- 2025-07-08
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
مهاجرت یا فرار دانشجو – سلامت نیوز

به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، مهاجرت دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاههای برتر کشور که زمانی از آن با عنوان «فرار مغزها» یاد میشد، حالا دیگر به روالی طبیعی و عادی تبدیل شده است. حالا هرقدر هم آمارش بالا برود، آنچنان تعجبی برنمیانگیزد. به عنوان مثال اندیشکده «هاتف» چند سال قبل در یک بررسی براساس دادههای شبکههای اجتماعی (عمدتا لینکدین) اعلام کرد که حداقل ۷۰ درصد رتبههای یک تا ۱۰ کنکور سراسری ریاضی-فیزیک سالهای ۸۰ تا ۹۰ در حال حاضر در ایران زندگی نمیکنند (در مورد کنکور سالهای ۸۷ و ۸۸ این آمار ۱۰۰ درصد بوده است).
اما موضوع جدیدی که در سالهای اخیر پایش را به نگرانیها و دغدغههای مسئولان آموزش عالی کشور باز کرده، مهاجرت استادان دانشگاههای مطرح و بزرگ کشور است که تأثیر قابل توجهی روی آموزش عالی کشور دارد. اظهارنظر حسین سیماییصراف، وزیر علوم دولت مسعود پزشکیان، در آذر سال قبل درباره مهاجرت استادان دانشگاهها، بحث درباره این موضوع را بیشتر از قبل به رسانهها کشاند. سیمایی صراف، همان موقع از آمار ۲۵درصدی مهاجرت استادان دانشگاهها در چند سال اخیر خبر داد. البته صحبت از آمار مهاجرت استادان، به صورت پراکنده در بین اظهارنظرها و مصاحبههای سایر چهرههای دانشگاهی هم به چشم میخورد. به عنوان مثال سعید سمنانیان، رئیس اسبق دانشگاه تربیت مدرس، در گفتوگویی در اسفند ۱۴۰۱ با جماران گفته بود که از ۷۰ استاد یک دانشکده از دانشگاه تهران، ۳۰ نفر مهاجرت کردهاند.
یا مسعود تجریشی، عضو هیئتعلمی دانشکده مهندسی عمران دانشگاه شریف در گفتوگویی با تسنیم در دیماه ۱۴۰۳ این جمله را نقل کرد: «در دانشکده خودمان، یعنی عمران، دیدم که تنها در سال گذشته، هشت نفر از اعضای هیئتعلمی رفتهاند. این آمار یعنی دانشگاه دارد خالی میشود! الان که من دارم با شما صحبت میکنم تعداد اعضای هیئتعلمی ما به ۲۰ سال پیش برگشته است. ما داریم راجعبه ۳۴۰ نفر صحبت میکنیم، نه آن ۵۰۰ نفری که سایت دانشگاه شریف اسمشان را با احتساب افراد بازنشسته گذاشته است». مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور هم در گزارشی که سال ۱۴۰۲ منتشر کرده، از آمار ۰.۷۶، ۰.۶۲ و ۰.۸۳درصدی مهاجرت استادان دانشگاهی در سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ سخن گفته؛ اعدادی که در ظاهر کوچک است، اما اگر توجه کنیم که معمولا استادان دانشگاههای برتر کشور راه مهاجرت را در پیش میگیرند، اما این درصد همه اعضای هیئتعلمی دانشگاههای کشور را در مخرجش به حساب آورده، آنوقت وخامت مفهوم پشت این درصد ظاهرا کوچک بیشتر مشخص میشود.
دانشگاه خالی میشود
«شریف»، سرآمد دانشگاههای ایران در حوزه فنی و مهندسی به حساب میآید. دانشگاهی که هر سال رتبههای برتر کنکور ریاضی-فیزیک دانشکدههای مختلف آن را برای تحصیل انتخاب میکنند و در رتبهبندیهای جهانی هم معمولا نسبت به سایر دانشگاههای ایران، حداقل در حوزه فنی و مهندسی حرف بیشتری برای گفتن دارد. شریف در چند سال اخیر شاهد موج رو به گسترشی از مهاجرت اعضای هیئتعلمیاش بوده و هرچند آمار رسمی از این مهاجرت منتشر نشده، اما در گوشه و کنار و در لابهلای اظهارنظرها و مصاحبههای مسئولان و استادانش، اشارههایی به این خالیشدن دانشگاه از استادان به گوش میرسد. آبان سال قبل، محمدرضا هرمزینژاد، مدیر امور پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به مهاجرت یا مرخصی بدون حقوق «تعداد نسبتا زیادی» از همکاران عضو هیئتعلمی این دانشگاه، این را هم اضافه کرد: «استادانی که از دانشگاه صنعتی شریف مهاجرت دائم یا موقت میکنند، افرادی بسیار فعال از نظر پژوهشی به شمار میروند؛ چراکه کشورهای خارجی استادان درجه دوم و سوم را استخدام نمیکنند و دنبال استخدام نخبگان هستند». به عنوان مثال، وحید حسینی، استاد سابق دانشکده مهندسی مکانیک شریف که حالا در دانشگاه Simon Fraser کانادا مشغول فعالیت است، زمانی که در ایران بود به دلیل پروژههای تحقیقاتیاش در زمینه آلودگی هوا شناخته میشد. او مدتی دبیر کارگروه ملی کاهش آلودگی هوا در سازمان حفاظت محیط زیست بود و همچنین بین سالهای ۹۲ تا ۹۷ مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران. یا محمدعلی مداح، استاد سابق دانشکده مهندسی برق شریف، از جمله محققان پیشرو در زمینه فناوری بلاکچین به حساب میآید و در کارنامه کاریاش هم مدیریت آزمایشگاه بلاکچین دانشگاه دیده میشود و هم ریاست کارگروه بلاکچین ستاد اقتصاد دیجیتال معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری. او در حال حاضر به عنوان استاد در دانشگاه Minnesota آمریکا به سر میبرد.
در مراسم پنجمین سالگرد تأسیس بنیاد حامیان دانشگاه صنعتی شریف که دیماه سال گذشته برگزار شد، ترجیعبند ثابت حرفهای رئیس و دیگر مسئولان دانشگاه، نگرانی از رفتن هفتگی و ماهانه استادانی بود که در قالب فرصت مطالعاتی یا مرخصی بدون حقوق دانشگاه را به مقصد کشورهای دیگر ترک میکنند و دست دانشگاه را هم در زمینه آموزش دانشجوها و هم در زمینه پژوهش و پروژههای صنعتی خالی میگذارند.
در زمینه مهاجرت استادان دانشگاهها، غیر از چند عدد تقریبی و تخمینی که به آنها اشاره شد، آمار رسمی دیگری منتشر نشده است. این فقدان آمار تا حدی هم از آنجا ناشی میشود که استادان مهاجرتکرده، در برخی موارد همکاریشان را به صورت رسمی با دانشگاه قطع نمیکنند و حتی اسمشان در وبسایت رسمی دانشگاه و دانشکدهها همچنان ثبت شده، اما دیگر در دفتر کارشان در دانشکده و سر کلاسهای دانشگاه حضور ندارند و در قالب فرصت مطالعاتی یا مرخصیهای بدون حقوق، در دانشگاه یا شرکتهای فناوری خارج از ایران مشغول به کار شدهاند. جدول زیر که براساس اطلاعات درجشده در صفحه لینکدین برخی استادان دانشگاه صنعتی شریف تهیه شده، فقط درصدی از مهاجرت استادان این دانشگاه در سالهای اخیر را نشان میدهد، در حالی که دیگر استادان مهاجرتکرده ممکن است صفحه لینکدین فعالی نداشته باشند یا فعلا ترجیح بدهند اطلاعات آن را بهروز نکنند. حتی برخی از نامهای ذکرشده در این جدول نیز طبق اطلاعات صفحه لینکدین همچنان با دانشگاهشان در ایران همکاری دارند، اما همزمان از فعالیتشان در دانشگاه یا شرکتی خارجی هم گفته و محل زندگیشان هم جایی غیر از ایران ثبت شده و از طرفی حضوری در دانشگاه و دانشکدهشان هم ندارند. حتی اگر این استادان در مرخصی به سر ببرند، مرخصیشان یک مرخصی طولانیمدت شده و در شرایطی که شریف از نظر نسبت استاد به دانشجو از استانداردهای جهانی به مراتب آمار پایینتری را ثبت کرده و حتی در ارائه درسهای دانشگاهی هم به خاطر کمبود استاد، با محدودیت مواجه است، این مرخصیها فرق چندانی با مهاجرت کامل برای دانشگاه ندارد. نکته دیگر درباره این جدول هم تقریبیبودن زمانهای عنوانشده در آن براساس اطلاعات صفحه لینکدین استادان است که ممکن است با واقعیت زمان رفتن آنها از ایران مقداری متفاوت باشد.
چرا میروند؟
سیماییصراف، وزیر علوم، همان زمان که از مهاجرت ۲۵درصدی استادان دانشگاهی در چند سال اخیر گفت، مهمترین عامل آن را عوامل اقتصادی معرفی کرد. یک استاد جوان که تازه وارد دانشگاهی مثل شریف یا دیگر دانشگاههای مطرح تهران میشود، در بدو ورود دریافتیاش فقط حدود ۲۰ میلیون تومان است و بعد از پنج سال این دریافتی به حدود ۳۰ میلیون تومان میرسد. مقایسه این دریافتی با مخارج زندگی یک خانواده عادی در تهران کافی است تا مشخص شود چرا یک استاد جوان که در دانشگاههای سطح اول دنیا تحصیل کرده و بعد از فراغت از تحصیل به ایران بازگشته، چند سالی که میگذرد، مجبور میشود برای تأمین معیشتش دوباره بار سفر ببندد و راهی دانشگاههای کشورهای دیگر شود؛ از دانشگاههای اروپا و آمریکای شمالی و چین و استرالیا تا دانشگاههای کشورهای همسایه و منطقه که در آنها حقوقی بین چهار تا هفت هزار دلار در ماه منتظرش است. باید در نظر داشت که استادان جوان و تازهوارد دانشگاههای مطرح تهران، از یک طرف تحت فشار زیاد نظام دانشگاهی برای انتشار مقاله هستند تا بتوانند بقا و ارتقایشان در آموزش عالی را تضمین کنند و از طرف دیگر، معمولا مسئولیتهای اجرائی دانشکده هم روی دوش آنها میافتد، چراکه استادان باتجربه و پیشکسوت زیر بار قبول آنها نمیروند. به همین دلایل این استادان جوان معمولا فرصت و توان کافی برای کسب درآمدهایی غیر از درآمد دانشگاهیشان، از طریق پروژههای ارتباط با صنعت (برای استادان حوزههای فنی و مهندسی) یا اشتغال در شرکتهای خصوصی و دولتی بیرون دانشگاه ندارند. هرچند اگر این فرصت و توان را هم داشته باشند، به دلیل تجربه و سابقه کمتر، شبکه ارتباطی نحیفتر و اعتبار ناشناسترشان مانع آن میشود که بهراحتی بتوانند درآمدی غیر از حقوق دانشگاه به حسابشان واریز شود.
اما مسائل و مشکلات معیشتی و اقتصادی، تنها عاملی نیست که برای مهاجرت استادان برتر دانشگاهی میتوان برشمرد. ضعف امکانات پژوهشی و آزمایشگاهی که در عمل دست استادان، بهویژه استادان فنی و مهندسی را برای ادامه فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتیای که از زمان تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای برتر دنیا دنبال کردهاند، میبندد، عامل مهم دیگری برای سوقدادن این استادان به ترک کشور است؛ چراکه اگر بخواهند کیفیت علمی خودشان را در قیاس با همکارانشان در دانشگاههای کشورهای دیگر حفظ کرده و فعالیتهای علمیشان را با شکل و شمایلی مطلوب و استاندارد دنبال کنند، نیاز به تجهیزات و مواد آزمایشگاهی و تحقیقاتی مختلفی دارند، اما ضعف و فقر اقتصادی دانشگاههای ایران، دست در دست تحریم باعث میشود دسترسی به آنها مقدور نباشد.
فضای بسته در دانشگاهها نیز نیروی محرک دیگری به سمت خارج از مرزهای ایران برای استادان دانشگاهی است. آرش اباذری، استاد سابق گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و آرش رئیسینژاد، استاد سابق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران از جمله معروفترین نمونههای استادانی هستند که به دلیل تسلط نگاه سیاسی، از دو دانشگاه برتر ایران کنار گذاشته شدند و در حال حاضر اولی استاد دانشگاه اموری آمریکاست و دومی در دانشگاههای هاروارد آمریکا و LSE انگلستان رفتوآمد دارد. در این میان اگر استاد دانشگاه که دوران تحصیل و تحقیقش را در خارج از ایران گذرانده، تابعیتی دوگانه هم داشته باشد که دیگر اوضاع برایش بغرنجتر است و نگاه امنیتی مضاعفی رویش سوار میشود و شرایط زندگی و کار و پژوهش را برایش سختتر میکند.
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه