- 2025-07-25
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- اخبار مهم
نگاهی به ابعاد مختلف سریال «مهمانکشی» به کارگردانی احمد کاوری به بهانه پخش از تلویزیون| خوب، بد، حیف!
سریال تلویزیونی «مهمانکشی» تازهترین تلاش تلویزیون برای ارائه روایتی تصویری از یکی از حساسترین و دشوارترین مقاطع تاریخ مذهبی شیعیان یعنی واقعه عاشوراست. سریالی به کارگردانی احمد کاوری که هرچند قرار بود در حوالی دهه اول محرم به آنتن برسد اما به دلایلی که معلوم نشد، با تأخیر در کنداکتور پخش شبکه یک قرار گرفته و تا جمعه 3 مرداد شش قسمت از آن روی آنتن رفته است. «مهمانکشی» چه سمتوسویی در روایتگری در پیش گرفته و آیا از منظر استانداردهای یک سریال تلویزیونی، نمره قبولی میگیرد؟
به گزارش فیلمنیوز، این شبها کنداکتور ساعت 22 شبکه یک تلویزیون، بهعنوان یکی از مهمترین باکسهای پخش شبانه، در اختیار سریال «مهمانکشی» است. سریالی به کارگردانی احمد کاوری که قرار است روایتگر برشی از زندگی مسلم ابن عقیل از اولین شهدای قیام عاشورا باشد. داستان این سریال 30 قسمتی از زمانی آغاز میشود که خبر حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس عزم ایشان برای رفتن به کوفه به گوش مردم این شهر میرسد. کوفیان که پیشتر امام را برای قیام علیه ظلم یزید دعوت کرده بودند، نامههای متعددی برای ایشان ارسال میکنند و اعلام بیعت و حمایت میکنند. در پی این دعوتها، امام حسین (ع) تصمیم میگیرند مسلم بن عقیل، پسرعموی باوفا و شجاع خود را بهعنوان نماینده و فرستاده ویژه به کوفه بفرستند تا وضعیت شهر را ارزیابی کرده و از جدیت بیعت مردم اطمینان حاصل کند. به بهانه پخش 6 قسمت ابتدایی این مجموعه، مروریبر ابعاد مختلف آن داشتهایم.
«مهمانکشی» با وجود داشتن نکات مثبت، با تبدیل شدن به اثری ماندگار فاصله دارد.
کارگردانی | احمد کاوری بازیگر و کارگردانی است که به استناد کارنامهاش میتوان رگههای علاقهمندی به سینما و هنر تصویر را بهوضوح رصد کرد. او که از دهه 60 بهصورت حرفهای فعالیت خود را با تئاتر آغاز کرد، تا به امروز هم در مقام بازیگر و هم کارگردان، چند تجربه موفق در قاب تلویزیون و پرده سینما داشته است که از شاخصترین آنها میتوان به کارگردانی فیلم «نفوذی» و فصل چهارم سریال «بچه مهندس» اشاره کرد. «مهمان کشی» یکی از جدیترین دورخیزهای کاوری برای تجربه کارگردانی در مدیوم تلویزیونی محسوب میشود اما ورود او به میدان کارگردانی چنین پروژهای در فضای تاریخی و مذهبی، از اساس یک ریسک هم بوده است. کیفیت کارگردانی سریال «مهمانکشی» شاید در قیاس با پروژههای الفویژه و ماندگاری همچون «مختارنامه» نمره قبولی دریافت نکند اما انصاف نیست اگر برتری آن نسبت به انبوه پروژههای تاریخی و مذهبی شکستخورده در دهههای گذشته را هم نادیده بگیریم. کاوری در حد و اندازه امکاناتی که در اختیار داشته، در فضاسازی و خلق اتمسفر کلی سریال کارگردانی موفقی داشته از منظر فنی، نسبت به سلیقه مخاطب تلویزیونی بیتفاوت نبوده است. جنس روایتگری سریال، متناسب با داستان انتخابشده و بهرهگیری از تمهیداتی همچون فلاشبک، شکست خط زمانی در قصهگویی و حتی ظرفیت هوش مصنوعی برای جلای بیشتر تصاویر، مخاطب را بیشتر با داستان همراه میکند اما همه اینها بهواسطه برخی نقاط ضعف جدی همچون کیفیت هدایت بازیگران و یا فقدان وسواس در طراحی چهره و لباس، «مهمانکشی» را در چند قدمی تبدیل شدن به یک اثر ماندگار، متوقف کرده است.
سریال با وجود داشتن موقعیتهای جذاب داستانی، به شدت عاری از دیالووگهای عمیق و به یادماندنی است.
فیلمنامه | مانند هر سریال تاریخی دیگری، در تیتراژ «مهمانکشی» هم با فهرست بلندبالایی از منابع و مأخذ تاریخی و دینی مواجه هستیم. این وسواس برای پشتوانه پژوهشی سریالی که قرار است روایتگر یک مقطع حساس در تاریخ تشیع باشد کاملا طبیعی و قابلتحسین است اما وقتی صحبت از «فیلمنامه» است، دیگر نمیتوان به پشتوانهها بسنده کرد. داستان «مهمانکشی» در همان قسمت ابتدایی با خطبههای معروف اباعبدالله(ع) در سرزمین منا آغاز شد و شاهد نشانههایی از آغاز سلسله حوادث منتهی به حادثه کربلا بودیم. در همین مقطع زمانی با شخصیت اصلی داستان یعنی مسلم ابن عقیل همراه میشویم و در ادامه داستان به چند سال قبل باز میگردد تا زندگی این شخصیت را در بستری از تحولات تاریخی قبلی به تماشا بنشینیم. محمدمهدی فیاضیکیا که چهرهای نوپا در عرصه فیلمنامهنویسی تلویزیونی محسوب میشود، در انتخاب خط کلی روایت و ایجاد موقعیتهای دراماتیک برای بسط داستان، تاحدودی قابلقبول عمل کرده اما آنچه تبدیل به پاشنهآشیل اصلی فیلمنامه و به تبع، کلیت سریال هم شده ضعف شدید در دیالوگنویسی است. «مهمانکشی» با وجود موقعیتهای جذاب داستانی، بهشدت عاری از دیالوگهای عمیق و بهیادماندنی است و عجیبتر اینکه در انتخاب واژگان و رسیدن به «زبان گفتاری» هم بهشدت شاهد چندپارگی و عدم یکدستی در دیالوگها هستیم؛ در برخی شخصیتها و موقعیتها ادبیات تاریخی بر کلام بازیگران سنگینی میکند و بهفاصله چند سکانس بعد، همه چیز رنگ و لعاب محاوره میگیرد. بخشی از این فقدان یکدستی، ماحصل ضعف کارگردان در هدایت بازیگران و البته ضعف خود بازیگران است اما نمیتوان از تأثیر متن و بلاتکلیفی آن هم در این زمینه چشمپوشی کرد.
یزید با بازی پژمان بازغی اغراقشده به نظر میرسد و از چارچوب کلیشهها فراتر نمیرود.
بازیها | ترکیب اصلی بازیگران «مهمانکشی» ترکیبی قابلقبول برای یک سریال تلویزیونی است اما جای خالی چهرههای شاخص و حتی سینمایی که پیشتر میزان تأثیرشان بر تضمین موفقیت یک پروژه ثابت شده هم در این پروژه به چشم میآید. بهراد محمدی بازیگری جوان است که به استناد تیتراژ با نقش «مسلم» به مخاطب معرفی میشود. بازیگری که بهعنوان اولین حضور در نقش اصلی یک سریال تلویزیونی تا به اینجا عملکرد موفقی داشته و در مواردی از بازیگران شناختهشدهتر هم برای مخاطب همراهیبرانگیزتر است. با این همه در بسیاری از نقشآفرینیهای سریال «مسلمکشی» شاهد جنسی از اغراق هستیم که یادآور تلهتئاترهای تلویزیونی در سالهای دورتر است. مشخصا سکانس مربوط به ورود یزید به داستان با بازی پژمان بازغی، بهشدت اغراقشده طراحی شده و بعدتر هم در اجرای خندههای مستانه، شاهد اکتهای کلیشهشده از سوی بازیگران اصلی هستیم. بهرام ابراهیمی در نقش معاویه و رحیم نوروزی در نقش ولید حضوری بهقاعدهتر در سریال دارند و در این میان بهنظر میرسد چالشبرانگیزترین نقشآفرینی را حسام منظور برعهده داشته است. منظور ایفاگر نقش پیچیده عبیدالله بن زیاد در سریال است که مخاطب پیشتر شاهد اجرای درخشان فرهاد اصلانی در سریال «مختارنامه» در این نقش بوده است. حسام منظور تا همینجا مچاندازی قابلقبولی با نقش داشته اما هنوز نمیتوان حکم به توفیق قطعی او در این زمینه داد. «مهمانکشی» از منظر بازیگران زن، وضعیت بغرنجتری دارد و انتخاب بازیگرانی همچون مریم مومن و لیلا اوتادی برای ایفای نقشهای تاریخی در متن یک روایت مذهبی، از اساس محل تعجب است؛ بهخصوص که گریم چهره آنها به «آرایش» محدود شده و در جنس نقشآفرینی هم هیچ تمایزی نمیتوان میان حضور آنها در ملودرامهای خانوادگی با این پروژه تاریخی قائل شد!
سریال تلویزیونی «مهمانکشی» به کارگردانی احمد کاوری با بازی بازیگرانی همچون پژمان بازغی، حسام منظور، مریم مومن و لیلا اوتادی این شبها در حال پخش از شبکه یک سیما است.
ارسال دیدگاه