- 2025-06-03
- 3 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
نارضایتی معلمان استثنائی از بیتوجهی مسئولان

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ملی، معلمی شغل سختی است، اما این شغل برای معلمانی که با افراد کم توان و دارای معلولیت جسمی و حرکتی مواجه هستند، چالش برانگیزتر از دیگران است. هرچند با وجود کار پر زحمتی که این معلمان در مدرسههای دولتی با آن روبهرو هستند، تسهیلات ویژهای برایشان درنظر گرفته نشده است و حتی در مواردی، مسئولان مدرسه، همکاریهای لازم را با معلم سختکوش و پیگیر مشکلات دانشآموزان نمیکند.
این درحالی است که سیستم ارزشگذاری این معلمان در مدارس، آنگونه که باید، با وجود قابلیتهای معلم و وضعیت تدریس آن، در نظر گرفته نمیشود و بیشتر به جنبههای غیر آموزشی میپردازد. به گونهای که طبق گفته معلمان، این برنامههای جنبی که امتیازآور است، اگر به آنها پرداخته شود، زمان یادگیری دانشآموزان را میگیرد. ریحانه کشاورز مطلق شیرازی، 20سال است که معلم کودکان استثنایی است و با خلاقیتی که دارد، توانسته است سبب پیشرفت و شکوفایی تحصیلی دانشآموزان زیادی شود. دانشآموزانی که گاه برخی معلمان از آموزش به آنها ناامید شده بودند، اما این معلم با ذوق و هوش خود، حتی برای بچههای نابینا کلاسهای ورزش هم دارد.
این آموزگار درباره مشکلات شغل خود گفت: یکی از مهمترین مشکلات ما، این است که سیستم ارزیابی و ارزشگذاری ما، یک سیستم کاملا فرسوده و غلطی است. من معلم اگر از لحظهای که میخواهم سر کلاس بروم، تمام تمرکزم بخواهد فقط روی تدریسم در کلاس باشد، تا لحظهای که از کلاس و مدرسه خارج میشوم، فرصت نمیکنم که مواردی برای ارزشیابی فراهم آورم که نمره ارزشیابی مرا بالا ببرد و پایان سال هم نمره ارزشیابی من، در بهترین شرایط نمره مطلوب و خوبی میشود، اما هیچوقت صد نمیشود. درعوض از آن طرف مشاهده میکنم که معلمانی که تنها برایشان بالابردن آیتمهای ارزشیابی مهم بوده است، و آن مساله بسیار مهمتر برایشان بوده است، تا میزان فعالیت و توجهی که در کلاس و در قبال دانشآموزان دارند، بیشتر وقتها از زمان کلاسشان میزنند و جشنوارههای مختلفی را شرکت میکنند، چه آنها که به پایهشان میخورد و چه آنها که نمیخورد، تقدیرنامهها تشویقنامههایشان را هم میگیرند، ولی در نهایت پایان سال مشاهده میکنیم که دانشآموزان به اندازه کافی آموزش ندیدهاند و برای سال آینده به اندازه کافی آماده نیستند. برای معلم هم اهمیت چندانی ندارد، چون معلم سال آیندهشان هم حتما فردی شبیه خود این معلم خواهد بود و صرف اینکه به بچهها نمره دهیم و قبولی مدرسه هم قبولی خوبی باشد، ولی نمره ارزشیابی این معلم قطعا صد میشود. این درحالی است که معلمی که دغدغهاش آموزش بچهها باشد، فرصت نمیکند که برای این مسائل جانبی وقت بگذارد.
*ارزیابی یکسان برای معلمان
این آموزگار بهخاطر اینکه این مساله مستندتر بیان شود، ارزشیابی سال قبل خود را با ما مرور کرد و در ادامه گفت: این ارزیابی چه برای معلمی که تازه استخدام است و چه برای معلمی که تجربه کاری بالاتری دارد، یکسان است. رعایت حسن تعامل با دانشآموزان و اولیا، برگزاری جلسات آموزشی با اولیا، حضور فعال در شورای معلمین، که اینها واقعا صرفا این همه مدت مثلا هیچ وقت ندیدم جلسه شورایی که با والدینم میگذارم زیرسوال برود یانرود. یا اصلا اینها ثبت شده است یا نشده است، درصورتی که دفتر نمره بچههای کم توان ذهنی این گزینه را دارد. من معلم که هرروز از ساعت هفت و نیم صبح، که البته من زودتر هم میرسم و داخل کلاسم هستم، واقعا به سختی میرسم که دفتر نمرهام را خودم پرکنم، چه برسد به اینکه بخواهم گزارش جلسه شورا را بنویسم. وقتی که پایه من درست پر نشده باشد، وقتی که من به عنوان یک معلم چندمعلولیتی در یک کلاس چند پایه، موظف باشند بیشتر از سه تا پایه به من ندهند و موظف باشند بیشتر از چهارتا دانشآموز به من ندهند و اگر پنجمی را میخواهند بدهند، به من یک نیروی کمکی هم بدهند.
درحالی که به من چهارتا دانشآموز میدهند و دو دانشآموز دیگر هم به بچههای من اضافه میکنند، که به نام کلاسهای دیگر ثبت شده است. در پایهها و مقاطع دیگر هستند، اما در کلاس من نشستند. ظرفیت کلاس من میشود شش نفر دانشآموزی که کلاسش نهایت باید با چهار دانشآموز پر شود و من آنقدر دغدغه ذهنی دارم که برای هرکدام چه کاری میتوانم انجام دهم، چطور ارتباط آنها را برقرارکنم که سر کلاس با همدیگر دعوا نکنند و داد نزنند، بخواهم از وسایل کمک آموزشی برای هرکدام استفاده کنم، نمیرسم اصلا به اینکه دفتر نمرهها را پر کنم.
*مشکلات جسمی و آموزش
کشاورز با اشاره به گزینههای دیگر در سیستم ارزیابی معلمان استثنایی بیان کرد: مثلا گزینه دیگری هست به نامِ «داشتن طرح درس و رعایت بودجهبندی کتب درسی» که این عملا برای بچههای کمتوان ذهنی بیشتر شبیه شوخی است، زیرا بچه شروع به درس خواندن میکند و به یک جایی میرسیم، ناگهان بچه تشنج میکند و همه موارد برمیگردد به صفر، چگونه میخواهند این بچه را از من ارزیابی کنند؟ مگر یک مدیر و معاونی که واقعا به کارشان وارد باشند و مشاهده کنند که من معلم واقعا برنامه ریخته بودم و حالا این مسائل رخ داده و آنها راهنمایی و کمکم کنند و کنارم باشند، نه مدیر و معاونی که آنقدر خودشان دغدغه دارند و دنبال هزینههای مدرسه هستند و اصلا این مسائل برایشان مدنظر نیست. فقط صرفا اینکه یک ارزشیابی باید برای معلم انجام شود، یا از معلم راضی هستند و یا نه و نمره را به هرشکلی که خودشان سلیقهای بخواهند یا میدهند یا نمیدهند. این معلم درباره دیگر گزینههای بعدی نیز افزود: گزینههای دیگر شامل حضور در مدرسه قبل از شروع آموزش، آموزش مهارتهای فردی و جهتیابی به دانشآموزان که برای بچهها احتمالا استثنایی این بند را اضافه کردند؛ استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب در تدریس، توجه به ویژگیهای فردی در دانشآموزان، که اینها را واقعا عملا باید بیایند، مدیر و معاون کارکشته، کار را ببینند، وقتی اصلا نگاه آموزشی ندارند، اینها همه شوخی است. زیرا من میدانم که هیچ کدام از این قسمتها بررسی نشده است و به همه به یک اندازه نمره دادهاند. چه معلمی که خودشان میدانند که چقدر خوب با بچهها کار میکنم و چه معلمی که همه از دستش شاکی هستند. قسمت بعدی، آموزش مهارتهای فردی و جهتیابی، یعنی دوباره همان آیتمها تکرار شده است و درصد تحققش، ایجاد فضای شاد در زمان آموزش، استفاده از وسایل کمک آموزشی، یعنی حتی بعضی از بندهایش تکرار شده است.
*امکانات محدود برای کودکان نابینا
این آموزگار کودکان استثنایی درباره بخشهای دیگری این ارزیابی افزود: در بخش معیارها نیز آمده است: توسعه فردی و آموزش، به کارگیری و فناوریهای مناسب در انجام کار که روشهای جدید فناوری است و من تعجب میکنم که همچنین بندی را برای بچههای نابینا گذاشتهاند. استفاده از کامپیوتر را چگونه به بچههای نابینا آموزش دهیم؟ چگونه پاورپوینت استفاده کنیم؟ بازیهای آموزشی مناسب بچههای نابینا را چگونه پیدا کنیم، برای من معلمی که هنوز با آدیو گیم آشنا نیستم؟ امسال شروع کردم یکی از همکارانمان گیمر نابینا است که با آن تعامل کردم و یکسری بازی از او گرفتم و روی کامپیوترم ریختم اما هنوز موفق نشدم با آن بازی کنم. یک بار آمد و جلوی من بازیها را توضیح داد و من دیدم چه فضای جالب و جذابی دارد و میتوانم از یکسری از آنها برای موارد آموزشی استفاده کنم. گاهی وقتها بچهها حوصلهشان سر میرود، این بازی را میشود با آنها انجام داد. وقتی هیچکس به من این را یاد نداده است، من چگونه باید چیزی که نمیدانم را به بچهها یاد بدهم و روی چه حسابی این گزینه را گذاشتهاند که من معلم نابینا موظفم از وسایل فناوری برای بچههای نابینا استفاده کنم؟ برای بچههای سال اول و دوم و سوم ابتدایی؛ اصلا امکانش وجود ندارد.
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه