پشت پرده سقوط دمشق

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) : نامه نیوز- یادداشت حسن نافعه، تحلیلگر سیاسی مصر نوشت: جهان معاصر هیچ گاه تا این…
پشت پرده سقوط دمشق

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

نامه نیوز- یادداشت حسن نافعه، تحلیلگر سیاسی مصر نوشت: جهان معاصر هیچ گاه تا این اندازه شاهد توطئه های استعماری نبوده است که مبانی و مؤلفه های اساسی اش بر اسطوره های مذهبی و سیاسی متکی باشد و از گفتمان رسانه ای مبتنی بر دروغ، تقلب و فریب برای توجیه نقشه های نژادپرستانه اش استفاده کند؛ مانند نقشه ای که به وسیله جنبش صهیونیستی مورد حمایت تئودور هرتزل در پایان قرن نوزدهم طراحی شد. هرتسل سازمان صهیونیستی ای تشکیل داد و برای تشکیل کشور یهودی، مهاجرت یهودیان به فلسطین را ترویج کرد.   وی با مواجهه با تحولات ضدیهودی در وین، به این نتیجه دست یافت احساسات ضدیهودی، ادغام یهودیان را غیرممکن می‌کند و تنها راه‌حل برای یهودیان، تأسیس کشور یهودی است.

طبق این فرضیه، یهودیان فقط افرادی نیستند که دین حضرت موسی (ع) را می پذیرند، همان طور که مسیحیان فقط دین عیسی (ع) را تبلیغ می کنند و همانطور که مسلمانان به تبلیغ دین حضرت محمد (ص) می پردازند، بلکه یهودیان جماعتی هستند که «وطن» دارند و نام تاریخی آن فلسطین است و ملیتی را تشکیل می دهند که حق دارند کشورشان را مناسب «قوم برگزیده خدا» تأسیس کنند. 

این توهمات که هسته اصلی توطئه صهیونیستی را تشکیل می دهد، نمی تواند در مقابل واقعیت های انتزاعی تاریخ مقاومت کند. درواقع، اعراب کنعانی ساکنان اصلی فلسطین هستند و هزاران سال قبل از ظهور حضرت موسی (ع) آنجا زندگی می کردند. درست است یهودیان را که واقعاً می توان از پیروان حضرت عیسی (ع) دانست، توانستند برای خود جایگاهی در فلسطین برپا کنند، اما این اتفاق در دو دوره تاریخی جداگانه رخ داد که هر کدام کمتر از 80 سال عمر داشتند.

یهودیانی که جنبش صهیونیسم را پایه گذاری کردند و توانستند برای خود در فلسطین «دولت» ایجاد کنند، هیچ ارتباطی با پیروان موسی (ع) و «قوم برگزیده خدا» یا «سرزمین موعود» ندارند، زیرا بیشترشان به قبایلی با منشأ اروپای شرقی به نام «خزر» تعلق دارند و در مقطعی میان اواسط قرن هشتم و نهم به دلایل صرفاً سیاسی به یهودیت گرویدند. از نظر تاریخی ثابت شده است توطئه صهیونیستی اگر در جنگ جهانی اول به وسیله بریتانیا طراحی نمی شد، نمی توانست پایه های خود را در میدان تحکیم کند و در عین حال از ایجاد کشور عربی متحد در این منطقه حساس از جهان جلوگیری کرد. وقتی نقش بریتانیا در نظام جهانی کاهش یافت، آمریکا جایگزینش شد، یعنی این پروژه ای استعماری است که به طور ارگانیک با هژمونی غرب بر جهان پیوند خورده است و نمی تواند بدون آن زیست کند.

 

در سال های نخست پس از تأسیس رژیم صهیونیستی در سال 1948میلادی کشورهای غربی سعی کردند جهان عرب را متقاعد کنند تجربه سختی که در دوره حکومت نازی ها پشت سر گذاشتند، یهودیان را به مشتاق ترین مردم برای داشتن کشور مستقل تبدیل کرد. با وجود این، واقعیت‌های تاریخی کاملاً خلاف این ادعا را ثابت و تأیید کرد توطئه صهیونیستی زاده استعمارگرانی بود که از ابتدا با هدف تجزیه منطقه، تضمین تسلیم دائمی اعراب در برابر هژمونی غرب و جلوگیری از ایجاد کشور قدرتمند در منطقه طراحی شد. 

رژیم صهیونیستی همه فرصت های موجود را برای دستیابی به صلح همه جانبه با کشورهای عربی همسایه هدر داد. در دهه 1960 کشورهای عربی قطعنامه شماره 242 شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفتند که «مرزهای امن (میان شام و فلسطین) به رسمیت شناخته» و «تصرف اراضی دیگران به زور غیرقابل قبول بیان شد»، اما این رژیم حاضر به عقب نشینی از سرزمین های اشغال شده در سال 1967 نشد. در اصل در دهه 1970، به ویژه پس از سفر انور سادات به اورشلیم، فرصت منحصر به فردی برای صلح همه جانبه به وجود آمد، اما این رژیم نپذیرفت و بر معاهده صلح جداگانه با مصر پافشاری کرد و فقط خودمختاری را برای فلسطینیان پذیرفت. در دهه 1990، به ویژه پس از کنفرانس مادرید که همه کشورهای عربی برای نخستین بار در آن شرکت کردند، فرصت تجدیدنظر فراهم شد. 

اما این رژیم بار دیگر حل و فصل جامع اختلافات را رد کرد و بر مذاکرات جداگانه با هر کشور عربی اصرار داشت که با توافق اسلو با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) آغاز شد. هنگامی که مذاکرات با این سازمان به شکست انجامید، جهان عرب در سال 2002 میلادی ابتکار معروفی را مطرح و در آن آمادگی خود را برای صلحی همه جانبه بر مبنای اصل «زمین در برابر صلح» و ایجاد کشور مستقل فلسطینی اعلام کرد؛ اما رژیم صهیونیستی با محاصره عرفات و سپس ترور وی واکنش نشان داد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، زمانی که بادهای نهضت های اسلامی در منطقه شروع به وزیدن کرد، این رژیم بیم آن داشت با قدرت بیشتری با توطئه های صهیونیستی مقابله شود و موفق شد همکاری نزدیکی با متحدان غربی اش در کشاندن عراق به جنگی طولانی علیه ایران (هشت سال جنگ تحمیلی) داشته باشد.  در ادامه، جنگ فرقه ای میان سنی ها و شیعیان را شعله ور کرد که همچنان آتش زیر خاکستر است. 

با وجود این، ایران ثابت کرد طعمه آسانی نیست که رژیم صهیونیستی بتواند به راحتی ببلعد و توانست درگیری هایش را با صهیونیست ها هوشمندانه مدیریت کند؛ به گونه ای که امتیازات زیادی به دست آورد که حزب الله لبنان در آن نقش عمده ای داشت. حزب الله توانست جنوب لبنان را بدون قید و شرط و استوار در برابر تجاوزات صهیونیستی که سال 2006 سعی در نابودی منطقه داشت، آزاد کند و در ادامه، وارد حمایت نظامی مؤثر از گروه های مقاومت فلسطینی شد و ابتکار عمل را به دست گرفت.

شکی نیست عملیات «طوفان الاقصی» محور مقاومت ازجمله ایران را شگفت زده کرد، اما نقطه عطف بزرگی در تاریخ درگیری با رژیم صهیونیستی بود. هرچند رژیم صهیونیستی به دلایل بسیاری ایران را تهدیدی برای خود می‌دید که مهم ترین آنها برنامه هسته‌ای و موشکی از سویی و نقش آن در تسلیح حزب‌الله و گروه‌های مقاومت فلسطین از سوی دیگر است، اما درگیری میان تهران و تل آویو به روش های غیرمستقیم ادامه یافت و هیچ گاه شکل تقابل مستقیم نظامی به خود نگرفت.

پس از هفتم اکتبر 2023 میلادی که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی متقاعد شده بود ایران همه جبهه های ضد صهیونیستی را حمایت می کند و مغز متفکر و مدیر واقعی درگیری های مسلحانه در منطقه است، تصمیم گرفت با ایران (و نه با طرف های نیابتی اش) تسویه حساب کند. ایران در این اثنی از خاک خود و به طور مستقیم سرزمین های اشغالی را در دو عملیات جداگانه هدف قرار داد و از موشک‌های بالستیک و پهپادها استفاده کرد و حتی به تازگی اعلام کرده است قصد دارد حمله سوم را دردناک‌تر انجام دهد و برای آن آماده می‌شود.

بنابراین نتانیاهو بر این باور است، زمان آن فرا رسیده یک بار برای همیشه با ایران تسویه حساب کند، به ویژه پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که نوامبر گذشته برگزار شد. در واقع، وی ممکن است از همین حالا برای درگیری مستقیم با ایران دست به کار شده باشد. اظهارات اخیر وی نشان می‌دهد غرب آسیا در آستانه ورود به مرحله‌ای کاملاً متفاوت است. به نظر می آید وی متقاعد شده است با وجود ناتوانی اش در آزادی زندانیان از دست حماس، باید به سمت سوریه برود تا نظام بشار اسد را با درگیری های داخلی گسترده ساقط کند.

شک ندارم رژیم صهیونیستی پشت سر سقوط نظام سوریه و نخستین طرفی است که از شعله ور شدن ناآرامی ها در منطقه نفع می برد. به احتمال زیاد صهیونیست ها برای این کار ماه ها برنامه ریزی کردند و نتانیاهو متقاعد شده است مسیر تهران، ناگزیر از دمشق می گذرد. اعتقاد کامل دارم محاسبات وی شکست خواهد خورد و ممکن است منطقه در آستانه ورود به مرحله دشوار و بسیار نگران کننده ای باشد.

منبع: راهبرد معاصر

 

منبع خبر