پاسخ ریس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به ادبیات سخیف حسین دهباشی در نقد فیلم «پیر پسر» | جعفر گودرزی: این نقد نیست، کشتن سینماست

اظهارنظر عجیب حسین دهباشی، پژوهشگر تاریخ و مستندساز درباره فیلم «پیر پسر» در توئیتر با اعتراض شدید مخاطبان روبه‌رو شده…
پاسخ ریس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به ادبیات سخیف حسین دهباشی در نقد فیلم «پیر پسر» | جعفر گودرزی: این نقد نیست، کشتن سینماست

اظهارنظر عجیب حسین دهباشی، پژوهشگر تاریخ و مستندساز درباره فیلم «پیر پسر» در توئیتر با اعتراض شدید مخاطبان روبه‌رو شده است؛ توئیتی که در آن نه تنها به فیلم، که به سینما و وزارت ارشاد هم بی‌احترامی کرده است. جعفر گودرزی، رئیس انجمن منتقدان، نسبت به این توئیت تند و نامحترمانه واکنش نشان داده و اعلام کرده که واکنش دهباشی به این فیلم، نقد نیست و صرفا جملاتی هتاکانه است و از فردی روشنفکر عجیب به  نظر می‌رسد.

به گزارش فیلم‌نیوز، در شرایطی که فیلم «پیر پسر» با استقبال بالایی روبه‌رو شده و فروش قابل توجهی به دست آورده است، حسین دهباشی، پژوهشگر تاریخ و مستند ساز با توئیتی عجیب به آن واکنش نشان داده است.

دهباشی نوشته است: «خاک بر سر همه‌ی اون پفیوزهای الدنگ و عوضی و گوساله‌ای که جلوی این فیلم سراسر لجن و آشغال و استفراغ را نگرفتند. بعد می‌گویند نفوذ! مملکت نیست که خرتوخر است.»

بعد از انتشار این توئیت، مخاطبان نسبت به ادبیات دهباشی درباره این فیلم معترض شده‌اند و نوشته‌اند چطور ممکن است بعد از این همه وقت یک مرتبه مدافع سانسور و توقیف و ممیزی شده باشد؟

ریس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی پاسخ اظهار نظر بی ادبانه حسین دهباشی درباره پیر پسر را داد.حسین دهباشی با ادبیاتی سخیف به فیلم «پیر پسر» تاخت.

جعفر گودرزی، رئیس انجمن منتقدان هم در واکنش به دهباشی نوشته است: «در جهانِ نقد، ما نه با چاقو، که با ذره‌بین کار می‌کنیم. نقد، نه دادگاه است، نه دار؛ روشن‌کردن شمعی‌ست در اتاق تاریک، نه پرتاب سنگ به پنجره‌های شکسته.

فیلم، عرصه‌ی پرسش است، نه پاسخ‌گویی مطلق. اگر کاراکتری به سیاهی شب باشد، وظیفه‌ی ما روشنایی تحلیل است، نه تکرار تاریکی. کلماتی که به باتوم بدل می‌شوند، منتقد را به پلیسی با یونیفورمِ قضاوت تنزّل می‌دهند. ادب در نقد، زینت نیست؛ جوهر است. اما تو، خشم را با لعاب «روشنفکری» بزک کردی.تو نیامده بودی برای دیدن، آمده بودی برای کشتن، نه پدر را، نه پسر را، که خودِ سینما را. نقد، خانه‌ی واژه‌هاست،نه اصطبلِ عقده‌های فروخورده. چه آسان است،بر پیکر یک شخصیت خیالی، با خشم واقعی تاختن و …»

در بخشی از اظهاراتش به جایگاه او اشاره کرده و نوشته: «تو که خود را پژوهشگر تاریخ شفاهی می‌نامی،چگونه چنین بی‌رحمانه دشنه‌ی قضاوت بر گلوی روایت می‌گذاری؟تو که باید فرق بگذاری میان «شنیدن روایت» و «تحقیر راوی»، چگونه زبانت این‌چنین به کینه آلوده است؟ وقتی تو، که باید حافظه را گردگیری کنی، با زبان زنگ‌زده‌ات بر چهره‌ی روایت خط می‌اندازی، چه تفاوتی می‌ماند میان تو و آن‌که می‌خواهد گذشته را بسوزاند؟ اگر این، نامش نقد است، پس دشنام و هتاکی هم لابد شاخه‌ای از ژانر پژوهش است. ای کاش، پیش از آن‌که قلمت را بر حنجره‌ی شخصیت‌ها بکشی،یاد می‌گرفتی که تاریخ شفاهی، شنیدن است، نه بریدن؛ گشودن است، نه بستن؛فهمیدن است، نه فحش‌دادن. روایت را باید به آغوش کشید، نه بر صلیب کلمات میخ کرد و در نهایت تو فریاد زدی، چون فهمیدن بلد نبودی.»

منبع خبر

بیا تو صدا