جمله محمدرضا فروتن که یک فیلم (متولد ماه مهر) را با ایشان کار کرده بود، تست داده بودند. دوباره فرشاد اسدالله پور به من زنگ زد که به دفتر ایشان بروم. آقای درویش فیلم‌نامه‌ی دوئل را به من داد و من به محضِ آن‌که به خانه رسیدم، با لذت مشغولِ خواندنِ آن شدم که تا صبح طول کشید. فردا صبح به دفترشان رفتم و آقای درویش گفت نقش را دوست داشتی؟ با تعجب گفتم: کدام نقش را؟ گفتی زینال. شوکه شدم. گفتم با من شوخی نکنین، اما ایشان تاکید کرد که برای نقش زینال من را انتخاب کرده است.

پژمان بازغی معتقد است ناکامی‌اش در کسب سیمرغ برای فیلم «دوئل» تاثیر منفی زیادی بر روند کاری‌اش داشته است.

عدم دریافت سیمرغ |یک حسرت بزرگ :  این یکی از بهترین اتفاق‌های زندگی من در آن دوران بود. برای کار هم زحمت بسیار کشیدم. گریم سنگینی داشتم و در سرمای شدید کار می‌کردیم. یادم هست یک‌بار می‌خواستم «ژ 3» را بلند کنم؛ اما هوا به اندازه‌‌ای سرد بود که اسلحه به پوست دستم چسبیده بود و پوستم با اسلحه کنده شد و به زمین افتاد. یک بار مار مرا نیش زد، دندانم را کشیدم و تا دلتان بخواهد از این اتفاقات رخ داد. من برای «دوئل» بسیار زحمت کشیدم و انتخاب نشدنم برای دریافت سیمرغِ بازیگری در آن سال، بسیار آزارم داد. گرفتن جایزه در یک سنِ خاص، مسیر زندگی و حرفه‌ی یک نفر را تعیین می‌کند. اگر آن سال آن جایزه را می‌گرفتم، می‌توانستم مسیر بازیگری را مستقیم طی کنم و فیلم‌سازان بهتری سراغم بیایند، اما این اتفاق نیفتاد و راه من بسیار ناهموار شد.

تنها همکاری پژمان بازغی با مسعود کیمیایی در فیلم «سربازهای جمعه» رقم خورد.

تجربه همکاری با کیمیایی| ناکامی از سربازهای جمعه : من سینما را با نقد آثار کیمیایی نوشته‌ی «زاون قوکاسیان» شناختم. فیلم‌های ایشان را بارها دیده‌ام و هنوز هم می‌بینم. برای بازی در «سربازهای جمعه» تست ندادم، آقای کیمیایی بر اساسِ فرم‌هایی که در «هدایت فیلم» وجود داشت، من را به عنوان سرباز چهارم انتخاب کرد. «سربازهای جمعه» وقتی اتفاق افتاد که «دوئل» را از سر گذرانده بودم و دیگر به اصطلاح‌ آب‌دیده شده بودم. اما نسخه‌‌ای از فیلم که نمایش داده شد، همان چیزی نبود که ما ساختیم. بخشی از سکانس‌های من در تدوین حذف و نقش الکن شد.

«غریبه» یکی از سریال‌های تلویزیونی موفق کارنامه پژمان بازغی است.

تلویزیون | یک پناهگاه همیشگی : بسیاری از ستارگانِ حال حاضر کار خود را با تلویزیون شروع کرده‌اند و من هم از جمله بازیگرانی هستم که محصولِ تلویزیون است. در این سال‌ها نیز در دوره‌های مختلف به آغوش پدرم یعنی تلویزیون بازگشته‌ام. برای مثال بعد از سرخوردگی‌ام در «دوئل» کار خودم را در تلویزیون ادامه دادم یا بعد از اتفاقاتِ سالِ 88، سنیما روی خوشی به من نشان نداد و تصمیم گرفتم در این مدیوم کار کنم. درست است که سریال‌سازی در تلویزیون قدرتِ گذشته را ندارد؛ اما نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت که تولیداتِ این رسانه، سهم مهمی در بازار دارد. علاوه بر آن همچنان مخاطب زیادی دارد. فراموش نکنید اگر ما ادعای مردمی بودن می کنیم، باید خاطرمان باشد در کشورِ ما مردمانی زندگی می‌کنند که به هیچ سینمایی دسترسی ندارند و تنها نقطه‌ی ارتباطی‌شان با هنر، تلویزیون است. چرا باید این حق را از آنان بگیریم؟ ضمن اینکه در همین رسانه بزرگانی چون جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی و فرامرز قریبیان و دیگران حضور داشته‌اند.

یکی از کارهای موفق بازغی در عرصه اجرا برنامه «کودک‌شو» است.

تجربه اجرا، رئالیتی‌شو و سینمای کودک| تجربه‌های دوست‌داشتنی : برای من هر چه در حوزه‌ی صدا و تصویر رخ می‌دهد از جمله کتاب صوتی، دوبله ی انیمیشن، اجرا و غیره یک تجربه است. اجرای «کودک‌شو» هم تجربه‌ای مخصوص به خود بود. اجرا توانایی مخصوص به خود را می‌خواهد و باید سخن‌ورِ خوبی باشید تا بتوانید از عهده‌ی آن برآیید، به‌خصوص در برنامه‌هایی که ستاره‌محور نیست. بسیاری از ستارگان امروز سینمای ایران از جمله صابر ابر، شهاب حسینی، نوید محمدزاده، محمدرضا گلزار و دیگران هم در حوزه‌ی اجرا تجربیاتی انجام داده‌اند.من در سه دوره‌ی مافیا حضور داشتم و برای حضور در آن، دوره‌های فشرده‌‌ی تمرین برگزار شد و بعد فیلم‌برداری کردیم. در آن سه دوره نیز من هیچ تقلب خاصی ندیدم و  در ست‌هایی که حضور داشتم، همه صادقانه بازی کردند.

فعالیت در حوزه‌ی سینمای کودک، سال‌هاست که در سینمای ایران محدود شده است و این در حالی‌است که بسیاری از بزرگان ما چون عباس کیارستمی، مجید مجیدی جعفر پناهی و خیلی‌های دیگر از کانون پرورش فکری کودکان و فیلم‌های کودک کار خود را آغاز کرده‌اند و زمانِ خود ما نیز فیلم‌های مهمی در این حوزه بود و سهمی از بازار اکران سینمای ایران را به خود اختصاص می‌داد؛ اما یک باره انگار فعالیت در این حوزه کسر شان تلقی شد؛ با خودم فکر کردم باید به این سینما کمک کنم و البته بخش مهمی از دلیلِ فعالیت‌هایم در حوزه‌ی کودک بیش‌تر به خاطر نفس بوده است. او زمانی که کودک بود، فیلم «خاله سوسکه» را بسیار دوست داشت و من این کمبود را به وضوح دیدم. از زمانی که من ریاست انجمن بازیگران را به عهده گرفته‌ام،کارگروه کودک تصویب و آیین‌نامه‌اش رونمایی شد؛ از آن طرف هم‌اکنون در صدد هستیم تا کانون فارغ‌التحصیلان سینما راه‌اندازی شود و یک بانک اطلاعات مهم بر اساس سن، جنسیت و شهرهای مختلف شکل گیرد.

منبع خبر