- 2025-02-03
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- سبک زندگی ، فرهنگ و هنر
معنی ازازیل چیست؟ + داستان سریال ازازیل
سریال ازازیل نام یکی از جدیدترین سریالهای نمایش خانگی است. این سریال با کارگردانی حسن فتحی، یکی از سریالهای پرستاره این روزها به شمار میرود. با ما در این مطلب از مجله اکالا همراه باشید تا با داستان این سریال، معنی واژه ازازیل و این که ازازیل به چه کسانی گفته میشود آشنا شویم و بعضی از نمادها و نشانههای سریال را مورد بررسی قرار دهیم.
خواندن این مطلب ممکن است باعث لو رفتن بعضی بخشهای داستان شود. بنابراین اگر هنوز تماشای این سریال را شروع نکردهاید، خواندن این مقاله را به بعد از شروع تماشای ازازیل موکول کنید.
معرفی کوتاه سریال ازازیل
سال تولید: ۱۴۰۳کارگردان: حسن فتحینویسنده: مسعود خاکبازژانر: جنایی، معمایی، دلهرهآورپلتفرم پخش: نماوازمان پخش: جمعههاگروه سنی: +۱۸
تا به حال سه قسمت از این سریال منتشر شده است. ازازیل با توجه به کمپین تبلیغاتی گسترده و همینطور حواشی تبلیغاتش پیش از شروع انتشار، توسط بهرنگ علوی، سر و صدای زیادی برپا کرده است.
داستان سریال ازازیل
سریال ازازیل تا به حال چند داستان موازی و کاراکتر اصلی را به بینندگان خود معرفی کرده است. هنوز این داستانها و کاراکترها کاملا به یکدیگر وصل نشدهاند.
خط اصلی داستان که مخاطب بیش از بقیه درگیر آن میشود، مربوط به یک پزشک زنان به نام شوکا با بازی پریناز ایزدیار است. داستان از جایی شروع میشود که در شب تولد همسر شوکا، مانی، اتفاقات عجیبی در برج محل زندگی آنها رخ میدهد و یکی از همسایگان آنها به نام مرجان گم میشود.
به صورت موازی یک کارآگاه پلیس با بازی پیمان معادی، جسد دختری را که بر اثر سکته مغزی از دنیا رفته، در یک زمین فوتبال پیدا میکند. او بعد از ماجرای گم شدن مرجان متوجه ارتباط میان این دو قصه با هم میشود و برای تحقیقات به برج محل زندگی شوکا و مانی میآید.
اینجاست که کم کم ارتباطهای موجود میان آدمهای به ظاهر بیربط این قصه مشخص میشود. ارتباطهایی که با بررسی هر یک از کاراکترهای این سریال بهتر میتوان آنها را بررسی کرد. در ادامه نگاهی مختصر به هر یک از کاراکترهای سریال ازازیل خواهیم داشت.
بیشتر بخوانید: معرفی سریال «آبان» + تیزر
شوکا
شوکا یک پزشک زنان آرام و دلسوز است. او مورد اعتماد و مسئولیتپذیر است؛ چه در اتاق عمل، چه در ساختمان و چه در خانه! او در همه جا نقش کلیدی دارد؛ اما همزمان به نظر میرسد چیزهایی را حس میکند که دیگران از آن بیخبر هستند.
به عنوان مثال در قسمت اول، او در شرایطی که همه در اتاق عمل اضطراب دارند، با آرامش کار خود را پیش میبرد و از بهبود بیمار خود مطمئن است. از سوی دیگر وقتی وارد ساختمان میشود، در آسانسور عروسک ترسناکی را میبیند که او را نگران میکند اما انگار که به پرت کردن حواس خودش از آنچه که حس میکند عادت داشته باشد، هدفونهایش را میگذارد و از آنجا دور میشود.
در قسمتهای دوم و سوم عملکرد شوکا نسبت به بیمارانش به شکلی پیش میرود که انگار آنها را با نیروهای ماورایی خود نجات میدهد و میتواند بیمار را به زندگی برگرداند.
علاوه بر همه این موارد تصاویر ذهنی او از یک مراسم در جنوب و دانستن این که خانواده او در جنوب هستند، باعث میشود احساس کنیم که شوکا بهگونهای با مراسم زار که در جنوب کشور انجام میشود ارتباط داشته است.
مانی
مانی همسر شوکا، با بازی درخشان بابک حمیدیان، یک نقاش است که در همه احوالات او دیوانگی نمایان است؛ اما آیا او واقعا دیوانه است؟ در دیالوگی که در قسمت سوم از مانی میشنویم همه چیز کمی تغییر میکند: «تو میدونی وقتی یه مرد با هیولا مواجه میشه، چیکار باید بکنه؟ باید با هیولا بجنگه؟ باید بخنده، لودگی کنه، باید آواز بخونه، شاید اینجوری هیولا رو از رو ببره»
فلش بکهای گذشته زندگی مانی، ارتباط او با پسرش امیر و مشکلاتی که با شوکا دارد، همگی بیش از پیش این اطمینان را در بیننده ایجاد میکند که انگار مانی با چیزی فراتر از توان تحمل خود در مبارزه است.
از سوی دیگر در قسمت سوم، مانی بعد از ورزش به یک کافه میرود که پیشخدمت سابق آن گم شده است. این اتفاق و شیوه برخورد مانی با پیش خدمت جدید از او تصویر یک مرد هوسباز را در ذهن مخاطب میسازد.
تصویری که باعث میشود بیشتر نسبت به او مشکوک شویم. شکی که با رفتن او به خانه مرجان در قسمت اول تشدید شد و با شنیدن داستان مانی درباره این که مرجان همسر قبلی او بوده است، بیشتر قوت میگیرد.
مواد مورد نیازت رو از اُکالا بخر
سرگرد شریفی
سرگرد شریفی، با بازی پیمان معادی، کارآگاهی است که هنوز هیچ گرهای از کاراکتر او در سریال باز نشده اما وجه اشتراکهای زیادی با مانی دارد؛ او هم هنرمند است و توسط همسر سابقش دنبال میشود؛ با این تفاوت که همسر سرگرد شریفی از دنیا رفته است.
شریفی اصرار زیادی برای حل کردن این پرونده دارد. او همواره چهره خونین همسرش را در برابر خود میبیند. خصوصا در شرایطی که به نظر میرسد آمادگی وارد شدن به یک رابطه عاطفی دیگر را دارد.
به نظر میرسد بین مرگ همسر شریفی و داستانهای جاری در ازازیل باید ارتباطی وجود داشته باشد که او در پی یافتن این ارتبط است.
بیشتر بخوانید: معرفی فیلم «پروین»؛ زندگینامه پروین اعتصامی + تیزر
مرجان و امیر
مرجان کاراکتری است که رفتاری کاملا اغواگرانه از خود نشان میدهد. رفتاری که با طرز لباس پوشیدن، آرایش و رنگ قرمز لباسش در تناسب است. در قسمت اول سریال این کاراکتر به مخاطب حس ناامنی و ترس زیادی میدهد. ترسی که بعد از گم شدن او و مشخص شدن این که مدت زیادی شوکا را تحت نظر داشته، شدت پیدا میکند.
نکتهای که نشانههای آن در قسمت اول و دوم به مخاطب ارائه شد و در قسمت سوم متوجه آن شدیم، این است که مرجان و امیر هر دو زخمهایی مشابه را روی کتف خود دارند.
موضوعی که با توجه به تصویر مرجان به همراه یک بچه روی طاقچه خانهاش این تصور را به وجود میآورد که ممکن است مرجان مادر امیر و همسر سابق مانی باشد. تصوری که درست بودن آن در قسمت سوم تایید شد. همسری که بنا بر گفتههای مانی رگههایی از جنون و خشونتی وصف ناپذیر در همه رفتار او وجود دارد.
عروسکهای ازازیل
عروسکها یکی از المانهای اصلی سریال ازازیل هستند که در همه صحنهها وهمآور سریال حضور دارند. نکته مهمتر این است که در قسمت سوم متوجه میشویم این عروسکها توسط نگهبان به ظاهر بیآزار ساختمان تهیه میشوند.
ازازیل به چه معنا است؟
ازازیل یکی از واژگانی است که در هر ۳ دین ابراهیمی دارای معنایی شیطانی و پلید است. در اسلام این نام به عنوان نام دیگر ابلیس شناخته میشود. جالب است بدانید که در زبان گیلکی به افراد شیطانی و شرور ازازیل گفته میشود. این واژه از نظر لغوی به معنای کسی است که دارای شکوه و مقام بالایی باشد.
در برخی از روایتها، هاروت و ماروت به همراه ازازیل به زمین آمدند اما ازازیل از ادامه ماموریت منصرف شد و هاروت و ماروت بنا بر آنچه که در قرآن آمده است به انسانها سحر و جادو یاد دادند و به کفاره این گناه برای همیشه در یکی از چاههای بابل محبوس شدند.
در این مطلب از بخش سبک زندگی مجله اکالا کمی بیشتر به موشکافی داستان سریال ازازیل پرداختیم و با معنی اسم این سریال آشنا شدیم. اگر شما هم از دنبال کنندگان این سریال هستید، نظرات خود را درباره سریال ازازیل با ما در میان بگذارید.
من فاطمه عاقلی هستم؛ عاشق کشف طعمهای تازه، غرق در دنیای کتابها و شیفته فیلمهایی که ذهن را به چالش میکشند. نوشتن و داستانگویی برای من چیزی بیش از یک سرگرمی است؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن لحظات ناب و تجربههای هیجانانگیز.
ارسال دیدگاه