• 2025-05-17
  • 1 بازدید
  • 0 دیدگاه
  • سلامت

پیامدهای خصوصی سازی مدارس – سلامت نیوز

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جوان، «مدرسه» نخستین جایی است که کودکان رؤیاهای‌شان را می‌سازند. کلاس‌های درس، زنگ‌های…
پیامدهای خصوصی سازی مدارس – سلامت نیوز

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جوان، «مدرسه» نخستین جایی است که کودکان رؤیاهای‌شان را می‌سازند. کلاس‌های درس، زنگ‌های تفریح، تخته‌های سیاه و کتاب‌های درسی، همه و همه مقدمه‌ای برای آینده‌ای هستند که شکل می‌گیرد. یکی از آنها می‌خواهد پزشک شود، دیگری مهندس، نویسنده، هنرمند یا شاید معلمی دلسوز که روزی چراغ راه نسل‌های بعدی باشد، اما آیا همه کودکان فرصت برابر برای رسیدن به رؤیاهای‌شان را دارند؟ پاسخ، متأسفانه خیر است! بدون شک عدالت آموزشی، فقط یک واژه نیست، بلکه حقی است که باید در هر کلاس درس، در هر مدرسه، در هر روستا و شهری جاری باشد، اما هنوز فاصله زیادی تا تحقق آن داریم، اما چرا این فاصله وجود دارد؟ آیا نظام آموزشی ما دانش‌آموزان را برای زندگی آماده می‌کند یا فقط برای آزمون‌ها؟ چگونه می‌توان آموزش را از یک رقابت نفسگیر به یک مسیر رشد و شکوفایی تبدیل کرد؟ در این رابطه  علی فرهادی، سخنگوی وزارت آموزش‌وپرورش، گفت‌وگو کرده و چالش‌ها، فرصت‌ها و مسیر پیش‌روی نظام آموزشی کشور را مورد بررسی قرار داده است. 

رؤسای دولت‌های مختلف و وزرای آموزش‌وپرورش همواره بر ارتقای کیفیت آموزش و برقراری عدالت آموزشی تأکید کرده‌اند. نمی‌توان منکر اقدامات انجام‌شده از سوی آنها شد، اما این اقدامات نتوانسته‌اند عدالت آموزشی را رقم بزنند. امروز همچنان با فاصله‌ای زیاد از عدالت آموزشی مواجه هستیم. چرا با وجود این تأکیدات و اقدامات، همچنان مشکل داریم؟

سؤال خوبی است. اگر منصفانه نگاه کنیم، آموزش‌وپرورش به چنین پرسش‌ها و روشنگری‌هایی نیاز دارد. اگر بخواهیم گفتمان تعلیم و تربیت بر آموزش‌وپرورش حاکم باشد، باید این مسائل را مطرح کنیم. عدالت آموزشی چند وجه دارد و اگر هر یک از این موارد محقق نشود، عدالت آموزشی نیز محقق نخواهد شد. یکی از این موارد، فضای آموزشی و دسترسی دانش‌آموزان به مدرسه است. بعد از فضای آموزشی، نیروی انسانی اهمیت دارد، یعنی اگر مدرسه‌ای معلم نداشته باشد، صرفاً یک ساختمان است و کارایی ندارد، بنابراین عدالت آموزشی بدون معلمی کارآمد، ماهر، متعهد، دلسوز، خلاق و باانگیزه معنا ندارد. معلمی شرایط خاص خود را دارد و نمی‌توان به هر کسی گفت که تدریس کند. فرض کنید مدرسه ساخته شده است، اما معلم باید هر روز مهارت‌های خود را ارتقا دهد. باید شرایطی فراهم شود که آموزش ضمن خدمت و رضایت شغلی معلمان تأمین شود تا آنها با آرامش و ثبات کار کنند و دغدغه‌ای نداشته باشند. مسئله بعدی محتوا و مهارت‌های آموزشی و پرورشی است. این سه عامل- فضای آموزشی، نیروی انسانی و محتوا- باید وجود داشته باشند تا بتوان درباره عدالت آموزشی صحبت کرد. اما چرا همچنان مشکل داریم؟ چند نکته وجود دارد که باید حل شود. اول فضای آموزشی است. در برخی نقاط کشور کاهش جمعیت دانش‌آموزی داریم و مدارسی وجود دارند که حتی تعطیل شده‌اند. در مقابل، در برخی مناطق هر چقدر مدرسه ساخته شود، باز هم کم است. دلیل این مسئله تنش‌های جمعیتی است. در مناطقی مانند اطراف تهران، مهاجرت زیاد است و هر سال تعداد دانش‌آموزان افزایش می‌یابد. برای مثال، در برخی شهرستان‌های استان تهران، سالانه حدود ۲ هزارو۵۰۰ دانش‌آموز به جمعیت مدارس اضافه می‌شود. اگر هر مدرسه ظرفیت ۴۰۰ دانش‌آموز داشته باشد، باید شش مدرسه جدید در سال ساخته شود تا پاسخگوی این افزایش جمعیت باشد. این مسئله خارج از کنترل آموزش‌وپرورش است و باید در سطح ملی مدیریت شود، به همین دلیل، در سند تحول بنیادین و برنامه هفتم توسعه تأکید شده است آموزش‌وپرورش یک امر ملی است و همه باید کمک کنند جمعیت به‌صورت متوازن توزیع شود و فضای آموزشی بموقع ساخته شود. اگر این وظیفه فقط بر عهده آموزش‌وپرورش باشد، کافی نیست و سایر نهادها نیز باید مشارکت کنند، اما دومین مسئله، محتوا و روش‌های آموزشی است. محتوا، تکنیک‌ها، روش‌های تدریس و استفاده از فناوری‌های نوین نقش مهمی در عدالت آموزشی دارند، البته خلاقیت و نوآوری در آموزش همیشه به معنای استفاده از تکنولوژی نیست. گاهی یک معلم با تغییر چیدمان نیمکت‌های کلاس، بهره‌وری را افزایش می‌دهد و فضای بانشاطی ایجاد می‌کند. برای مثال، دانش‌آموزان را به‌صورت گروه‌های سه‌نفره روبه‌روی هم می‌نشاند تا تعامل بیشتری داشته باشند، نه اینکه صرفاً نظم سنتی کلاس را حفظ کند. بخش زیادی از مهارت‌های آموزشی به نیروی انسانی برمی‌گردد. معلم می‌تواند ضعف کتاب‌های درسی و نقاط ضعف آموزشی را جبران کند، بنابراین معلم نقش کلیدی در عدالت آموزشی دارد. 

محتوای درسی سنگین و حفظ‌محور، معلم را ملزم می‌کند خط به خط کتاب را آموزش دهد و فرصتی برای خلاقیت او باقی نمی‌گذارد چراکه قرار است دانش‌آموزان با آزمون‌های متعدد روبه‌رو شوند و نظام آموزشی از معلم، خواستار موفقیت دانش‌آموزان در این آزمون‌هاست. پس کتب درسی نقش کلیدی ایفا می‌کند. این رویکرد به عدالت آموزشی آسیب نمی‌زند؟

بله، معلم زمانی نمی‌تواند آموزش مؤثری ارائه دهد که محتوای کتاب بیش از حد سنگین و حفظ‌محور باشد. در چنین شرایطی، فرصت خلاقیت و نوآوری از معلم گرفته می‌شود و او مجبور است صرفاً مطالب را منتقل کند، بدون اینکه بتواند مهارت‌های تفکر، تحلیل و خلاقیت را در دانش‌آموزان تقویت کند. علاوه بر این، کتب درسی باید بر اساس برنامه درسی ملی تدوین شوند. این پرسش مطرح است که هدف ما از این ۱۲سال آموزش چیست؟ آیا صرفاً می‌خواهیم دانش‌آموزان در پایان مدرسه فیزیک، ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی یا هنرستان را خوانده باشند؟ آنچه مهم‌تر از رشته تحصیلی است، این است که دانش‌آموزان پس از ۱۲سال باید ویژگی‌های مشخصی داشته باشند، از جمله، رفتار فردی مناسب، نظم اجتماعی، مهارت‌های هنری، آرامش روانی، نشاط و امید، این موارد باید در برنامه درسی ملی دیده شوند تا آموزش‌وپرورش صرفاً به آموزش دروس محدود نشود، بلکه جنبه‌های تربیتی و مهارتی نیز در آن لحاظ شود. معلم باید بتواند در کلاس درس، علاوه بر آموزش محتوا، مهارت‌های زندگی، تفکر انتقادی و خلاقیت را نیز به دانش‌آموزان منتقل کند. اگر این اتفاق نیفتد، عدالت آموزشی ناقص خواهد بود. یکی از خطرات جدی که می‌تواند آموزش‌وپرورش را تهدید کند، این است که صرفاً به آموزش توجه شود و جنبه پرورشی نادیده گرفته شود. اگر آموزش‌وپرورش به وزارت آموزش تبدیل شود، نه‌تنها آموزش ناقص خواهد بود، بلکه پرورش نیز از دست خواهد رفت. 

آقای پزشکیان بارها بر ضرورت برقراری عدالت آموزشی تأکید کرده و صراحتاً می‌گوید که کشور با کمبود امکانات آموزشی مواجه است و باید تمام تلاش‌ها صرف تحقق عدالت آموزشی شود. چطور می‌توان اطمینان حاصل کرد که اولویت دادن به آموزش‌وپرورش عملیاتی شود؟

آموزش‌وپرورش از مدت‌ها پیش باید اولویت اول کشور قرار می‌گرفت، اما عمدتاً در حد شعار باقی ماند و در یک مقطع طولانی، اولویت اصلی نبود. در واقع، اولویت دادن واقعی به آموزش‌وپرورش، یعنی حمایت از نیروی انسانی پایدار، توجه به دانشگاه فرهنگیان، تقویت حوزه تربیت معلم و ایجاد زیرساخت‌های لازم برای رشد و توسعه این بخش. در حال حاضر، آقای دکتر پزشکیان این موضوع را هدف‌گذاری کرده است. من بدون هیچ‌گونه جانبداری یا نگاه آماری عرض می‌کنم که تقریباً هیچ رئیس‌جمهوری در هفت یا هشت ماه اول خدمت خود، شخصاً ۲۸جلسه برای آموزش‌وپرورش برگزار نکرده است. این نشان‌دهنده توجه ویژه به این حوزه است و اهمیت آموزش‌وپرورش در سطح ملی را نشان می‌دهد. چنین رویکردی، مسیر کشور را رو به بهبود می‌کشاند، زیرا همه چیز در آموزش‌وپرورش اتفاق می‌افتد. پایه‌های اقتصاد، امنیت، بهداشت، سلامت جسم و روان دانش‌آموزان و آینده کشور همگی در آموزش‌وپرورش شکل می‌گیرند. اگر بخواهیم آینده کشور را ببینیم، باید وضعیت آموزش‌وپرورش امروز را بررسی کنیم. حال رئیس‌جمهور آموزش‌وپرورش را اولویت اول کشور می‌داند و تأکید دارد که آموزش نباید فقط برای کسانی باشد که دسترسی دارند، بلکه باید بررسی کنیم چه کسانی نمی‌توانند از آن بهره‌مند شوند. نباید شرایط به گونه‌ای باشد که اگر کسی پول نداشت، از آموزش محروم شود و از مسیر رشد و موفقیت بیرون برود. 

اما در این میان، مدارس غیردولتی، به‌ویژه آنهایی که شهریه‌های گران‌قیمت دریافت می‌کنند، مانعی برای مسیر تحقق عدالت آموزشی هستند. شما اینطور فکر نمی‌کنید؟

در هر کشوری قانون حکمفرماست، حتی اگر قانونی ضعف‌هایی داشته باشد یا باید اجرا شود یا باید اصلاحش کرد. کشور بدون قانون اداره نمی‌شود. مدارس غیردولتی نیز بر اساس قانون مصوب مجلس فعالیت می‌کنند و تا زمانی که این قانون ابطال نشده، آموزش‌وپرورش موظف است مطابق آن مجوز صادر کند، نظارت داشته باشد و در صورت تخلف، مجوز را لغو کند، بنابراین مدارس غیردولتی در یک بستر قانونی فعالیت می‌کنند و این نگاه حقوقی به موضوع است، اما اگر بخواهید نگاه شخصی من را به عنوان یک «معلم» بدانید، معتقدم ما خیلی زود به سمت خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش رفتیم. در حالی که هنوز کارخانه‌ها، خودروسازی، پالایشگاه‌ها و صنایع بزرگ دولتی هستند، آموزش‌وپرورش نباید اولین حوزه‌ای باشد که به بخش خصوصی واگذار می‌شود. باید این سؤال را مطرح کنیم، اگر قرار باشد بخش‌هایی از کشور را به بخش خصوصی واگذار کنیم، کدام حوزه‌ها باید در اولویت باشند؟ آیا خودروسازی، پالایشگاه، فولاد، راه‌سازی و ساختمان‌سازی باید در اولویت باشند یا آموزش‌وپرورش؟ به نظر من، خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش باید در آخرین اولویت قرار گیرد، زیرا آموزش‌وپرورش مستقیماً با آینده کشور و عدالت اجتماعی در ارتباط است. 

با توجه به اینکه می‌گویید نگاه دولت و رئیس آن، نگاه حمایت از آموزش‌وپرورش و تلاش برای تحقق عدالت آموزشی است، چگونه از این فرصت استفاده می‌کنید تا نتایج رضایت‌بخشی حاصل شود؟

اگر بخواهم ساده و صریح پاسخ دهم، این اتفاق زمانی محقق می‌شود که نگاه عدالت‌محور و حمایت‌های دولتی پیوسته باشد و هیچ‌وقت قطع نشود، زیرا به محض قطع شدن، اثر منفی خواهد داشت. اجازه دهید یک مثال بزنم. ما زمانی در کشور بیش از ۵۰۰مرکز تربیت معلم داشتیم. این مراکز شامل دانشسراها بودند که دانش‌آموزان از دیپلم وارد دوره فوق‌دیپلم می‌شدند و حتی برخی از سوم راهنمایی وارد این مراکز و پس از دریافت دیپلم، معلم ابتدایی می‌شدند، اما آن ۵۶۰مرکز تربیت معلم ناگهان تعطیل شد و نظام تربیت معلم از بین رفت. در آن زمان، برخی تصور می‌کردند با تعطیلی این مراکز، جریان ورودی نیروی انسانی از مسیر دیگری تأمین خواهد شد، اما هیچ برنامه‌ای برای تأمین معلمان کشور در نظر گرفته نشده بود و این تصمیم آسیب جدی به نظام آموزشی وارد کرد، حتی زمانی که دانشگاه فرهنگیان احیا شد (در سال۱۳۹۰)، ابتدا دانشجومعلم جذب شد، اما از سال۱۳۹۲ به بعد، ورودی‌های این دانشگاه به شدت کاهش یافت. این روند ادامه داشت تا سال۱۳۹۷ که مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان حضور یافتند و سخنرانی کردند. ایشان اهمیت این دانشگاه را مورد تأکید قرار دادند و این موضوع باعث شد نگاه‌ها به سمت دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی معطوف شود. دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی، دو چشمه جوشان تأمین نیروی انسانی آموزش‌وپرورش هستند و اکنون تقریباً صددرصد ظرفیت این دو دانشگاه به دانشجومعلمان اختصاص یافته است. این دانشگاه‌ها با بالاترین توان و ظرفیت دانشجو جذب می‌کنند، اما فضای موجود، خوابگاه‌ها و امکانات کافی نیست، بنابراین اگر بپرسید چه باید کرد؟ پاسخ من این است که عدالت آموزشی باید پیوسته باشد. نمی‌توان سه یا چهار سال توجه کرد، سپس هفت، هشت یا ۱۰ سال آن را نادیده گرفت و دوباره به آن توجه کرد. 

اولویت اصلی کار شما چیست؟

باید ببینیم کدام بخش‌ها نیاز به توجه بیشتری دارند و در چه زمینه‌هایی عقب‌ماندگی داریم. یکی از مهم‌ترین این حوزه‌ها فضای آموزشی است. ما باید متناسب با جمعیت کشور، فضای مناسب برای مدارس بسازیم. هر چقدر مدارس بزرگ‌تر و باکیفیت‌تر باشند، سود کرده‌ایم. از طرفی، مدرسه نباید فقط یک محل آموزشی باشد، بلکه باید نقش یک مرکز تربیتی و اجتماعی را نیز ایفا کند. دانش‌آموزان باید در ساعات آموزشی در مدرسه حضور داشته باشند و خارج از ساعات آموزشی نیز بتوانند همراه با والدین خود از امکانات مدرسه استفاده کنند. مدرسه باید به کانون تربیتی محله تبدیل شود، یعنی جایی که نه‌تنها آموزش، بلکه پرورش، ورزش، هنر و تعاملات اجتماعی در آن جریان داشته باشد. این نگاه، مدرسه را از یک فضای صرفاً آموزشی به یک محیط پویا و تأثیرگذار در جامعه تبدیل می‌کند. 

پس یعنی بزرگ‌ترین مشکل موجود را کمبود فضا می‌دانید؟ بعد از آن، اقدام بعدی شما چیست؟

بله، بعد از فضای آموزشی، نیروی انسانی مهم‌ترین چالش است. ما باید چرخه ورود و خروج نیروی انسانی را در آموزش‌وپرورش به‌گونه‌ای تنظیم کنیم که عملکرد بهتری داشته باشد. یکی از عوامل تأثیرگذار بر نیروی انسانی، افزایش و کاهش جمعیت دانش‌آموزی است. از طرفی، باید از روش‌هایی استفاده کنیم که آموزش نیروی انسانی از سوی خود معلمان شاغل انجام شود. اگر با کمبود معلم مواجه شویم، باید از ظرفیت معلمان شاغل برای عبور از این بحران استفاده کنیم. یکی از راهکارهای مؤثر در این زمینه، پرداخت بموقع اضافه‌تدریس معلمان است. در گذشته، این پرداخت‌ها با هفت تا هشت ماه تأخیر انجام می‌شد، اما اکنون سر موعد پرداخت می‌شود، همچنین افزایش میزان اضافه‌تدریس می‌تواند به مدیریت بهتر نیروی انسانی کمک کند. اگر در مقطعی با کمبود معلم مواجه شویم، بهتر است از ظرفیت معلمان موجود استفاده کنیم تا اینکه استخدام‌های گسترده و ناگهانی داشته باشیم. در حال حاضر، آموزش‌وپرورش با چالش تعادل در ورودی و خروجی نیروی انسانی مواجه است. در یک سال ممکن است ۱۰۴هزار نیروی جدید وارد آموزش‌وپرورش و همزمان ۱۰۴هزار نفر بازنشسته شوند. این تنش نیروی انسانی در آینده دوباره به بدنه آموزش‌وپرورش ضربه خواهد زد، بنابراین باید ورودی و خروجی نیروی انسانی را متعادل کنیم و از ظرفیت معلمان موجود با اضافه‌تدریس بهره ببریم. یکی از مسائل مهم در آموزش‌وپرورش، سن بازنشستگی معلمان است. بسیاری از معلمان در سنین پایین بازنشسته می‌شوند. برای مثال، فردی که در ۱۸سالگی وارد دانشگاه فرهنگیان شده باشد، در ۴۸سالگی بازنشسته می‌شود. این موضوع باعث می‌شود آموزش‌وپرورش بخش قابل توجهی از نیروهای باتجربه خود را از دست بدهد. برای حل این مشکل، باید از تجربه معلمان بازنشسته استفاده کنیم. این افراد ۳۰سال سابقه تدریس دارند و به‌خوبی با روحیات دانش‌آموزان آشنا هستند، بنابراین باید عوامل انگیزشی ایجاد کنیم تا بتوانیم از تجربه آنها بهره ببریم. برخی معلمان تمایل دارند دیرتر بازنشسته شوند یا استمرار خدمت داشته باشند. ما باید فضای مناسب برای ادامه فعالیت آنها فراهم کنیم و امتیازات ویژه‌ای برای‌شان در نظر بگیریم. در همین راستا، امسال اقدام جدیدی انجام شد؛ معلمانی که در اسفند۱۴۰۳ بازنشسته نشدند، یک حکم اضافه دریافت کردند و یک ماه به خدمت آنها افزوده شد. این اقدام نه صرفاً به خاطر مسائل مالی، بلکه به دلیل ارزش بالای حضور معلمان باتجربه در مدارس بود. اگر بتوانیم رضایت معلمان بازنشسته را جلب کنیم و آنها را در سیستم آموزشی نگه داریم، دانش‌آموزان به‌طور مستقیم از تجربه ۳۰ساله آنها بهره‌مند خواهند شد. این یکی از مؤثرترین راهکارها برای مدیریت نیروی انسانی در آموزش‌وپرورش است. 

در تمام این سال‌ها، چه چیزی بیشترین لطمه را به آموزش‌وپرورش زده است؟

آموزش‌وپرورش یک کار مینیاتوری و بسیار ظریف است. این حوزه حساسیت بالایی دارد و هیچ بخشی از آن ساده نیست. اگر بخواهم صریح و روشن پاسخ دهم، بزرگ‌ترین آسیب، عدم‌ثبات مدیریتی در آموزش‌وپرورش بوده است. اگر تعداد وزرا و سرپرستان آموزش‌وپرورش را بررسی کنیم، میانگین حضور آنها کمتر از دو سال است، این در حالی است که آموزش‌وپرورش بزرگ‌ترین دستگاه اجرایی کشور است و ۲/ ۴۴ درصد از دولت را شامل می‌شود. چنین نهادی نیاز به ثبات مدیریتی دارد تا بتواند برنامه‌ریزی بلندمدت داشته باشد و از تصمیمات لحظه‌ای و مقطعی آسیب نبیند. آموزش‌وپرورش از تلاطم‌های مدیریتی ضربه خورده است. اگر مدیریت این حوزه ثبات پیدا کند، فرصت خواهد داشت مشکلات را شناسایی و حل کند، اما اگر مدام تغییر کند، هر تیم مدیریتی جدید باید از ابتدا مسائل را بشناسد و این چرخه بی‌پایان، مانع پیشرفت خواهد شد. نکته دوم این است که آموزش‌وپرورش باید از سوی افراد متخصص اداره شود. این حوزه کاملاً تخصصی است و کسانی که سکان آن را در دست می‌گیرند، باید از دل مدرسه آمده باشند. به اعتقاد من، بهترین مدیران آموزش‌وپرورش کسانی هستند که مسیر تربیت معلم را طی کرده‌اند، یعنی ابتدا دانشجومعلم بوده، سپس معلم شده و تجربه تدریس در کلاس درس را داشته‌اند. مدیریت کلاس درس، تجربه‌ای منحصربه‌فرد است. یک معلم باید بتواند همزمان ۴۰دانش‌آموز را مدیریت کند، فضایی با نشاط و پویا ایجاد و در عین حال، روح و روان دانش‌آموزان را درک کند. دانش‌آموزان مانند دانشجویان دانشگاه نیستند که آرام و منظم در یک جا بنشینند، آنها نیاز به تعامل، انرژی و فضای مناسب برای یادگیری دارند، بنابراین مدیران آموزش‌وپرورش باید کسانی باشند که این فضا را تجربه کرده‌اند، نه افرادی که بدون شناخت از محیط مدرسه، صرفاً از بیرون وارد این سیستم شده‌اند. 

آیا سنجش و آزمون‌های فعلی دانش‌آموزان را عدالت‌محور می‌دانید؟ این نوع آموزش و سنجش باعث می‌شود دانش‌آموزان پس از ۱۲سال تحصیل، در ورود به جامعه موفق عمل کنند؟

سنجش و ارزیابی دانش‌آموزان باید مبتنی بر اسناد بالادستی باشد. ما چند سند معتبر داریم که باید تمام برنامه‌های آموزشی و ارزیابی را بر اساس آنها تنظیم کنیم. سند تحول بنیادین، زیرنظام‌های این سند و قانون برنامه هفتم توسعه از جمله این اسناد هستند. اگر برنامه‌ریزی آموزشی و سنجش دانش‌آموزان بر اساس این اسناد انجام نشود، خروجی مطلوبی نخواهیم داشت، در عین حال، نمی‌توان گفت که آزمون، کنکور و امتحانات نهایی نباید وجود داشته باشند. این هم نگاه درستی نیست. دانش‌آموز باید تعادل را حفظ کند، یعنی هم روحیه و نشاط خود را داشته باشد، هم استرس خود را مدیریت و ورزش کند و هم مهارت‌های مطالعه و آزمون دادن را بیاموزد. یکی از اقدامات مثبت در این زمینه، تأثیر معدل در کنکور است. در گذشته، سرنوشت دانش‌آموز در یک جلسه چهار ساعته کنکور تعیین می‌شد که این روش بسیار پرخطر و استرس‌زا بود، اما اکنون معدل دانش‌آموزان نیز در نتیجه کنکور تأثیر دارد که این تغییر، فرایند سنجش را عادلانه‌تر کرده است. 

چطور می‌توان آینده‌ای روشن برای کشور ترسیم کرد؟

اگر واقعاً آینده‌ای روشن برای کشور می‌خواهیم، باید به آموزش‌وپرورش بازگردیم. تمام مؤلفه‌های پیشرفت، از امنیت و اقتدار بین‌المللی گرفته تا اقتصاد قوی و موفقیت ورزشی، همگی از مدارس ابتدایی آغاز می‌شوند، نه از دلال‌های ورزشی یا مربیان خارجی. هویت ملی و دینی، مبانی عقیدتی و ارزش‌های اجتماعی نیز در مدارس شکل می‌گیرند. اگر می‌خواهیم مبانی دینی و فرهنگی مانند حجاب تقویت شود، باید به آموزش‌وپرورش توجه کنیم. اگر اقتصاد کشور را قوی‌تر می‌خواهیم، باید دانش‌آموزان را به کارآفرینی هدایت کنیم. یک دانش‌آموز کارآفرین می‌تواند کشور را نجات دهد، اما اگر فضای مدرسه برای او درست طراحی نشود، ممکن است به یک مجرم تبدیل شود. این همان نقطه‌ای است که آموزش‌وپرورش می‌تواند مسیر آینده یک فرد و در نهایت، مسیر آینده کشور را تعیین کند. 
هیچ کشور مقتدری بدون سرمایه‌گذاری در آموزش‌وپرورش به موفقیت نرسیده است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند تمام کشورهایی که رشد جهشی داشته‌اند، مانند ژاپن، سنگاپور و کره جنوبی، روی آموزش‌وپرورش سرمایه‌گذاری کرده‌اند. آموزش‌وپرورش امری ظریف و مینیاتوری است. نمی‌توان چکشی و سریع عمل و همچنین نمی‌توان با آن سطحی و ساده برخورد کرد. آموزش‌وپرورش یک حوزه مصرفی و هیجانی نیست، بلکه نیاز به تصمیم‌گیری‌های عمیق و دقیق دارد.

منبع خبر

بیا تو صدا