- 2025-07-18
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- اخبار مهم
مروری بر قطعات به یادماندنی سهراب پورناظری در فیلمها و سریالهای مختلف به بهانه همکاریاش با سریال «هزارویک شب» | آهنگساز جسور

سما بابایی | سهراب پورناظری به عنوان آهنگساز سریالِ «هزار و یکشب» به کارگردانی و تهیهکنندگی مصطفی کیایی انتخاب شده است؛ اثری که با مشارکت ایران و ترکیه ساخته شده و بهعنوان اولین سریال بینالمللی پلتفرم فیلیمو در حال آمادهسازی برای انتشار است. آنچه سهراب پورناظری را به عنوان یک آهنگساز متمایز میکند، جسارت همیشگی او در عبور از مرزهای مرسوم آهنگسازی و تجربهگراییاش در تلفیق صداها و فضاهای گوناگون است و این موضوع در آهنگسازی فیلم به او کمک کرده تا به دنبال کشف صداهایی باشد که بتوانند هویت سینمایی مستقلی پیدا کنند. پورناظری بیشترین همکاری را با حمید نعمتالله داشته و قطعات به یادماندی زیادی از این همکاری برجا مانده است.
بهگزارش فیلمنیوز، به بهانهی همکاری سهراب پورناظری با سریال «هزارویکشب»، نگاهی داریم به مهمترین آثارِ این آهنگساز در عرصه فیلم و سریال.
هزار و یکشب | ممصطفی کیایی | 1404
پورناظری در «هزار ویک شب» برای نخستین بار با مصطفی کیایی همکاری میکند.
«سهراب پورناظری» قرار است برای سریالی موسیقی بنویسد که برگرفته از مجموعه افسانههای کهن شرقی با عنوانِ «هزار و یکشب» است؛ داستانهایی که پیشینهی آنها به قرون پیش از میلاد بازمیگردد و در نقاطی چون هند، ایران و سرزمینهای عربی روایت و بازنویسی شدهاند. نسخههای مختلف این اثر، از سانسکریت گرفته تا فارسی باستان و عربی، گواهی هستند بر جایگاه بینفرهنگی آن. البته هرچند «هزار و یک شب» ریشه در ادبیات کلاسیک دارد، اما مصطفی کیایی و گروه نویسندگان، با نگاهی امروزی و زبانی دراماتیک با آن مواجه شدهاند و به نظر میرسد انتخاب پورناظری به عنوان آهنگساز، نویدِ تجربهای صوتی متفاوت را بدهد. پورناظری سالهاست که در فضای موسیقی سنتی، عرفانی و تلفیقی ایران فعال است. او در پروژههای مختلفی از آلبومهای صوتیاش گرفته تا آثار تصویری، زبان موسیقایی منحصربهفردی را توسعه داده و توانسته به امضای شخصی خود برسد؛ زبانی که در آن سازهای سنتی، نغمههای اقلیمی، موسیقی الکترونیک و حتی صداهای صحنهای در هم میآمیزند تا یک جهان صوتی پیچیده اما گوشنواز خلق شود. پورناظری در آثارش نشان داده که جسارت زیادی در ساختارشکنی دارد. او موسیقی فیلم را صرفاً یک لایهی پسزمینهای نمیبیند، بلکه آن را همچون زبان دوم اثر میداند . حضور او در پروژهای با پسزمینه تاریخی، بینفرهنگی و فانتزی مانند «هزار و یک شب» این فرصت را برای شنوندگان ممکن میکند تا بار دیگر از میراث موسیقایی منطقه الهام بگیرد و آن را با تکنولوژیهای نو و بافتهای معاصر پیوند دهد. اگر تجربیاتِ قبلی او را مشاهده کنیم که در آن تلفیق سازهای زهی، موسیقی مقامی و حتی صداهای ذهنی شخصیتها به طرز ماهرانهای در کنار هم قرار گرفتند، میتوان انتظار داشت که در «هزار و یک شب» نیز موسیقیای خلق کند که نه فقط در خدمت فضا و روایت، بلکه خود یک شخصیت مستقل باشد.
شعلهور | حمید نعمتالله | 1397
در موسیقی «شعلهور» فضای سیستان و بلوچستان جاری است.
فیلم سینمایی «شعلهور» به کارگردانی حمید نعمتالله و نویسندگی مشترک او با هادی مقدمدوست، نخستینبار در سیوششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. موسیقی این اثر را باید یکی از درخشانترین و پختهترین ساختههای سهراب پورناظری در حوزهی سینمایی دانست؛ آهنگسازی بر پایهی ملودیهایی از استاد نصرت فاتح علیخان و با تنظیم غلامرضا صادقی، نقش مهمی در به تصویرکشیدنِ جهانِ ذهنی کارگردان داشت. پیش از این، پورناظری و همایون شجریان در «آرایش غلیظ» و «رگ خواب» زبان مشترکی با دنیای سینمایی نعمتالله پیدا کرده بودند، اما در «شعلهور»، این پیوند، شکل تازهتری به خود گرفت. موسیقیِ فیلم، با قطعهای الکترونیک آغاز میشود و در سکانسهای ابتدایی، حضوری محدود و گاه خاموش دارد. اما با ورود قهرمان به فضای خشک و سوزان سیستان و بلوچستان، موسیقی هم جان میگیرد. صداها، واگویههای ذهنی و نغمههایی هستند که میشود آن را شبیه به زمزمههای جنون دانست. این صداها در کنار مناظر طبیعی، تبدیل به صداهای درونی شخصیت میشوند و گاه بهصورتِ افکتیو، گاه ملودیک و گاه در مرز میان این دو حرکت میکنند. در صحنههایی، موسیقی با نواهای محلی همراه است و در لحظههای اوج عاطفی، همچون دویدن شخصیت در بیابان برای نجات فرزند به ملودی آرام و درخشان با سازهای زهی تبدیل میشود. حضور همایون شجریان در این پروژه، یکی از مهمترین نقاطِ قوتِ فیلم است. او در این فیلم، در فضایی متفاوت قدم گذاشته و آوازش تلفیقی از موسیقی محلی سیستان و بلوچستان، موسیقی راک، سازهای الکترونیک و موسیقی سنتی ایرانی بود. در این اثر، صدای جاودان نصرت فاتح علیخان نیز حضور دارد. همراهیای از پسِ سالها ستایش و الهامِ آهنگساز و خواننده به این موسیقیدانِ بزرگِ مشرقزمین.
رگ خواب | حمید نعمتالله | 1396
پورناظری در ساخت موسیقی متن «رگ خواب» به مست کارهای تلفیقی رفته است.
«من هیچوقت خودم را محدود به اسمها و سبکها نمیکنم. هر زمان که لازم باشد، از اِلمانهای موسیقی در هر سبکی بهره خواهم گرفت. هنر برای من قاعدهمند نیست. خاصیت هنر، رهایی است و من به این اصل وفادارم. اگر کسی به دنبال نامی برای کار من است، میتواند بگوید: سبک سهراب پورناظری.» این را سهراب پورناظری دربارهی موسیقی فیلم «رگخواب» گفت. اثری که همزمان با اکران فیلمی به همین نام از حمید نعمتالله منتشر شد و بهسرعت مورد استقبال مردم قرار گرفت. «رگ خواب» تلفیقی از موسیقی ایرانی، کلاسیک غربی، پاپ و راک است که با آواز همایون شجریان و اشعاری از مولانا، امیرخسرو دهلوی و حسین منزوی منتشر شد. همایون شجریان نیز دربارهی این اثر گفته است که: «اگر میخواهیم نسل جدید را به موسیقی ریشهدار ایرانی متصل کنیم، باید به زبان امروز با آنها حرف بزنیم. من همیشه سعی کردهام ارزشهای موسیقی ایرانی را به شیوهای منتقل کنم که برای نسل امروز قابل لمس باشد.» در این پروژه، شجریان بهعنوانِ همراه و همفکری جدی در فرایند آهنگسازی حضور داشته است.» موسیقی فیلم «رگ خواب» فراتر از یک موسیقی متن عمل میکند. پورناظری میگوید برای نمایش زوال تدریجی شخصیت زن در فیلم، از موسیقی کلاسیک غربی با تمی شرقی بهره گرفته است؛ مسیری که با حضور دیوید گارنر به نتیجهای غنی و سینمایی رسیده است. اجرای ارکستر فیلم SIF بلغارستان و نوازندگی هنرمندانی چون تهمورس پورناظری، هوشیار خیام و شین کاراسکو نیز بر کیفیت اجرا افزودهاند. درخشش این موسیقی در قطعاتی چون «آهای خبردار»، «ابر میبارد» و «رگ خواب» دیده میشود. با این حال، نقطه اوج آلبوم شاید قطعه جسورانهی «رو سر بنه به بالین» باشد که با آواز بینقص همایون شجریان و شعر مولانا، تراژدی زن داستان را به تصویر میکشد. پس از پایانِ اکرانِ فیلم، آلبوم «رگ خواب» نیز منتشر شد که علاوه بر موسیقی متنِ فیلم، شامل چهار ترکِ باکلام از جمله «آهای خبردار»، «رگ خواب»، «ابر میبارد» و «گریه میآید مرا» با اشعاری از امیر خسرو دهلوی، حسین منزوی و مولاناست.
آرایش غلیظ | حمید نعمتالله | 1392
آرایش غلیظ یکی از جشورانهترین موسیقی متنهای سینمایی را دارد.
فیلم سینمایی آرایش غلیظ به کارگردانی حمید نعمتالله، علاوه بر اینکه در روایت سینماییاش اثری متفاوت و پرانرژی به شمار میرود، بلکه موسیقی آن نیز یکی از درخشانترین تجربههای موسیقی فیلم در سینمای ایران است. تیتراژ پایانی این فیلم، با آهنگسازی سهراب پورناظری و آواز همایون شجریان، جسورانه و پیچیده بود و میتوان آن را یکی از دشوارترین ملودیها در زمینه موسیقی تیتراژ دانست. این اثر بر پایه تمایلات تجربی پورناظری به ترکیببندیهای نو و ساختارگریزی در موسیقی ایرانی خلق شده؛ تمایلی که او را به سمت زبان شخصیاش در آهنگسازی سوق داده است. او در این پروژه به سراغ سازبندی غیرمتعارف رفت: آمیزهای از سهتار ایرانی، گیتار الکتریک، درامز و سازهای الکترونیک که با صدای شجریان، عمق و هویتی تازه یافت. آواز تیتراژ پایانی «آرایش غلیظ» آوازی پرفراز و نشیب در پردههای شوشتر و همایون است که بر شعر مولانا استوار و با تحریرهای تکنیکی و حجم صدای بالا، به فضایی پرشور و تندخو بدل شده است؛ آینهای از همان دیوانگی و شیدایی روایت فیلم.
وضعیت سفید | حمید نعمتالله | 1390
یکی از ارکان موفقیت سریال «وضعیت سفید» موسیقی متن و تیتراژ آن است.
مجموعهی تلویزیونی «وضعیت سفید» یک سریال درام درباره خانوادهای ایرانی در بحبوحهی جنگ تحمیلی است. سریالی که در بستر روایتی ساده و آشنا، قصهای پیچیده از مناسبات خانوادگی، رنجهای اجتماعی و تنهاییهای پنهان را با زبانی صادقانه و درونی بازگو میکند.در کنار روایت درخشان، باید از موسیقی سریال به عنوان یکی از مهمترین ارکان موفقیت آن یاد کرد. حضور سهراب پورناظری در آهنگسازی، با همراهی ۸۰ نوازنده اوکراینی و نوازندگانی بزرگ به این مجموعه رنگی بخشید که در آثار تلویزیونی ایران کمتر دیده میشود. تیتراژ ابتدایی با ضربآهنگ پیچیدهی ۹ ضربی، استفاده از کمانچه، سنتور، عود و تمبک و ملودیهایی که از عمق موسیقی سنتی ایرانی سرچشمه میگیرند، از همان ابتدا مخاطب را با فضای احساسی سریال پیوند میزند. در این سریال، پورناظری سازها را به شخصیتها پیوند زد: امیر با کمانچه، مادربزرگ با سهتار، احترام با ویولن، بیژن با عود و باغِ روستا با سنتور. این نسبتسازی شاعرانه بین کاراکترها و سازها، نشان از درک عمیق سازندگان از هویت روایی و موسیقایی اثر دارد.
بیپولی | حمید نعمتالله | 1388
«بیپولی» نخستین همکاری سهراب پورناظری با حمید نعمتالله است.
پورناظری نخستین تجربهاش را در ساخت موسیقی فیلم با فیلم «بیپولی» به کارگردانی حمید نعمتالله رقم زد و برای فیلمی اجتماعی با مایههایی از طنز تلخ، کارگردانی با حساسیت زیاد و فضایی مدرن موسیقی نوشت که نیازمند زبانی موسیقایی نو و غیرکلیشهای بود. نتیجه، اثری شد که هم تحسینبرانگیز است و هم قابل بحث. پورناظری در گفتوگویی تفصیلی توضیح داده است که ساخت موسیقی «بیپولی» آسان نبود. فیلم از نظر او بیشتر تلخ بود تا طنز، اما کارگردان از او موسیقیای گرم و صمیمی میخواست تا بار تلخی اثر را متعادل کند. همین تقابل میان درک شخصی آهنگساز و خواست کارگردان، یکی از چالشهای اساسی پروژه بوده است. او در آغاز، موسیقیای سنگین و تراژیک در ذهن داشت، اما کارگردان موسیقیای میخواست که به روح فیلم کمک کند و آن را سنگینتر نکند. اما مهمترین ویژگی موسیقی این فیلم، تلفیق سازهای ایرانی با سازهای کلاسیک غربی است. بهویژه استفاده از قانون، سازی که معمولاً در موسیقی فیلم کمتر شنیده میشودو حتی نوازندگان حرفهای، گاه نمیتوانند تشخیص دهند که در این موسیقی صدای قانون وجود دارد؛ چرا که او از این ساز بهگونهای متفاوت و نو بهره برده است. همین نگرش است که باعث شده در جایجای موسیقی فیلم، ترکیبی جسورانه از ملودیها، سازها و فضاهای متنوع شکل بگیرد. ویولن غربی بهشیوهای شرقی مینوازد، سنتور صمیمیتی دوپهلو دارد و قانون در دوئت با ویولن، فضایی معلق میان غم و امید میسازد. اما این تنوع گاه به قیمت نبودِ یک خط ملودیک واحد تمام شده است، موضوعی که خودِ پورناظری نیز به آن واقف است و آن را براساسِ لایههای مختلفِ فیلم میداند.
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه