مروری بر هفت سکانس غافلگیر کننده سریال‌های پرمخاطب اخیر شبکه نمایش خانگی به بهانه سکانس پایانی قسمت هشتم «شکارگاه» | شوک به مخاطب

برخی از سریال‌هایی که چند سال اخیر در شبکه نمایش خانگی شاهدشان بوده‌ایم در قسمت‌ یا قسمت‌های پایانی سکانسی دارند…

برخی از سریال‌هایی که چند سال اخیر در شبکه نمایش خانگی شاهدشان بوده‌ایم در قسمت‌ یا قسمت‌های پایانی سکانسی دارند که مخاطبان را بعد از مدت‌ها انتظار شوکه می‌کنند؛ سکانس‌هایی که حتی بعد از گذشت چند سال از ذهن‌ها بیرون نمی‌رود و به محض اینکه نام سریال‌ها به میان می‌آید ناخواسته همان‌ سکانس‌ها در ذهن‌ها نقش می‌بندند. اتفاق‌هایی که در سکانس‌های پایانی قسمت‌های هفتم و هشتم شاهد بودیم، یکی از همین غافلگیری‌هاست و هنوز نمی‌دانیم نیما جاویدی قرار است چگونه ادامه سریال را به واسطه آن پیش ببرد.

به گزارش فیلم‌نیوز، به بهانه انتشار قسمت هشتم سریال «شکارگاه» و غافلگیر شدن مخاطبان از تمهیدی که کارگردان در نظر گرفته است، نگاهی داریم به غافلگیرکننده‌ترین سکانس‌های هفت سریال مهمی که اخیرا شاهدشان بوده‌ایم.

شکارگاه | نیما جاویدی | قسمت هشتم

سکانس‌ پایانی قسمت هشتم شکارگاه سکانس غافلگیرکننده‌ای بود.قسمت هشتم «شکارگاه» پایان غافلگیرکننده‌ای داشت.

در «شکارگاه» هم در پایان قسمت هفتم یک غافلگیری داریم و هم پایان قسمت هشتم. از ابتدای سریال مدام در انتظار این هستیم ببینیم ماجرای دزدی جواهرات به کجا می‌رسد و نقش بهادر در این موقعیت‌های پیچیده چیست. در پایان قسمت هفتم با دستوری که به بهادر می‌دهند تا خانواده میرعطا را تیرباران کند، تازه می‌فهمیم ماجرای شرط و شروط گذاشتن برای این خانواده و هدف از ماموریت بهادر در میان آنها چه بوده است. در قسمت هشتم اما غافلگیری صرفا مرتبط با کاراکتر بهادر است. درحالی که برای تصمیم‌گیری پیرامون دستوری که دریافت کرده در اوج استیصال مشغول چاره‌اندیشی است، سراغش می‌آیند و به جرم خواستگاری از سیمین او را به‌زور بالای دار می‌برند. در شرایطی که همه منتظرند گره‌ها به دست بهادر باز شود، اعدام او کاملا غافلگیرکننده به نظر می‌رسد. خیلی‌ها معتقدند این پایان کار بهادر نیست و حتما کارگردان بار دیگر او را به سریال برخواهد گرداند.

تاسیان | تینا پاکروان | قسمت پایانی

سکانس‌ پایانی قسمت هشتم شکارگاه سکانس غافلگیرکننده‌ای بود.پاکروان در قسمت پایانی سوپرایزهای زیادی داست.

شوک‌برانگیزترین سکانس سریال «تاسیان» در آخرین سکانس آن رقم می‌خورد. زمانی که کارگرهای کارخانه تحت‌تاثیر صحبت‌های امیر به خانه جمشید نجات می‌ریزند و می‌خواهند همه اعضای خانواده را بکشند و حقشان را بگیرند. در این سکانس امیر تمام تلاشش را می‌کند تا جلوی آنها را بگیرد و از سوی دیگر جمشید نجات هم خانواده‌اش را از دسترس آنها دور می‌کند. با این حال شیرین از دست پدرش فرار می‌کند تا خودش را به امیر برساند و سکانس غافلگیر‌کننده پایانی رخ می‌دهد. همه دست کم انتظار داشتند یکی از این دو به قتل برسد و موقعیت دلگیر تاسیان برای دیگری رخ دهد اما هردو آنها از دست می‌روند. البته از آنجایی که مخاطبان با این سریال درگیری احساسی زیادی نداشتند، به نسبت خیلی از سریال‌هایی که به آنها اشاره می‌کنیم، چندان غافلگیر نشدند.

بازنده | امین حسین‌پور | قسمت پایانی

سکانس‌ پایانی قسمت هشتم شکارگاه سکانس غافلگیرکننده‌ای بود.رودست خوردن پلیس در سکانس پایانی «بازنده» مخاطب را شوکه کرد.

سریال «بازنده» سکانس‌های شوک‌برانگیز زیادی داشت اما یکی از مهمترین آنها آخرین سکانس از قسمت پایانی بود. درست بلافاصله بعد از اینکه هویت رباینده نوزاد فاش می‌شد و می‌فهمیدیم پای کاوه، همسر ارغوان در گروگان‌گیری در میان بوده است، یک مرتبه مشخص می‌شد منصور رفیعی با بازی پیمان قاسم‌خانی کسی بوده که همه نقشه‌ها را کشیده و از ابتدا همه‌چیز را مدیریت می‌کرده است. درواقع او بوده که به‌طور غیرمستقیم کاوه را به سمت گروگان گرفتن فرزند خودش کشیده و کاری کرده بود به همه چیز اعتراف کند بعد هم با خیال راحت به زندگی‌اش ادامه می‌داد.

جان سخت | مصطفی تقی‌زاده | قسمت چهاردهم

سکانس‌ پایانی قسمت هشتم شکارگاه سکانس غافلگیرکننده‌ای بود.کشته شدن دوستان اشکان در بیابان جز سکانس‌های تلخ و شوکه برانگیز بود.

بر اساس نقدها و بازخوردهای مخاطبان، یکی از شوکه‌کننده‌ترین و غافلگیرکننده‌ترین سکانس‌های سریال «جان سخت» مربوط به قسمت چهاردهم است. در این قسمت، همه شخصیت‌های اصلی سریال به‌جز اشکان بعد از اینکه کیف پر از عتیقه را پیدا می‌کردند، با دستور شهرام به قتل می‌رسیدند. اشکان هم ته چاهی عمیق باقی می‌ماند و متوجه نمی‌شدیم چه سرنوشتی در اختیارش خواهد بود. از آنجایی که همه آنها برای به‌دست آوردن پول و رضایت گرفتن برای فرزاد به این کویر رفته بودند، حالا دیگر سرنوشت فرزاد هم نامشخص می‌ماند. بعد از این قسمت بود که درام به سمت دیگری می‌رفت و با ماجرای فرزاد و اشکان همراه می‌شدیم.

افعی تهران | سامان مقدم | قسمت پایانی

سکانس‌ پایانی قسمت هشتم شکارگاه سکانس غافلگیرکننده‌ای بود.صحنه سازی ارمان بیانی منجر به خلق یک سکانس پایانی غافلگیرکننده شد.

در سریال «افعی تهران» هم با یک پایان غافلگیرکننده روبه‌رو بودیم. با اینکه می‌توانستیم حدس‌هایی بزنیم اما حتی تا قسمت یکی‌مانده به آخر هم اشاره‌ای مستقیم به هویت افعی تهران نشد تا اینکه بالاخره قطعات باقی‌مانده از پازل اصلی کنار سایرین قرار گرفت و زمینه‌چینی‌های قبلی برای رسیدن به آن سکانس نهایی نتیجه داد. بعد از اینکه تراپیست آرمان روی کاغذ به قتل مادر آرمان به دست او اشاره می‌کند، همه با تمام وجود غافلگیر می‌شوند اما سکانس پایانی بیشتر از همه شوک‌برانگیز است. در یک فلاش‌بک با یک چرخش دراماتیک، شخصیت اصلی را در موقعیتی جدید می‌بینیم؛ موقعیتی که پیش‌تر گمان می‌کردیم صادقانه برایمان به شکل دیگری روایت شده است. اینجاست که متوجه می‌شویم تمام قتل‌ها به دست خود آرمان رقم خورده است.

رهایم کن | شهرام شاه‌حسینی | قسمت نهم

سکانس‌ پایانی قسمت هشتم شکارگاه سکانس غافلگیرکننده‌ای بود.تنهایی حاتم بعد از اینکه هاتف ماجرای عشقش به مارال را گفت.

در سریال «رهایم کن» با چند سکانس غافلگیرکننده روبه‌رو هستیم اما سکانسی که احساساتمان را به‌شدت درگیر کرده، سکانس فاششدن راز عشق هاتف به مارال برای حاتم است. در یک موقعیت احساسی، هاتف به حاتم می‌گوید عاشق شده و می‌خواهد ازدواج کند. حاتم ذوق‌زده می‌گوید در شب عروسی‌اش تا خود تهران می‌رقصد و بعد بغلش می‌کند. درحالیکه دو برادر یکدیگر را در آغوش گرفته‌اند،حاتم می‌پرسد عاشق چه کسی شده و وقتی اسم مارال را می‌شود دیگر نمی‌تواند حرکت کند. برای اینکه هاتف چهره‌اش را نبیند و متوجهاشک‌هایش نشود، می‌گوید ففط توی بغلم بمان. بازی تنابنده و چگونگی بروز احساسات او به قدری درخشان است که از ذهنمان بیروننمی‌رود. بعد از آن است که زندگی آنها وارد مسیری جدید می‌شود.

پوست شیر | جمشید محمودی | قسمت 18

سکانس‌ پایانی قسمت هشتم شکارگاه سکانس غافلگیرکننده‌ای بود.قتل ساحل در «پوست شیر» شوکه کننده‌ترین سکانس سریال‌های خانگی است.

بدون شک غافلگیرکننده‌ترین و شوکه‌کننده‌ترین سکانس سریال «پوست شیر»، کشته شدن ساحل با شلیک گلوله در قسمت هجدهم است. درست بعد از اینکه نعیم و لیلا، ساحل را پیدا می‌کنند و در کنار هم به تجربه احساس خوشبختی می‌رسند، یک‌مرتبه موتورسواری از کنار به ماشین آنها نزدیک می‌شود و با شکلیک گلوله، ساحل را به قتل می‌رساند. همزمانی این سکانس با قطعه «پوست شیر» ابی، موقعیت را دردناک‌تر هم می‌کند. قتل ساحل آنهم در آن موقعیت پر از آرامش، ضربه روانی سنگینی به مخاطبان وارد می‌کند. از اینجا مسیر درام تغییر می‌کند.

منبع خبر