- 2025-09-20
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
نگاه تبعیضآمیز جامعه به تجرد
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، شرطهای ترجیحی برای متاهلان در آزمون اخیر استخدام معلمان و در نظر گرفتن امتیاز استخدام برای داشتن فرزند تنها ادامه روایتی است که بیش از یک دهه پیش با دولتهای نهم و دهم اوج گرفت؛ زمانی که آمارهای رسمی از افزایش مجردها و البته بیشتر تعداد دختران مجرد تیتر یک روزنامهها و تجرد زنان به عنوان «بحران» تعریف شد.
از همان زمان، مجرد بودن نه فقط یک انتخاب شخصی، بلکه معیاری برای امتیازدهی و محرومیت در عرصههایی چون اشتغال، دریافت وامهای مسکن و حتی قضاوت اجتماعی شد.
اگرچه سیستم بهطور کلی در رد تجرد زنان و مردان فعالیت داشت، اما انتخاب واژگان و تمرکز بر «دختران مجرد» به جای «جوانان مجرد» یک نوع سوگیری جنسیتی و بستر برای تبعیض بود که همچنان هم ادامه دارد در حالی که همین سیاستها و برچسبزنیها به نوعی جوانان را از موضوع ازدواج سالم دور کرده است. برای بررسی تبعیضهای مبتنی بر تاهل با برخی جوانان مجرد، اعم از زن، مرد و مطلقه گفتوگوهایی داشته و بعد هم ماجرا را با سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس حوزه زنان در میان گذاشته است.
در محیط کار که رسما استثمار شدیم
سمانه به عنوان یکی از همین زنان مستقل مجرد که عضوی هم از کادر درمان است از حدود دو دهه پیش در تهران زندگی میکند و دل پر دردی از این ماجرا دارد. از نگاه مشاوران املاک برای تمدید یا اجاره آپارتمان تا استثمار در محیط کار و ساعت ورود و خروج و شرایط دانشگاه که در دهه ۸۰ آن را تجربه کرده، مواردی است که به آن میپردازد: «من این احساس را حتی پیش از بالغ شدن در محیط مهدهای کودک و بعد مدرسه و بعد در نوجوانی و سپس به عنوان یه دختر مجرد مستقل در همه ابعاد تجربه کردم. در کودکی و نوجوانی این تبعیضها در قالب آزادیهای فردی و عمومی بود و حالا در محیط کار که رسما استثمار شدیم و از آنجایی که شغل و حرفه ما تقریبا زنانه محسوب میشود آنطور که باید دریافتی مناسبی نداریم. مجردهای ما حق عائلهمندی دریافت نمیکنند، اما آقایان این رشته حق عائلهمندی دریافت میکنند.»
او به عنوان یک زن مجرد در جامعه بزرگترین مسالهاش را نگاه جنسیتزده جامعه به مستقل و مجرد زندگی کردن میداند: «اگر پسری در موقعیت تو و برابر تو خانه مجردی داشته باشد و مستقل زندگی کند از دید جامعه مشکلی ندارد ولی تو باید پاسخگوی نگاه و سوالات مردم و طرز نگاه آنها باشی؛ در رفت و آمد، نشست و برخاست در محیط کار، در رانندگی در سفر در تفریحات فردی و جمعی همیشه به خاطر اینکه تنها هستی محل سوال و آزار دیگران خواهی بود.»
دریغ شدن فرصتها و امکانات زمان ازدواج را به تاخیر انداخت
محمد هم مجرد است و آنطور که پیداست همین قوانینی که فرد متاهل را برای تصدی موقعیت شغلی ارجحتر میداند بهطور غیرمستقیم مانع ازدواج او شده است: «تبعیضی در بین ما به نام «ملاحظهکاری» و حتی «شفقت» اعمال میشود و در مواقعی آنچه حق تو است را به یک متاهل میدهند و میگویند که «تو مجردی. او متاهله و واجبتره.» تبعیض نرمی که ترجیح میدهید به آن تن بدهید، چون صورت آن دلسوزی و کمک است در حالی که اتفاقا شاید همین دریغ شدن فرصتها و امکانات بود که زمان ازدواج را به تاخیر انداخت. بخشی از تبعیض هم از سوی متاهلهاست؛ اینکه فکر میکنند «فلانی مجرده. پول لازم نیست. بریم ازش قرض بگیریم» ولی آیا واقعا یک مجرد نیاز به پول ندارد؟»
تعلق نگرفتن تسهیلات به زنان مجرد مانع صاحبخانه شدنم شد
نسترن البته حالا همسر دارد، اما حدود ۲۰ سال بهطور ناپیوسته کار کرده و حالا که حدود ۴۶ سال دارد هنوز نتوانسته صاحبخانه شود. چرا؟ چون زمانی که برای گرفتن تسهیلات مسکن مراجعه کرده است با همین مانع تجرد و تاهل روبهرو شده. به او گفتهاند یا باید سرپرست خانوار باشی یا بالای ۳۵ سال سن داشته باشی، بنابراین چون این شرایط را نداشته از تسهیلات خرید مسکن محروم شده در حالی که اگر آن زمان چنین تبعیضی وجود نداشت، حالا مجبور نبود در این شرایط اقتصادی همراه همسری که خانه ندارد، هر سال نگران افزایش کرایهها و مشکلات اسبابکشی باشد: «یک بچه دارم و تا همین حالا که ۶ سال دارد، مجبور بودم کار کنم تا همراه همسرم بتوانیم زندگی بگذرانیم و هزینههای زندگی را در کنار اجاره خانه پرداخت کنیم. حالا هم مدام عذاب وجدان دارم، چون مهمترین سالهای کودکم مجبور بودم به سختی کار کنم. نمیتوانستم همسرم را در هزینهها تنها بگذارم و زمانی هم که بیکار شد خودم هزینههای زندگی را بر عهده گرفتم بنابراین همین تصور که یک زن مجرد نیاز به خرید خانه ندارد من را از زندگی عقب انداخت و حالا که سالها گذشته است هیچ کس نمیتواند این ضرر من را جبران کند.»
زیر ذرهبین انواع قضاوتها و محدودیتها
پریسا هم یک مادر مجرد است و به عنوان یک مادر و فردی که کودک را به دنیا آورده است حق ثبتنام کودک خود در مدرسه را ندارد، نمیتواند برای او پاسپورت بگیرد اگرچه هنوز برای افتتاح حساب کودکانش اقدام نکرده، اما گمان میکند حتی امکان باز کردن حساب بانکی برای آنها را هم نداشته باشد و حتی به عنوان والد کودک خود، نمیتواند بدون اذن پدرش، او را به سفر ببرد. او تبعیضهایی که مبتنی بر تاهل یا زن بودن تجربه کرده است را اینگونه روایت میکند: «به عنوان یک زن مجرد وقتی به دکتر زنان مراجعه میکنم با انواع و اقسام قضاوتها و محدودیتها در معاینه، چکاپ و مشاوره گرفتن در زمینه روابطم مواجه میشوم و حتی شاید به عنوان یک زن مجرد تنها نتوانم در هتل اقامت داشته باشم.» تا همین چند سال پیش زنان مجرد حتی حق اقامت در هتل را هم نداشتند، اما از اواخر دهه ۷۰ قوانین مرتبط با این موضوع تغییر کرد و اداره اماکن نیروی انتظامی ممنوعیت اقامت زنان تنها و مجرد در هتلها را برداشت با وجود این برخی هتلداران باز هم بهطور سلیقهای از پذیرش زنان مجرد امتناع میکردند.
سال ۹۵ یکبار دیگر چنین بحثی در میان محافل خبری طرح شد و همان زمان مدیر وقت دفتر نظارت و ارزیابی خدمات گردشگری به ایسنا اعلام کرد که چندین بار در این باره با اداره اماکن نیروی انتظامی صحبت شده است. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و اماکن نیروی انتظامی «بلامانع بودن اقامت زنان مجرد یا تنها در مراکز اقامتی» را حتی بخشنامه هم کردهاند و هیچ محدودیتی برای اقامت خانمهای تنها در هتلها و سایر اقامتگاهها وجود ندارد و لازم نیست آنها پیش از اقامت به اداره اماکن مراجعه کنند.
تبعیضهای ساختاری و کلیشههای منفی
سیمین کاظمی، پزشک و دکترای جامعهشناسی تبعیض علیه افراد مجرد را در دو سطح کلان و خرد دستهبندی میکند: «تبعیضهایی که شامل محروم شدن افراد از بعضی موقعیتها و منابع است مثلا بعضی موقعیتهای شغلی به افراد مجرد داده نمیشود مخصوصا پستهای مدیریتی که اغلب به متاهلین داده میشود یا تصدی بعضی شغلها برای افراد مجرد ممکن نیست. همچنین حقوق و دستمزد افراد مجرد کمتر است و موقعیتهای سخت و بعضا پرخطر به مجردها سپرده میشود. در اعطای مرخصی متاهلها در اولویت هستند و از شخص مجرد انتظار میرود کار بیشتری انجام دهد .در اعطای مسکن افراد مجرد واجد شرایط دانسته نمیشوند و در عضویت هیات علمی و استخدام در ادارات دولتی افراد مجرد کمتر شانس دارند. بهطور کلی مجرد بودن یک بهانه عادی و مقبول برای تبعیض است.
همچنین در روابط اجتماعی کلیشههای منفی درباره مجردها وجود دارد مثل غیرقابل اعتماد، بینظم، بیکفایت، سر به هوا، ناسازگار و ضداجتماعی. افراد مجرد دایره تعاملات اجتماعیشان محدود و امکان بعضی تعاملات خانوادگی و دوستانه از آنها سلب میشود و به این ترتیب مورد طرد قرار میگیرند. در واقع مجرد بودن میتواند به عنوان یک انگ و استیگما صلاحیت ورود به روابط و تعاملات اجتماعی را خدشهدار کند. بهطور کلی در یک جامعه سنتی که زندگی نرمال و بهنجار در قالب خانواده تعریف شده است، شخص مجرد به عنوان تهدیدی برای نظم اجتماعی به شمار میرود.» به گفته او چنین شرایطی موجب دشوارتر شدن شرایط زندگی افراد مجرد میشود، از جمله اینکه تبعیضهای شغلی موجب محرومیت افراد مجرد میشود که بهرغم شایستگیهای تحصیلی و مهارتهایشان امکان پیشرفتشان کمتر از متاهلهاست یا دستمزد و حقوق کمتری دریافت کنند. علاوه بر این طرد اجتماعی افراد مجرد، منجر به انزوای آنها میشود و ممکن است از حمایت اجتماعی کمتری در مواقع بیماری و دشواریهای زندگی برخوردار باشند. البته مجرد بودن تحت تاثیر متغیرهای دیگری همچون سن و طبقه اجتماعی و جنسیت و جغرافیا قرار دارد، بهطوری که تجرد برای زنان و فقرا و تحصیلات پایینتر و در مناطق روستایی و شهرهای کوچک دشوارتر است. یعنی تبعیضهای مرتبط با تجرد که علیه یک زن مجرد میانسال فقیر کم سواد روستایی اعمال میشود به مراتب شدیدتر و سنگینتر از یک مرد مجرد جوان پولدار تهرانی است.
داغی که در میانسالی برای زنان شدید و عمیقتر است
در ظاهر به نظر میرسد که با افزایش سن و رفتن به سمت میانسالی کلیشههای جنسیتی در این باره کمرنگتر شود، اما اینطور نیست و آنطور که سیمین کاظمی میگوید: در ایران در بسیاری از مناطق تجرد برای زنان پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی بیشتری دارد. داغ ننگ تجرد و طرد به خصوص در میانسالی برای زنان شدید و عمیق است و ممکن است از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار و دچار علایمی از افسردگی شوند. مشکلات اقتصادی و نداشتن استقلال مالی امکان زندگی مستقل را از زنان مجرد سلب میکند و چون مجبورند با دیگران زندگی کنند، به عنوان سربار به حساب میآیند و مجبور به کار بدون مزد برای دیگران میشوند. به این ترتیب کنترل دیگران بر زندگی و روابط و فعالیتهایشان تا سالمندی هم تداوم مییابد. زنان مجرد مورد سرزنش و تحقیر و خشونت قرار میگیرند و به عنوان ناسالم، بیکفایت و مشکلدار برچسب میخورند و اغلب همه ناسازگاریها و مشکلات و اعتراض آنها به تجردشان و ناکامی در ازدواج نسبت داده میشود. در سیاستگذاری کلان به حساب نمیآیند و تقریبا هیچ برنامه جدی و موثری برای بهبود وضعیت زنان مجرد وجود ندارد.
در جوامع سنتی هویت فرد با ازدواج گره خورده است
تبعیض در تمام کشورهای جهان از گذشته وجود داشته و در حال حاضر هم همچنان سایههایی از آن دیده میشود، اما در ایران و برخی کشورهای همسایه چه تبعیضهای مبتنی بر تجرد یا نه تبعیضهای مبتنی بر جنسیت، پر رنگتر است.
این جامعهشناس درباره چرایی چنین تفاوتی توضیح میدهد: «در جوامع سنتی ازدواج ارزش و اهمیت بالایی دارد و زنان صرفا در چارچوب خانواده است که هویت و موجودیتشان به رسمیت شناخته میشود. در یک جامعه سنتی، قرار گرفتن زن در خارج از چارچوب خانواده به عنوان کجروی شناسایی میشود. انتظار اجتماعی این است که زنان در سنین جوانی ازدواج کنند و به وظایف فیزیولوژیک خود یعنی فرزندآوری و مادری عمل کنند. تا جایی که ازدواج و ورود به زندگی مشترک هدف غایی زندگی زنان و هر نوع پاسخ دیگر به این انتظار به عنوان انحراف و آسیب اجتماعی در نظر گرفته میشود. برای زنان بیش از مردان کارکرد تولیدمثلیشان مهم دانسته میشود و برای همین تجرد زنان با افزایش سن و رفتن به سمت میانسالی که با کم شدن احتمال بارداری همراه است، فشار اجتماعی سنگینتری ایجاد میکند. از طرف دیگر کارکرد ازدواج و تشکیل خانواده کنترل و تنظیم میل جنسی افراد است و در مورد زنانی که ازدواج نکردهاند تا حدودی این کنترل میل و رفتار جنسی از طریق خانواده تضعیف میشود و همین برای سنتگرایان و محافظهکاران نگرانکننده است.»
بینتیجه ماندن روشهای آمرانه
براساس گزارش مرکز آمار ایران، تجرد قطعی تا قبل از سال ۱۳۷۵ دارای نوسان بوده ولی بعد از این سال با روند افزایشی روبهرو بوده است. تجرد قطعی در سال ۱۳۷۵ برای مردان حدود ۱.۱ درصد و برای زنان ۱.۲ درصد بوده است و گفته میشود که این روند در زنان بیشتر از مردان بوده بهطوری که طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ این شاخص برای مردان حدود دو برابر شده، اما برای زنان بیش از سه برابر بوده است. بر اساس دادههای آمار تجرد قطعی طی ۹ سال رشد ۶۲.۵درصدی را تجربه کرده و از ۸درصد در سال ۱۳۹۵ به ۱۳درصد در سال ۱۴۰۴ رسیده است. همه اینها در کنار کاهش نرخ جمعیت در سالهای گذشته تصویر مبهمی برای حاکمیت ترسیم کرد تا جایی که حتی به دنبال طرح قوانین جدید در این باره رفت و ذیل طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده، با کلیدواژه تشویق برای ازدواج و فرزندآوری، محدودیتهای تازهای برای مجردها ایجاد کرد. محدودیت برای استخدام مجردها در آزمون استخدامی اخیر معلمان از همین جنس موضوعات است که با گذشت ۵ سال از تصویب طرح در سال ۹۴ لازمالاجرا بود و امسال هم سر و صدای زیادی به پا کرد. این ماجرا در سالهای گذشته به جامعه دانشگاهی کشور هم سرایت کرد. بهار سال ۱۴۰۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبهای به این شرح داشت: «در بررسی صلاحیت عمومی متقاضیان عضویت هیات علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، در ازای تاهل ۵ امتیاز و در صورت داشتن هر فرزند ۳ امتیاز به امتیازات صلاحیت عمومی افزوده میشود. همچنین براساس این مصوبه در صورت تساوی امتیازات طبق فرم بررسی صلاحیت عمومی، اولویت با فرد متاهل است.»
در حالی که چنین امتیازی هرگز نمیتواند برای یک جامعه دانشگاهی و علمی مبنا قرار گیرد و حتی ممکن است به تضعیف آن منتهی شود. به نظر میرسد یکی از دلایل فشار به مجردها و به ویژه زنان و اعمال تبعیضها به دلیل سوق دادن آنها به ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری است و البته که بیشتر هم درباره زنان این فشارها وجود دارد، اما تاکنون نتیجهای نداشته است. سیمین کاظمی دلیل بینتیجه بودن چنین سیاستهایی را تغییر جامعه، دیدگاه، انتظارات و سبک زندگی افراد میداند: «ازدواج و فرزندآوری موضوعی نیست که افراد آن را با یک فرمان از بالا بپذیرند. عوامل مختلفی در تصمیم شخص به ازدواج و فرزندآوری تاثیر دارند و حکومت قادر نیست بدون در نظر گرفتن این عوامل افراد را وادار به ازدواج و بچهدار کند. روشهای آمرانه، تنبیهی و تشویقی وقتی با واقعیتهای اجتماعی فاصله داشته باشند، بیتاثیر میمانند. شیوهای که حکومت برای افزایش جمعیت در پیش گرفته به دلیل آمرانه بودن و در نظر نگرفتن تغییرات اجتماعی، شرایط، دغدغهها، محدودیتها، خواستها و آرزوهای جامعه تاکنون با شکست مواجه شده است.»
تفاوت دیدگاه جامعه درباره مجرد فقیر و ثروتمند
ماجرا اما تنها حاکمیتها نیستند چه بسا گاهی فشارها از سمت خانواده، اقوام و حتی گروه دوستان اعمال میشود و با وجود تغییر در جامعه همچنان هم تداوم دارد، اما ممکن است در طبقات اجتماعی مختلف، متفاوت باشد. این جامعهشناس هم معتقد است: «در جامعه سنتی مجرد بودن یک هویت اجتماعی منفی است و افراد اغلب مورد سرزنش قرار میگیرند که چرا ازدواج نکردهاند. پیشتر اشاره شد که درباره افراد مجرد کلیشههای منفی وجود دارد مثل ناسازگار بودن، مشکلدار بودن و بیکفایتی و صلاحیت نداشتن و غیرقابل اعتماد بودن و نداشتن برنامه و مسوولیت. بر اساس چنین تصوراتی تبعیضهایی علیه افراد مجرد اعمال میشود و مورد طرد قرار میگیرند. البته افراد مجرد بر حسب متغیرهای دیگر مثل طبقه اجتماعی ممکن است وضعیت متفاوتی داشته باشند. یک فرد مجرد تهیدست که مجبور است با خانواده و والدین زندگی کند، زندگی دشوارتری دارد و از داشتن یک حریم خصوصی هم ممکن است محروم باشد و کلیشههای منفی درباره او قویتر است و این متفاوت است با فردی که بهطور مستقل زندگی میکند و از کنترل و نظارت دیگران خارج است. حتی دیدگاه جامعه هم درباره فرد مجرد فقیر و ثروتمند و زن مجرد و مرد مجرد متفاوت است.»
مجرد ماندن در پژوهشها هم با سوگیری مواجه شد
«تجرد قطعی» اما از آن ابداعاتی است که برای افراد بالای ۴۰ یا ۵۰ سال که هرگز ازدواج نکرده و امیدی هم به ازدواج نداشته باشند به کار گرفته میشود؛ واژهای که در سالهای گذشته از میان سخنان مسوولان و مدیران به ادبیات رسانهای کشور راه پیدا کرد، اما آنطور که باید و بدون سوگیری هرگز مورد توجه قرار نگرفت. به گفته سیمین کاظمی در مورد تجرد و به خصوص تجرد قطعی زنان پژوهشهای پراکندهای انجام شده، اما این پژوهشها با هدف بررسی تبعیض علیه افراد مجرد نبوده است، بلکه عموما تجرد به خصوص تجرد زنان را به عنوان تهدیدی برای نظم اجتماعی و حتی یک آسیب اجتماعی معرفی کردهاند. اینجا یک اصطلاح هم ساختهاند به عنوان «تجرد قطعی» که خیلی هم باب میل رسانهها به خصوص رسانههای محافظهکار است که با اتکا به آن تحلیلهای منفی علیه زنان منتشر و وضعیت سیاهی را ترسیم میکنند که این دسته از زنان را به عنوان سربار، بیمصرف، تهدید و مقصر کاهش نرخ باروری معرفی کنند.
راهحل جامعهشناسانه
ازدواج نکردن و مجرد ماندن، اما به اعتقاد سیمین کاظمی یک مساله و آسیب اجتماعی نیست که نگرانکننده باشد. آنچه تجرد را به مساله تبدیل میکند، تبعیضهایی است که علیه افراد مجرد صورت میگیرد و فشار اجتماعی غیرمنصفانهای است که تحمل میکنند. از آن مهمتر، آنچه در جامعه نگرانکننده است، تبعیضهای اجتماعی مختلف، شکاف طبقاتی، فقر، شرایط نامطلوب اقتصادی، فساد و مشکلات محیط زیستی است. اگر افراد مجرد همین فردا تصمیم به ازدواج و فرزندآوری بگیرند یقینا تاثیری در رفع هیچ کدام از این مسائل یاد شده نخواهد داشت و شاید به این مشکلات بیفزایند. برای همین اگر قرار است جامعهای خوشبخت و سالم داشته باشیم، لازم است مسائل مهمی که ذکر شد حل شوند. اگر این مسائل اصلی حل شوند، سایر مسائل روبنایی هم قابل حل خواهند بود.او میگوید: «وقتی در حال حاضر نرخ بیکاری در جامعه بالاست و فقر و نابرابری در حال گسترش است و برنامه و چشماندازی هم برای بهبود آن وجود ندارد، قابل انتظار است که در آینده هم این جمعیت وضعیت مطلوبی نداشته باشد و کماکان در فقر و آسیبهای مرتبط با آن گرفتار باشد. آینده افراد بیشتر از آنکه به وضعیت تاهل آنها بستگی داشته باشد به وضعیت فعلیشان بستگی دارد. وقتی افراد بیکار و فقیر و بدون بیمه باشند، نه وضعیت حالشان خوب است و نه آینده خوبی در انتظار آنهاست، حالا چه مجرد باشند و چه متاهل و چه مرد باشند و چه زن.» به گفته کاظمی سینگلیسم یا تبعیض علیه افراد مجرد، مشکلی است که در کشورهای دیگر هم وجود دارد و کلیشههای منفی، انگ و تبعیض علیه افراد مجرد در نقاط مختلف جهان اعمال میشود، اما علل و ماهیت آن ممکن است متاثر از ساختار اجتماعی، سیاسی اقتصادی و فرهنگی از یک کشور به کشور دیگر فرق داشته باشد: «هر چه در یک جامعه تبعیضهای طبقاتی، جنسیتی و قومیتی/نژادی بیشتر ریشهدار باشند، سینگلیسم هم ممکن است پیچیدهتر و عمیقتر باشد. در کشورهایی که خانواده دروازه دسترسی به حقوق و امتیازات اجتماعی است، مجردها محرومیتهای بیشتری را تجربه میکنند و به شهروند درجه دوم تبدیل میشوند. اگرچه تبعیض علیه افراد مجرد سابقه تاریخی طولانی دارد، اما مفهوم سینگلیسم که برای توصیف این وضعیت به کار میرود، مفهوم جدیدی است که در قرن بیست و یکم وارد ادبیات علوم انسانی شده است و هنوز جنبش اجتماعی جدی و قوی پیرامون آن شکل نگرفته که برای رفع تبعیض موثر باشد. بهرغم این، منتقدان سینگلیسم راهکارهایی برای مقابله با آن پیشنهاد کردهاند که شامل افزایش آگاهی جامعه درباره تبعیض علیه افراد مجرد است و اینکه تجرد به عنوان هویت اجتماعی منفی معرفی نشود. علاوه بر آن قوانین و رویههای تبعیضآمیز باید اصلاح شود و سیاستگذاری به گونهای باشد که منجر به محرومیت افراد مجرد نشود.»
آماری از کسانی که به واسطه اعمال محدودیتها از استخدام در کشور جا ماندهاند وجود ندارد، هر چه داریم درباره کاهش نرخ جمعیت، کاهش نرخ موالید و افزایش آمار زنان مجرد یا سرپرست خانوار است. با وجود این، اعمال محدودیت برای مجردها در آزمون استخدامی معلمان در سال جاری و راهاندازی کارزار مخالفت از سوی شرکتکنندگان نشان میدهد دستکم بیش از هزار و هشتصد نفر نسبت به آن معترض هستند. در این کارزار که سیام مرداد امسال راهاندازی شده، آمده است: «ما جمعی از جوانان مجرد و بیسابقه هستیم که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شدهایم، بدون هیچگونه سابقهای و درخواست لغو سهمیههای ناعادلانه را داریم. دادن سهمیه به متاهلها و همچنین معلمان غیرانتفاعی، بذل دولت نیست، بلکه موجب محروم شدن قشر جوان، تحصیلکرده، اما بیسابقه و مجرد میشود. برای فرزندآوری و ازدواج، بهتر است سیاست دیگری به کار ببرید و نه با اعطای سهمیههای بیدلیل، حق تلاش جوانان مجرد و بیسابقه را پایمال کنید.» در پایان کارزار هم نوشته شده: «آزمون استخدامی آموزش و پرورش تنها امید ما بود، اما متاسفانه با این سهمیهداران متوالی، امیدی به قبولی نداریم. تا چه اندازه باید تلاش کنیم تا به امتیاز متاهل با دو فرزند برسیم که برای هر فرزند ۱۴ امتیاز و برای همسرش ۱۴ امتیاز دارد؟ رقیب من با داشتن دو فرزند، ۴۲ امتیاز معادل یک درس و ۱۰۰ درصد میزند، به علاوه درس دیگر را ۵۰ درصد میزند. من چطور میتوانم به امتیاز ۴۲ برسم؟ خداوندا، چقدر قبولی در آزمونهای شما سخت است. عملا میشود گفت آزمونهای استخدامی برای متاهلها و صاحبان سهمیه است و دیگر هیچ جوانی که این سهمیه را ندارد، نباید شرکت کند.»
اگر مجرد بودن در آزمون استخدامی اخیر معلمان یک امتیاز منفی تلقی شود، تنها یکی از هزاران نقطهای است که این تبعیض خود را در آن نشان میدهد. برای عدالت واقعی اما لازم است سیاستگذاران، رسانهها و جامعه به بازبینی نگرشها و راهکارها بپردازند؛ از شروط استخدام و وامها گرفته تا نگاه عمومی به جوانان و ویژه زنانی که دیرتر ازدواج میکنند یا ازدواج نمیکنند و برای افزایش تمایل جوانان و به ویژه زنان به ازدواج، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را مدنظر قرار دهند.
ارسال دیدگاه