- 2025-05-20
- 3 بازدید
- 0 دیدگاه
- اخبار مهم
معضلات و چالشهای اجتماعی در آثار مجیدرضا مصطفوی به بهانه اکران «بی سر وصدا» | بیتفاوت نباش!

بعد از گذشت یک دهه از ورود رسمی به عرصه کارگردانی سینما، مجیدرضا مصطفوی حالا سومین فیلم بلند خود را روانه پرده سینماها کرده است. فیلم «بیسروصدا» که بعد از عبور از هزارتوی ممیزی و توقیف، بالاخره فرصت اکران عمومی بهدست آورده، همچون دو فیلم قبلی این کارگردان، رنگوبوی اجتماعی دارد و روایتگر دغدغههای همیشگی او نسبت به مسائل روز دارد. مصطفوی چه نگاهی به جامعه پیرامون خود دارد و تا به امروز چه قصههایش را بر بستر کدام معضلات اجتماعی روایت کرده است؟
به گزارش فیلمنیوز، طی یک دهه اخیر و بهطور خاص پس از عبور سینما از بحران کرونا، فیلمهای کمدی پرچمدار احیای گیشهها شدند و بخشی از بار ترمیم زخمهای ناشی از ورشکستگی اقتصادی این صنعت را به دوش کشیدند. در این فرآیند و همزمان با توجه ویژه سیاستگذاران سینما به فیلمهای کمدی، طیفی از دغدغهمندان سینمای ایران، نسبت به آسیبهای ناشی از بیتوجهی به سینمای اجتماعی هشدار دادند که چندان هم بیراه نبود.این روزها اما در سایه رقابت فیلمهای کمدی برای فتح گیشه، نمایندگانی جدی از سینمای اجتماعی هم فرصت اکران عمومی بهدست آورده باردیگر امیدها را به بازگرداندن فیلمبازهای جدیتر و سینمادوستان دغدغهمند به سالنهای سینما زنده کردهاند. فیلم «بیسروصدا» به کارگردانی مجیدرضا مصطفوی یکی از همین آثار است که تلاش دارد نگاهی متفاوت به معضلات اجتماعی و بهطور خاص مصائب معیشتی حاشیهنشینان داشته باشد.مصطفوی یکی از فیلمسازان جوان و مستعدی است که در دهه 90 به سینمای ایران معرفی شد و بهرغم گزیدهکاری و تعداد اندک فیلمهایی که طی این دهه کارگردانی کرده، همواره نگاهی جدی به آسیبهای اجتماعی داشته است. به بهانه اکران عمومی تازهترین فیلم او، مروری کوتاه از منظر سوژهیابی و تمرکز فیلمهایش بر شخصیتهای آسیبپذیر در اجتماع، داشتهایم.
انارهای نارس | 1392
آنا نعمتی در نمایی از فیلم «انارهای نارس»
مجیدرضا مصطفوی هنوز از مرز 30 سالگی عبور نکرده بود که اولین فیلم بلند خود را کارگردانی کرد. «انارهای نارس» برای اولینبار در جشنواره فیلم فجر سال 92 روی پرده رفت و از همین گام ابتدایی این کارگردان جوان را در کانون توجه منتقدان هم قرار داد. فیلم با نقدهای جدی مواجه شد اما بهرغم اشاره به نقاط ضعفش، از منظر تسلط کارگردان بر ابزار سینما، موردتحسین قرار گرفت.
داستان فیلم چه بود؛ داستان فیلم «انارهای نارس» درباره زوجی حاشیهنشین به نام انسی و ذبیح با بازی آنا نعمتی و پژمان بازغی است. انسی در خانه زنی سالمند و متمول، پرستاری میکند و ذبیح کارگری ساختمانی است که در نقاط شمالی شهر و در ارتفاع، مسئول جوشکاری است. سقوط ذبیح و به کما رفتن او، زندگی کاملا معمولی آنها را با تنشی جدی مواجه میکند و همزمان انسی هم در معرض نقشه کشیدنهای وکیل پیرزن متمول، کار خود را در معرض تهدید میبیند. سرانجام وکیل موفق میشود پیرزن را به خانه سالمندان ببرد و انسی هم بیکار میشود؛ آن هم در شرایطی که متوجه بارداری خود شده است. در حالی که هنوز شرایط ذبیح مشخص نیست، انسی تصمیم میگیرد پیرزن را از آسایشگاه به خانه خود ببرد و تنهاییاش را با او پر کند.
سوژههای اجتماعیاش چه بود؛ اصلیترین مضمون اجتماعی که در فیلم «انارهای نارس» موردتأکید قرار داشت، مصائب حاشیهنشینی و معضلات معیشتی طبقه کارگر بود. هر دو شخصیت اصلی فیلم، به بهانه تأمین حداقلهای معاش روزمره خود، ناگزیر از کارگری در شرایط ناایمن هستند و اصلیترین دغدغهشان هم نبود تضمین برای درآمد حاصل از کارشان است. از سوی دیگر اشاره به فقدان عدالت عدالت اجتماعی، فاصله طبقاتی و آرزوی توأم با نگرانی برای فرزندآوری این زوج آسیبپذیر هم در خطوط فرعی داستان، بهوضوح مورد توجه کارگردان بوده است. مصطفوی اما در اولین فیلم خود، نگاهی مصلحانه به معضلات اجتماعی دارد و در پایانبندی خود، توصل به روابط انسانی و عبور از نگرانیهای معیشتی را برای تجربه طعم خوشبختی در زندگی فردی و اجتماعی، راهگشا میداند.
آستیگمات | 1396
محسن کیایی و باران کوثری در نمایی از فیلم «آستیگمات»
فیلم دوم مجیدرضا مصطفوی بهفاصله 4 سال بعد از تجربه نخست او به تولید رسید. «آستیگمات» اما برخلاف فیلم اول از سوی هیأت انتخاب جشنواره فجر رد شد تا رونمایی از آن با چندماه فاصله به جشنواره جهانی فجر که در اردیبهشت سال 97 برگزار میشد، موکول شود. اصلیترین وجه تمایز فیلم نسبت به تجربه اول این کارگردان، ترکیب بازیگران اصلی بود که بهنظر میرسید با وسواس بیشتری انتخاب شدهاند؛ از مهتاب نصیرپور و سیامک صفری، تا باران کوثری و محسن کیایی و البته نیکی کریمی.
داستان فیلم چه بود؛ قصه «آستیگمات» درباره خانوادهای است که در معرض فروپاشی قرار گرفته است. زن و شوهری میانسال با بازی مهتاب نصیرپور و سیامک صفری پس از چند سال جدایی، برسر خانهشان دچار اختلاف شدهاند. همزمان پسر خانواده یعنی مهران با بازی محسن کیایی هم برای عبور از چالشهای اقتصادی خود برای نجات زندگی مشترک با همسرش سیمرا، با بازی باران کوثری، روی خانه حساب کرده و این مسئله بحران درونی خانواده را پیچیدهتر کرده است. در این میان اما باید «کسری» که فرزد مهران و سیمرا است را شخصیت اصلی روایت مصطفوی بدانیم. نوجوانی که در سایه این تنشهای خانگی، دلبسته معلم خود با بازی نیکی کریمی شده است و تصور میکند میتواند به او پناه ببرد.
سوژههای اجتماعیاش چه بود؛ هر چند در این فیلم هم رگههایی از چالشهای معیشتی طبقه آسیبپذیر اجتماع عیان است اما مصطفوی دست روی مقوله پیچیده بلوغ گذاشته است تا چالشهای عبور از این مرحله را در سایه همه آن نابهسامانیهای اجتماعی به تصویر درآورد. به همین دلیل هم اشاره کردیم که میتوان کسری را در این فیلم شخصیت اصلی به شمار آورد. چالشهای فاصله بین نسلی در فیلم، هم میان مهران و پدرش و هم میان مهران و فرزندش بهوضوح مورد واکاوی قرار گرفته و همزمان سایه سنگین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی بر این روابط هم به تصویر درآمده است. توجه مصطفوی به شغلهای کاذب و پرریسک هم در این فیلم قابلتوجه است که نمود آن را میتوان در رویاهایی دید که مهران با پرورش زالو در زیرزمین خانه پدری در سر میپروراند.
بیسروصدا | 1402
هانیه توسلی و فرشته حسینی در نمایی از فیلم «بی سر و صدا»
زمزمههای تولید این فیلم در ماههای منتهی به جشنواره فجر سال 1402 به گوش میرسید و در انتظار رونمایی از آن در فجر همان سال بودیم. فیلم اما در جشنواره چهلودوم غایب بود و عجیب اینکه یک سال بعد، بهجای آنکه جزو گزینههای احتمالی حضور در بخشهای اصلی فجر باشد، نامش در فهرست فیلمهای توقیفیای قرار گرفت که میتوانست شانس یک اکران ویژه در جشنواره چهلوسوم را بهدست بیاورد! اکرانی که محقق نشد تا همه چیز درباره «بیسروصدا» به اکران عمومی موکول شود.
داستان فیلم چیست؛ طبیعتا برای روایت داستان فیلم جدید مجیدرضا مصطفوی بهتر است به جزییات اشاره نکنیم تا تازگی فیلم برای آنهایی که هنوز فرصت تماشای آن روی پرده را دارند، از بین نرود. داستان این فیلم هم درباره یک زوج است؛ سیامک با بازی پیمان معادی و مژگان با بازی هانیه توسلی. فیلم شخصیتهای کلیدی دیگری مانند رفیع با بازی مهران غفوریان، لیلا با بازی فرشته حسینی و کیانوش با بازی مهدی حسینینیا هم دارد. سیامک که سرکارگر یک دامداری است، رویای تأسیس یک رستوران خانوادگی در کنار جاده را دارد و نمیتواند توان خود برای تحقق این رویا را به اطرافیانش ثابت کند. او طی اتفاقی متوجه میشود که تبدیل به مهرهای در یک چرخه عظیم فساد اقتصادی شده است و حالا باید دست به یک تصمیم بزند.
سوژههای اجتماعیاش چیست؛ اینبار هم وجه مشترک شخصیتهای فیلم مصطفوی حاشیهنشینی، تنهایی و دغدغه معاش است. به نوعی میتوان گفت در فیلم «بیسروصدا» هم اصلیترین دستمایه خلق موقعیتهای دراماتیک، مسئله نیاز و نابهسامانیهای اقتصادی است که فشار آن بر گرده حاشیهنشینها فشاری چندبرابری را تحمیل میکند. خط فرعی داستانی مربوط به دلبستگی نامتعارف سمیر به لیلا را هم بهنوعی پیشتر در فیلم دوم مصطفوی دیده بودیم. مسئله شغلهای کاذب هم اینبار نمودی بامزه در فیلم دارد و کاراکتر مژگان تلاش دارد با ارتباط تلفنی با برنامههای تلویزیونی و فاکتور کردن تماسها برای تهیهکنندهها، برای خود کسب درآمد کند! ایدهای که البته جنبه کنایی و اعتراضی هم نسبت به جایگاه رسانه ملی در میان خانوادههای ایرانی، پیدا کرده است. آنچه اما تبدیل به وجه تمایز رویکرد اجتماعی فیلمساز در فیلم سوم میشود، توجه به مقوله «عصیان قهرمان» است. قهرمانان زخمخورده مصطفوی اینبار نسبت به فشارهای پیرامونی منفعل نیستند و هرچند بهظاهر در سنگر سکوت، خانه کردهاند اما میدانند که این آخرین سنگر نیست.
فیلم سینمایی «بیسروصدا» به کارگردانی مجیدرضا مصطفوی و با نقشآفرینی بازیگرانی همچون پیمان معادی، مهران غفوریان و هانیه توسلی، از هفته گذشته در ترکیب اکران عمومی سینماها قرار گرفته است.
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه