یاد ایام ؛ قسمت پانزدهم | مروری برهفت نقش به یادماندنی فائقه آتشین (گوگوش) | من همونم که یه روز ….

سما بابایی | یکی از مهمترین ستاره‌های هنر ایران در سینمای قبل از انقلاب، فائقه آتشین مشهور به گوگوش بود.…
یاد ایام ؛ قسمت پانزدهم | مروری برهفت نقش به یادماندنی فائقه آتشین (گوگوش) | من همونم که یه روز ….

سما بابایی | یکی از مهمترین ستاره‌های هنر ایران در سینمای قبل از انقلاب، فائقه آتشین مشهور به گوگوش بود. او عنصری زنده در تحولات فرهنگی و زیباشناختی دوران‌های مهمی از تاریخِ هنر ایران به حساب می‌آمد. مدلِ موها و شیوه‌ی لباس‌ پوشیدنش در نسل‌های مختلف تاثیرگذار شد و به‌طور توانست خودش را در نقش‌های مختلف تثبیت کند. صدای «گوگوش» تصویر دارد و تصویرش داستان و نکته‌ی عجیب آن‌که، او اینها را به‌صورت آکادمیک فرا نگرفت و از کودکی هنرش را به نمایش گذاشت. بعدتر هم در هر نقشی که بازی کرد، ماندگار شد. او در قاب دوربین، گاه دخترکی سرکش شد و گاه زنی دل‌شکسته؛ اما همواره بازتابی از زنانگی معاصر ایران‌زمین به نمایش گذاشت که در پی تعریف تازه‌ای از خود بود.

به گزارش فیلم‌نیوز، نگاهی داریم به هفت نقش ماندگار با بازی گوگوش در سینمای ایران؛ حضوری که رد آن هنوز در حافظه‌ی سینمایی ما باقی‌ است.

در امتداد شب | پروانه | پرویز صیاد | 1356

گوگوش در سینمای پیش از انقلاب در کنار خوانندگی در عرصه بازیگری حضوری فعال داشت و یکی از ستارگان این عرصه بود.یکی از فیلم‌های محبوب کارنامه گوگوش «در امتداد شب» است.

«در امتداد شب» فارغ از داستان خطی‌اش، بهانه‌ای‌ است برای تاباندن نور بر چهره و صدای زنی که همزمان هم رؤیای یک نسل بود، و هم آینه‌ی شکسته‌ی جامعه‌ای که تاب دیدن زن آزاد و مستقل را نداشت. در دورانی که گوگوش محبوب‌ترین چهره‌ی فرهنگی ایران بود، استفاده از او در فیلمی که عناصر ترانه، بیماری، عشق ممنوع و مرگ را درهم می‌آمیزد، اقدامی استراتژیک و هوشمندانه بود. فیلمساز دقیقاً می‌دانست که گوگوش تنها یک خواننده نیست؛ او کسی است که احساسات فروخورده‌ی میلیون‌ها زن و مرد را نمایندگی می‌کند. شخصیت «پروانه» در فیلم، عملاً بازتابی ا‌ست از خود گوگوش در جهان واقعی. زنی که از همسرش جدا شده، کودکش را از دست داده، در خانه‌ای مجلل اما تنها زندگی می‌کند و با گذشته‌ای تلخ. این‌ها همان نکته‌هایی است که در زندگی واقعی گوگوش هم وجود داشت و این پیوندِ هوشمندانه بین واقعیت و داستان، فیلم را به اثری دوگانه بدل کرد: هم درام عاشقانه‌ای با طعم تلخیِ تقدیر و هم نوعی مستند درباره‌ی زندگی یک ستاره. «در امتداد شب»، موسیقی و شخصیت یکی می‌شدند. وقتی گوگوش می‌خواند، دیگر پروانه نیست، خودش است. و تماشاگر این را می‌فهمد و احساس می‌کند. این فیلم با فروش چهار میلیون تومانی در تهران، رکورد شکست؛ اما این موفقیت بیش از آنکه صرفاً ناشی از فرمول‌های تجاری باشد، نشان‌دهنده‌ی عطش مخاطبان برای دیدن و شنیدن گوگوش در بستری دراماتیک و عاطفی بود.

نازنین | نیر | علیرضا داوودنژاد | 1355

گوگوش در سینمای پیش از انقلاب در کنار خوانندگی در عرصه بازیگری حضوری فعال داشت و یکی از ستارگان این عرصه بود.نازنین از جمله فیلم‌های است که خلاف جریان رایج سینمای فارسی ساخته شد.

«نازنین» روایت دختری ا‌ست که در دنیای خالی از پدر و مادر، زیر سایه‌ی سرد عمه‌ای تلخ‌خو زندگی می‌کند و آرزوهایش را در تخیل و خیال مادرانه‌اش می‌پرورد. نیّر با بالش زیر لباس، ادای زنان باردار را درمی‌آورد تا رؤیایی را زندگی کند که سال‌هاست در دلش کاشته شده است. رؤیای زن بودن، معشوق بودن، مادر شدن. گوگوش در نازنین صدای زنِ ناتمام است. زنی که عاشق می‌شود، اما وصال نمی‌یابد، می‌خواهد مادر شود، اما تنها می‌ماند، دل می‌بندد، اما خیانت می‌بیند. در واقع، گوگوش در نیّر صدای وجدان معلق جامعه‌ای زن‌ستیز است. زنی که می‌خواهد خودش باشد، اما هر بار، جامعه با سنگ سنت و سرزنش، او را خاموش می‌کند. وقتی نیّر به تهران می‌گریزد، به دنبال نجات است؛ اما تهران هم صدای او را در شلوغی و بی‌کسی‌هایش خاموش می‌کند. نیّر در تهران بیشتر از پیش تنهاست. در تمام فیلم، آنچه نیّر را به جلو می‌راند، نه عشق مرتضی و نه حتی خود مرتضی، بلکه میل به مادر شدن است. پایان فیلم، تلخ است، اما یک نور کم‌سو در انتهای تونل دیده می‌شود و این برای یک زنِ خسته، کافی است.

همسفر | عاطفه | مسعود اسداللهی | 1354

گوگوش در سینمای پیش از انقلاب در کنار خوانندگی در عرصه بازیگری حضوری فعال داشت و یکی از ستارگان این عرصه بود.«همسفر» یکی از فیلم‌های پرمخاطب کارنامه گوگوش است که در آن باردیگر با بهروز وثوقی همبازی است.

در میان خاطرات سینمای ایران، «همسفر» نه‌فقط یک فیلم درام جاده‌ای، بلکه آینه‌ای از روحیات، آرزوها و محدودیت‌های زن ایرانی دهه‌ی پنجاه است. در دل این روایت، گوگوش با بازی در نقش «عاطفه»، صدای خاموش زنانی است که می‌خواستند دنبالِ آرزوهای خویش بروند، اما دست‌وپایشان بسته بود. عاطفه در این فیلم با چالش‌ها، ناامنی‌ها و لحظه‌های بی‌پناهی روبه‌رو می‌شود که در نهایت، او را به شناختِ عمیق‌تری از عشق می‌رساند و همین سبب می‌شود تا درونِ ویرانِ خود را بازسازی کند. او در اجرای نقش، بیش از آن‌که به بازی‌های اغراق‌آمیز متوسل شود، از درون‌گرایی آرام و بازی‌های میمیک دقیق بهره بُرد، چیزی که در تمام زندگی‌اش و حتی هنگامِ اجرای قطعات موسیقی با او همراه است. چشم‌ها و زبان بدن گوگوش، همیشه بار بسیاری از دیالوگ‌های ناگفته را به دوش می‌کشد؛ و این مهارت، گوگوش را از دیگر بازیگران و خوانندگان متمایز می‌کند. «همسفر» یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی در ژانر درام اجتماعی پیش از انقلاب است، و بدون تردید، یکی از بهترین بازی‌های گوگوش بر پرده نقره‌ای را در خود دارد. نقشی که در عین سادگی، با مهارت اجرا شده و هنوز پس از دهه‌ها، در ذهن مخاطب باقی مانده است.

ممل امریکایی | نسرین | شاپور قریب | 1353

گوگوش در سینمای پیش از انقلاب در کنار خوانندگی در عرصه بازیگری حضوری فعال داشت و یکی از ستارگان این عرصه بود.«مل امریکایی» یکی از فیلم‌های کارنامه گوگوش است که مخاطب زیادی داشت.

فیلم «ممل آمریکایی» به کارگردانی شاپور قریب، بیش از هر چیز تصویری از رؤیای نجات از ایران و پناه بردن به آمریکا است؛ رؤیایی که در دهه‌ی ۵۰ برای بسیاری از جوانان طبقه فرودست و متوسط شهری، وسوسه‌ای ملموس بود. اما در میانه‌ی این قصه مردانه، شخصیت نسرین با بازی گوگوش، حضوری است که بی‌سروصدا فیلم را دگرگون می‌کند. گوگوش، در نقش نسرین، نماد زنی در حال فرار است؛ زنی بی‌پناه، بیرون‌افتاده از نظم اجتماعی، و قربانی ساختارهای قدرت و جنسیت. او بر خلاف تصویر متعارف زن در کمدی‌های تجاری آن دوره، ابزاری برای سرگرمی و اغوا نیست. نسرین گذشته‌ای تاریک دارد، در خانه زنی ثروتمند زندگی می‌کند که به دروغ «مادر» خوانده می‌شود و نمادِ کسی است که زنان جوان را یا کنترل می‌کند یا می‌بلعد. گوگوش در این فیلم به نقش نسرین معنایی دوگانه می‌دهد: او هم تجسم رویای آمریکایی‌ است (چرا که از او دعوت شده به آمریکا برود)، و هم نقد آن. نسرین همان‌قدر که در نگاه ممل درخشان و نجات‌بخش به نظر می‌رسد، همان‌قدر هم آسیب‌پذیر، زخمی و دل‌شکسته است. گوگوش در آن زمان، او تنها ستاره‌ای بود که هم محبوب جوانان بود و هم برای زنان الهام‌بخش، و هم برای ساختار قدرت فرهنگی تهدیدآمیز و انتخاب او توسط کارگردان نیز به همین دلیل اتفاق افتاد. او در ممل آمریکایی تمام بار معنایی و سیاسی زن‌بودن در ایران مدرن‌شونده و بحران‌زده‌ی دهه‌ی ۵۰ را با خود حمل می‌کند. او در دل فیلمی با تم‌های اجتماعی-سیاسی، مثل همیشه «گوگوش» باقی می‌ماند: کسی که هم بخشی از رؤیاست، و هم تلنگری به واقعیت.

بی‌تا | بی‌تا | هژیر داریوش| 1351

گوگوش در سینمای پیش از انقلاب در کنار خوانندگی در عرصه بازیگری حضوری فعال داشت و یکی از ستارگان این عرصه بود.بی‌تا از متفاوت ترین فیلم‌های گوگوش است.

گوگوش، در نقش بی‌تا، نمونه‌ای درخشان است از بازیگری روان‌شناسانه که در زمانه‌ی خود و در سینمایی که کم‌تر به پیچیدگی زنان می‌پرداخت، روایتی جدید از زن را ارائه داد. در تیتراژ آغازین فیلم، کبوترها بی‌صدا از پس‌زمینه‌ی خاکستری شهر پر می‌کشند و بر فراز بام‌ها می‌چرخند؛ هم‌زمان چهره‌ی بی‌تا، دختری با نگاهی سرشار از شوقِ زندگی دیده می‌شود. او در همان سکانس‌های ابتدایی، با نگاهی که به سوسکی در اتاق می‌دوزد و با ذوقی کودکانه با آن حرف می‌زند، از شخصیت دختری پرده برمی‌دارد که نگاهی دیگر به دنیا دارد. نگاهی دیگر به خوشبختی و عشق. او قلب زلالی دارد در اتاقی تنگ و دیوارهایی محصور. گوگوش با بازی درخشانش، بی‌تا را زندگی کرده است. او با ظرافت و لحنی کودکانه اما باورپذیر، بی‌تا را از یک شخصیت کارتونی یا کلیشه‌ای به دختری واقعی بدل می‌کند: دختری که از قضا با پدری نیمه‌دیوانه پیوندی عاطفی عمیق دارد. پدری که انگار او را بیش از هر کسِ دیگری در این دنیا درک می‌کند. بی‌تا در نهایت قربانی می‌شود. او اما در پسِ آن ظاهر کودکانه مقاوم است و برای آزادی‌اش می‌جنگد. گوگوش با تلفیق بازی کودکانه و طنز تلخ، نمایشگر روح ناآرامی می‌شود که هنوز به عشق، زندگی و خیال ایمان دارد. فیلم بی‌تا در پنجمین دوره جشنواره سینمایی سپاس (۱۳۵۱)، با اهدای جایزه‌ی بهترین بازیگر زن به گوگوش مهر تأییدی بر این نقش‌آفرینی منحصر‌به‌فرد زد.

پنجره | لیلی | جلال مقدم | 1349

گوگوش در سینمای پیش از انقلاب در کنار خوانندگی در عرصه بازیگری حضوری فعال داشت و یکی از ستارگان این عرصه بود.گوگوش در فیلم «پنجره» مقابل دوربین جلال مقدم رفت.

فیلم پنجره، اقتباس هوشمندانه‌ای از «یک تراژدی آمریکایی» تئودور درایزر است و نشان از حضورِ فیلم‌ساز خوش‌ذوقی چون جلال مقدم دارد. «پنجره» از منظرِ دیگری نیز اهمیت دارد. این فیلم، نخستین همکاری مشترک بهروز وثوقی و گوگوش بر پرده‌ی سینما است؛ اتفاقی که بعدها در آثار دیگری تکرار شد و خاطره‌انگیز ماند. در پنجره، گوگوش در نقش دختری از طبقه‌ی متوسط ظاهر می‌شود که سهراب (بهروز وثوقی) به او دل می‌بندد. اگرچه شخصیت او در محور درام تراژیک داستان قرار ندارد (برخلاف نقش ترانه با بازی نوری کسرایی)، اما نقش گوگوش به لحاظ کارکرد دراماتیک بسیار کلیدی است: او نماد آینده، عشق و زندگی‌ است؛ نقطه‌ی روشنی که شخصیت اصلی بین آن و گذشته‌ای پرمخاطره مردد است. در واقع، دو زن فیلم، دو امکان‌ هستند: یکی گذشته‌ی آلوده و یکی رؤیای پاک آینده. از منظر کارنامه‌ی گوگوش، پنجره یکی از نخستین نقش‌آفرینی‌های جدی او در سینمای داستان‌گوست. او که تا آن زمان بیشتر چهره‌ای محبوب در موسیقی و رقص بود، در پنجره چهره‌ای آرام‌تر، درون‌گرا و احساسی از خود نشان می‌دهد. گرچه نقش او نسبتاً کم‌دیالوگ و محدود به یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی ساده است، اما توانایی ذاتی‌اش در انتقال احساس و حضور گرمش بر پرده، مسیر بازیگری او را تثبیت کرد.فیلم، همان‌گونه که در نقدها آمده، «جمع اضداد» است؛ بین سینمای روشنفکری و فیلم‌فارسی، بین فقر و رفاه، بین فریب و عشق. گوگوش در میانه‌ی این دوگانگی‌ها، تجسم امید است؛ پنجره‌ای که می‌شود رو به زندگی گشود، حتی اگر دیوارها تنگ باشند.

شب فرشتگان | کارگردان: فریدون گله | 1347

گوگوش در سینمای پیش از انقلاب در کنار خوانندگی در عرصه بازیگری حضوری فعال داشت و یکی از ستارگان این عرصه بود.تنها همکاری گوگوش با فریدون گله در فیلم «شب فرشتگان» رقم خورد.

فیلم شب فرشتگان (۱۳۴۹) یکی از آثار سینمای عامه‌پسند پیش از انقلاب است که در دل داستانی ساده، به طبقات اجتماعی و رؤیاهای جوانان طبقات پایین می‌پردازد. اما آنچه این فیلم را برای ما امروز خاص می‌کند، این است که گوگوش دارد جایگاهِ خود را به عنوان یک بازیگرِ حرفه‌ای در سینمای ایران تثبیت می‌کند. در آن سال‌ها، گوگوش بیش‌تر ستاره‌ای محبوب در موسیقی پاپ بود و بازی‌هایش (از جمله در همین فیلم) نشان می‌دهد که هنوز به بلوغ دراماتیک آثار بعدی‌اش نرسیده است، اگرچه از همان ابتدا نشانه‌هایی از انرژی، جذابیت و قدرت تاثیرگذاری‌اش بر پرده نقره‌ای را نشان می‌دهد. در این فیلم، گوگوش در کنار پدر واقعی‌اش، صابر آتشین، ظاهر می‌شود. این هم‌زمانی نسلی در دل فیلمی که درباره‌ی فاصله‌های اجتماعی، جوانی و تقلب هویتی ا‌ست، تصویری استعاری از گذار یک نسل به نسل دیگر نیز می‌سازد. نقش‌آفرینی گوگوش در شب فرشتگان شاید از نظر فیلمنامه یا پیچیدگی شخصیتی در مقایسه با آثار بعدی‌اش (مثل بیتا یا در امتداد شب) ساده‌تر باشد، اما در همان ظاهر ساده، نشانه‌هایی از «زن تازه‌ی ایرانی» دیده می‌شود: زنی جوان، مستقل، شاد، و درعین‌حال وفادار به عاطفه.  تماشاگر آن دوران به گوگوش باور دارد؛ او را مثل خواهر، معشوقه، دوست یا حتی آینده‌ی خود می‌بیند و درست همین‌جاست که «گوگوش» از یک نقش فراتر می‌رود.

منبع خبر

بیا تو صدا