مروری بر پنج تیتراژ ابتدایی جذاب «کارناوال» که معنا دارند و احساسات مخاطبان را درگیر می‌کنند | صحنه پیوسته به‌جاست

در شروع هر قسمت از رئالیتی‌شوی «کارناوال»، تیتراژ متفاوتی می‌بینیم؛ تیتراژ‌هایی که چارچوب مشخصی ندارند و از الگوی خاصی پیروی…

در شروع هر قسمت از رئالیتی‌شوی «کارناوال»، تیتراژ متفاوتی می‌بینیم؛ تیتراژ‌هایی که چارچوب مشخصی ندارند و از الگوی خاصی پیروی نمی‌کنند. در بعضی قسمت‌ها تیتراژ روی یک فرم نمایشی خاص بنا شده‌، بعضی اوقات با اجرای یک گروه موسیقی گره خورده و یک وقت‌هایی هم صرفا با چند دیالوگ تاثیرگذار ساده برنامه آغاز می‌شود. ناهمگون بودن و تفاوت در تیتراژها، یکی از ویژگی‌های برنامه‌ای مثل «کارناوال» است؛ برنامه‌ای که منحصر به هنر خاصی نیست و هر هنرمندی هنر خاص خودش را در آن به نمایش می‌گذارد. در این تیتراژها هم هنرهای مفهومی به چشم می‌خورد، هم نمایشی و هم موسیقی و … یکی از نکات مهم در تیتراژهای «کارناوال» این است که در هر قسمت، روی اسامی یکی از تیم‌های مختلف تولید تمرکز بیشتری می‌شود. در یکی از تیتراژ‌ها روی اسامی گروه ایده‌پردازان و نویسندگان تمرکز شده، در دیگری روی اسامی گروه تولید لباس، در یکی دیگر به اسامی گروه صحنه‌پردازی تاکید شده و …

به گزارش فیلم‌نیوز، تا به حال یازده قسمت از رئالیتی‌شوی «کارناوال» منتشر شده و با یازده تیتراژ ابتدایی متفاوت روبه‌رو بوده‌ایم. از میان این یازده تیتراژ، اکثرشان بامزه و جذابند اما بعضی‌ها اثرگذارتر از دیگران به نظر می‌رسند. پنج تیتراژ ابتدایی جذاب برنامه «کارناوال» را مرور می‌کنیم.

قسمت یک | زندگی پشت نقاب

در تیتراژ قسمت اول تمرکز زیادی روی زندگی‌های نمایشی شده بود.

مردی را با لباس‌هایی شبیه به کابوی‌های فیلم‌های وسترن درحالیکه یک تکه چوب می‌جود می‌بینیم. او تعریف می‌کند که «دنیا صحنه‌ای بیش نیست و ما بازیگرانی هستیم که وارد و خارج می‌شویم. این جمله شکسپیر بزرگ را بارها خوانده و شنیده‌ام و زیاد بهش فکر کرده‌ام. به این معنا که همه صبح تا شب مشغول نمایش‌ایم و داریم نقش بازی می‌کنیم. ما هرروز نقاب‌های جورواجور به صورت می‌زنیم تا کسی نفهمد کی هستیم و به چی و چه شکلی فکر می‌کنیم.» بعد از اینکه تصاویری از افرادی با نقاب‌های سفید روی صفحه قرار می‌گیرد، همان مرد ابتدایی می‌گوید: «می‌دانید به چه فکر می‌کنم؟ اینکه بعد از پایان نمایش، وقتی پرده می‌افتد، آن پشت چه خبر است؟ بازیگران دارند چه کار می‌کنند؟ واقعیتشان رو می‌شود یا نه؟ بعید می‌دانم.» بعد هم تصویری از خودش با نقابی سفید و بی‌حالت روی صفحه قرار می‌گیرد و برنامه شروع می‌شود. گره خوردن نام کارناوال با سیرک و دلقک توانسته است معنای این آیتم را کامل کند.

قسمت چهارم | عاشقانه آرام

خوانش نامه‌ای عاشقانه، جذابیت تیتراژ قسمت چهارم «کارناوال» بود

قسمت چهارم «کارناوال» به این صورت شروع می‌شود که پسری کنار دختری نابینا با عینک و عصای سفید ایستاده است و نامه‌ای را از پاکت درمی‌آورد و می‌خواند. در این نامه نوشته شده: «دلم برایت تنگ شده عزیزترینم. دیشب خواب دیدم وسط یک دریاچه‌ی بزرگ و بالاتر از آب بال می‌زنی و با بال‌های زرد برایم آواز می‌خوانی.» بعد از این آهنگ ریحان پخش می‌شود و اسامی گروه تولید «کارناوال» روی صفحه نقش می‌بندند. بعد از پایان موسیقی، پسر ادامه می‌دهد به خواندن نامه: «از آفتاب باران می‌بارید و ابرهای کوچک از این‌ور آسمان می‌دودیدند به آن‌طرف. بهت گفتم چرا نمیای پیشم؟ گفتی شنا بلد نیستم. گفتم خودت را ول کن، می‌گیرمت. گفتی آن‌دفعه هم همین را گفتی ولی تا پریدم نبودی. برایت گریه کردم. گفتم من را ببخش. قول می‌دهم دیگر هیچ‌وقت تنهایت نگذارم. از خواب پریدم و مُردم از نبودنت. دلم برایت تنگ شده عزیزترینم. اگر برگردی، آفتاب اینجا برای تو می‌تابد. بلبل‌ها برای تو می‌خوانند و من هر روز نان می‌پزم و با سرشیر و عسل برایت لقمه می‌گیرم. برمی‌گردی؟» و بعد دختر جواب می‌دهد: «برمی‌گردم.» و گروه موسیقی شروع به نواختن یک موسیقی شاد آذری می‌کند و همه می‌رقصند. دوربین کم‌کم  بالا می‌رود.» شاید تصویر در این تیتراژ اهمیت زیادی نداشته باشد اما خواندن این نامه عاشقانه و تلفیق آن با نگاه زنی نابینا به دوردست موقعیت احساسی جذابی ایجاد کرده است.

قسمت ششم | هنرهای مفهومی

پرفورمنسی جذاب، تیتراژ قسمت ششم «کارناوال» را تشکیل داده بود.

در تیتراژ ابتدایی قسمت ششم خبری از هیچ‌یک از تماشاچیان و عوامل و بازیگران نیست. میدان در اختیار چند عروسک است که ظاهرشان شبیه هیچ‌یک از عروسک‌هایی که تا به حال دیده‌ایم نیست. بعضی از آنها صورت‌های بزرگی هستند، بعضی دیگر حال‌وهوای مرغ یا بوقلمون را تداعی می‌کنند و همزمان کالبدی انسانی دارند. بعضی دیگر را می‌توانیم به انواع و اقسام شکل‌های مختلف درک کنیم. آنها در سطح کارناوال حرکت می‌کنند و در میدان اصلی دورهم جمع می‌شوند. ترکیب این نمایش با موسیقی، یک جور پرفورمنس جذاب که نشان از متکثر بودن هنرها در کارناوال دارد.

قسمت هفتم | قدرت بیان اعتراض

بازیگری در تیتراژ ابتدایی قسمت هفتم «کارناوال» از نبود قدرت بیان اعتراض‌ها می‌گفت.

یکی از هدف‌های مهم «کارناوال» این است که به مخاطبان توانایی انتقاد و اعتراض می‌دهد. آنها می‌توانند رودر رو با صاحبان اثر به آنها نقد کنند و ایرادهایی که به ذهن‌شان می‌رسد بیان کنند. تیتراژ قسمت هفتم که تکیه زیادی روی طراحی لباس دارد، با تصویر مردی در آینه شروع می‌شود. او صورتش را می‌شوید و درحالی که عصبانی است درباره قوانینی که در «کارناوال» وجود دارد اعتراض می‌کند. می‌گویند: «گندش را درآورده‌اید. این چه قانون مزخرفی است که ما نباید حرف‌هایمان را بزنیم و شما هرکاری می‌خواهید می‌کنید ما باید لالمونی بگیریم؟ خسته نشدید از این همه جرم و بیداد و ستم و تطاول؟ خوب گوش‌هایت را باز کن آقای رامبد جون این ما هستیم که تمام زحمت‌ها را می‌کشیم و شما می‌روید تنهایی خودتان را نشان می‌دهید و …» بعد با عصبانیت به سمت رامبد می‌رود تا اعتراضش را مطرح کند اما وقتی به او می‌رسد و می‌خواهد اعتراض کند هیچ چیز ا ز دهانش بیرون نمی‌اید. تمام کلمات پر از خشمش تبدیل به بخار می‌شود و او هم برمی‌گردد. در حین این نمایش اسامی طراحان لباس و خیاط‌ها و دستیارها و بافنده… نقش می‌بندد.

قسمت دهم | نهنگ تنها

استفاده از داستان و موسیقی نهنگ تنها، یکی از جذاب‌ترین تیتراژ‌های کارناوال را در قسمت دهم شکل داد.

یکی از جذاب‌‌ترین تیتراژهای ابتدایی «کارناوال» در قسمت دهم می‌بینیم. جایی که همه به آسمان نگاه می‌کنند و وقتی دوربین به سمت آسمان می‌رود تعدادی نهنگ می‌بینیم که مثل اقیانوس در پهنه آسمان حرکت می‌کنند. همراهی موسیقی و تصویر در این تیتراژ بسیار درخشان است. یک‌مرتبه بطری حاوی نامه از آسمان به زمین می‌افتد. رامبد آن را برمی‌دارد همراه سایر شرکت‌کنندگان وارد کارناوال می‌شوند. رامبد درباره نهنگ تنهایی که به خاطر یکی نبودن فرکانس صدایش با دیگران نمی‌تواند هیچ ارتباطی برقرار کند تعریف می‌کند. بعد نامه‌ای را که جمعی از نهنگ‌ها برای نهنگ تنها نوشته‌اند می‌خواند: «ما تو را می‌شنویم، اما نه با گوش، بلکه با چیزی قدیمی‌تر از صدا. با دل‌هایی که قرن‌هاست در سکوت در انتظار یکی مثل تو می‌تپد. گاهی چیزی در ما شکست، فرکانسی جابه‌جا شد، ریتمی گم شد و ناگهان متوجه شدیم که هیچ‌کس پاسخمان را نمی‌دهد از همان روز دنبال تو آمدیم. از موجی به موجی از گردابی به گردابی با امیدی که مثل تو صبور و بی‌صداست می‌دانیم که تو واقعی هستی؛ نه افسانه‌ای نه اشتباهی در دستگاه‌ها. تو نهنگی که فقط فرق می‌کند و چه کسی گفته فرق داشتن یعنی تنهایی؟ مطمئن باش تو را پیدا می‌کنیم و دیگر رهایت نمی‌کنیم؛ دیگرتنها نیستی.» و بعد از این رامبد از آدم‌های تنهایی می‌گوید که توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران ندارد و از همین جا برنامه شروع می‌شود. در این تیتراژ تمرکز زیادی روی اسامی سرپرست ایده، ایده‌پردازان، نویسندگان و … می‌شود.

«کارناوال» به کارگردانی و اجرای رامبد جوان و تهیه‌کنندگی محمد شریفی، چهارشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها در پلتفرم فیلم‌نت منتشر می‌شود.

منبع خبر