- 2025-02-05
- 3 بازدید
- 0 دیدگاه
- اخبار مهم
مروری بر آثاری که محور درامشان بر پایه شبکههای اجتماعی بنا شده به بهانه اکران فیلم «گوزنهای اتوبان» | به خاطر چند لایک بیشتر!
سما بابایی | این روزها، شبکههای اجتماعی بخش جداییناپذیرِ زندگیِ مردمانی هستند که در هزارهی سوم به سر میبرند و البته بخشِ جداییناپذیری از هنرِ سینما. اگر از تولید فیلمهایی که محتوای خود را براساس شبکههای اجتماعی گذاشتهاند، بگذریم، مشاهده میکنیم که آثارِ سینمایی از مرحلهی تولید تا تبلیغات و حتی شیوهی نمایشِ خود از شبکههای اجتماعی کمک میگیرند. اگر تا چند سالِ پیش، شیوههای سنتی تبلیغ چون تیزرهای تلویزیونی، بیلبوردها و مطبوعات نقش اصلی را در معرفی فیلمها ایفا میکردند، اما امروزه اینستاگرام، تلگرام، توییتر و یوتیوب، بارِ اصلی این امر را به دوش دارند و فیلمسازان سعی میکنند با کمپینهای تبلیغاتی و استفاده از هشتگهای خاص به دیدهشدنِ فیلم خود کمک کنند. از آن طرف، بلاگرهای سینمایی، نقشِ مهمتری از منتقدانِ پُرسابقهای که موی خود در این راه سفید کردهاند، پیدا کردهاند.
به گزارش فیلمنیوز، فیلم پُربازیگرِ «گوزنهای اتوبان» جدیدترین محصولِ سینمای ایران است که به پدیدهی شبکههای اجتماعی (اختصاصا اینستاگرام) پرداخته است. این پلتفرم سبب شده تا شخصیتهای این فیلم، چون بسیاری از آدمهای واقعی، هویتِ واقعی خود را فدای ترسیمِ تصویرِ ایدهآل برای فالوئرهای خود کنند. در این گزارش به دلیلِ حضور «گوزنهای اتوبان» در جشنوارهی فیلم، نگاهِ کوتاهی تعدادی از آثار سینمایی با محوریتِ شبکههای اجتماعی داشتهایم:
گوزنهای اتوبان | ابوالفضل صفاری | 1403 | اینستاگرام
الناز شاکردوست در نمایی از فیلم «گوزنهای اتوبان»
«گوزنهای اتوبان» به کارگردانی ابوالفضل صفاری، نگاهی متفاوت به پدیدهی بلاگری و فضای مجازی دارد. کاراکترهای فیلم، تحتِ تاثیر اینستاگرام و کشمکشهای مرتبط با آن، خواسته و ناخواسته هویتِ واقعی خود را فراموش میکنند و خود را بدل به آن چیزی میکنند که مخاطبانشان میخواهند. بهای سنگینی را هم برای این ماجرا پرداخت میکنند، بهایی به قیمتِ از دستدادنِ عشق یا حتی زندگی در مقابلِ تعدادِ زیادی لایک و البته پولی که میتواند زندگیشان را از این رو به آن رو کند. فیلم داستانِ زندگی عابس، یک پیک موتوری، است که ناخواسته دچار چالش با یک بلاگر میشود و این در حالی است که همه چیز بهصورت زنده در اینستاگرام پخش میشود. این درست همان نقطهای است که از آن پس دیگر هیچ چیز شبیه قبل نمیشود. کارگردان در این فیلم تلاش کرده نشان دهد، «حقیقت» تا چهاندازه میتواند قربانی هیاهوهای دنیای مجازی شود و مسیر زندگی آدمها را تغییر دهد. شاید این فیلم را بتوان از معدود آثارِ سینمای ایران دانست که تا این اندازه صریح، زندگی بلاگرها و تلاش آدمها برای رسیدن به شهرت و ثروت به هر قیمتی را نشان میدهد و دنیایی را به تصویر میکشد که در آن پول و شهرت، بر همهچیز ارجحیت دارد و چه راهی برای کسبِ آن آسانتر از اینستاگرام؟
روایت ناتمام سیما | علیرضا صمدی | 1401 | اینستاگرام
آزاده صمدی و حامد کمیلی در نمایی از فیلم «روایت ناتمام سیما»
«روایت ناتمام سیما» سومین فیلم بلند علیرضا صمدی است و داستانِ آن دربارهی یک روانشناس حوزهی موفقیت و خودیاری است که با برگزاری همایشهایی به شهرت و ثروت رسیده است. او در اوجِ قدرت است که ویدیویی افشاگرانه علیهاش منتشر و تصویر پرزرقوبرقش در رسانهها به چالش کشیده میشود و همین سببِ بحرانهایی در زندگی شخصیاش نیز میشود. شخصیتِ اصلی فیلم، نمادی از چهرههایی است که در دنیای دیجیتال، با فرمولهای انگیزشی و شعارهای موفقیت، به چهرهای محبوب تبدیل میشوند اما خود هیچ بهرهای از چیزی که سعی میکنند به دیگران نشان دهند، ندارند. صمدی به خوبی این مسئله را تصویر کرده است که شهرت در فضای مجازی، تاچه اندازه پوشالی و ناپایدار است و افراد چگونه میتوانند در یک شب از قله محبوبیت به ورطه فراموشی سقوط کنند.
آقازاده | بهرنگ توفیقی | 1398 | یوتیوب و اینستاگرام
امیر آقایی و پردیس پورعابدینی در نمایی از سریال «آقازاده»
سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نویسندگی حامد عنقا، یکی از بحثبرانگیزترین آثار نمایش خانگی در سالهای اخیر بود که با تم سیاسی و پرداختن به ماجرای «آقازادگی» توجه زیادی را به خود جلب کرد. اما نکتهی قابلتوجه دربارهی این سریال، تأثیری است که شبکههای اجتماعی بر زندگی شخصیتهایشان گذاشتهاند. در این فیلم بخشی از ماجراهایی که شخصیتها دچارِ آن هستند، از طریق یوتیوب و اینستاگرام شکل میگیرد. یکی از المانهایی که آقازاده در روایت خود به کار گرفت، نمایش زندگی لاکچری و فساد اقتصادی از طریق اینستاگرام بود. نیما بحری (امیر آقایی)، بهعنوان نماد آقازادگی، از اینستاگرام برای نمایش ثروت و قدرت خود استفاده میکرد که شاید کنایهای به زندگی «ساشا سبحانی» بود که به واکنش این آقازاده نیز انجامید. «آقازاده» البته در زمانی به نمایش درآمد که این سریال از مواهبِ شبکههای اجتماعی نیز برخوردار شد. از همان قسمتهای ابتدایی، دیالوگها و اتفاقاتِ فیلم، دستمایهی توییتها، استوریها و پستهای اینستاگرامی شدند. دیالوگهایی مانند «من اگه فاسدم، تو فاسدزادهای» به سرعت پخش شد. همین فضا به پاشنهی آشیل آن نیز تبدیل شد.
شنای پروانه | محمد کارت | 1398 | اینستاگرام
علی شادمان و جواد عزتی در نمایی از فیلم «شنای پروانه»
«شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت، یکی از تلخترین و نفسگیرترین فیلمهای اجتماعی سالهای اخیر است. داستان فیلم، با انتشار یک ویدئو در فضای مجازی آغاز میشود؛ ویدئویی که در آن پروانه، در یک استخر دیده میشود و همین غیرتِ شوهرش را تحریک میکند. شوهر او که از لاتهای صاحبنفوذ جنوب تهران است، در یک واکنش جنونآمیز، همسرش را میکشد. اما مسئله، فراتر از یک قتل خانوادگی است. حالا همه میخواهند بدانند چه کسی فیلم را گرفته و منتشر کرده؟ و این وظیفه، بر گردن حجت (جواد عزتی)، برادر هاشم، میافتد. «شنای پروانه» یکی از صریحترین روایتها دربارهی قدرتِ شبکههای اجتماعی است. «شنای پروانه» این واقعیت را نمایش میدهد که چگونه اینترنت و شبکههای اجتماعی، مفاهیمی مثل «حقیقت»، «عدالت» و حتی «ناموس» را بازتعریف کردهاند.
جشن دلتنگی | پوریا آذربایجانی | 1396 | اینستاگرام
بابک حمیدیان و مینا ساداتی در نمایی از فیلم «جشن دلتنگی»
فیلم جشن دلتنگی ساختهی پوریا آذربایجانی، نگاهی انتقادی به تأثیر شبکههای اجتماعی بر روابط انسانی دارد. آذربایجانی که پیش از این فیلم، با سریال نوار زرد توانسته بود مخاطبان زیادی را جذب کند، برای تجربهی سینمایی خود، سراغ موضوعی رفت که نقش شبکههای اجتماعی در آن بسیار پررنگ بود.فیلمنامه این اثر ساختاری غیرمتعارف دارد و بهجای یک داستان اصلی، چند روایت موازی را پیش میبرد. کارگردان در این فیلم نشان داده است که شبکههای اجتماعی صرفاً ابزاری برای ارتباط نیست و میتواند بهعنوان عاملی مخرب در زندگی واقعی بدل شود. فیلم تقابل زندگی تحت سلطهی فضای مجازی و زندگی بدون آن را نشان میدهد؛ اما سمتوسوی فیلمنامه بیشتر به تاثیر مخرب شبکههای مجازی است.
آینه بغل | منوچهر هادی | 1396 | اینستاگرام
محمدرضا گلزار و مهلقا باقری در نمایی از فیلم «اینه بغل»
فیلم «آینه بغل» به کارگردانی منوچهر هادی شاید در نگاهِ نخست، به عنوان اثری بهنظر آید که تنها در پی فتح گیشه است، اما هادی توانسته، لایههایی به اثرِ خود بدهد که اختلافات طبقاتی و نقش فضای مجازی را در سالهایی که این شبکهها به اندازهی امروز فراگیر نبودند، نشان دهد. این فیلم با بازی جواد عزتی، نازنین بیاتی، محمدرضا گلزار و مهلقا باقری، داستان زوجی از طبقه متوسط را روایت میکند که پس از شکسته شدن آینه بغل یک مازراتی، درگیر ماجراهای بسیار میشوند. فیلم نشان میدهد که شبکههای اجتماعی تاچهاندازه میتواند، واقعیت را کتمان کند. در این فیلم شخصیتِ منفی، از اینستاگرام برای اعمال نفوذ خود بهره میگیرد. از آن طرف، شاهرخ (محمدرضا گلزار) که با زندگی مجلل و تجملی خود در شبکههای اجتماعی حضور دارد، همان دنیای فانتزی را به نمایش میگذارد که بسیاری از مخاطبانش در رویای آن هستند. هادی نشان میدهد که چگونه زندگیهایی که در اینستاگرام به نظر ایدهآل و بینقص میآیند، در پشت پرده سرشار از مشکلات و نارضایتیهای پنهاناند.
رخ دیوانه | ابوالحسن داودی | 1393 | فیسبوک
امیر جدیدی و ساعد سهیلی در نمایی از فیلم «رخ دیوانه»
ابوالحسن داوودی را میتوان از نخستین کارگردانانی دانست که به تاثیرات شبکههای مجازی در زندگی آدمها در سینما پرداخت. «رخ دیوانه» روایتی است از شش جوان که از طریق فیسبوک با یکدیگر آشنا شده و با هم یک قرار ملاقات میگذارند. آنان برای سرگرمی، یک شرطبندی دربارهی دزدی از خانهای خالی میگیرند و همین ماجرا زندگی همهی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد.رخ دیوانه با دستمایه قرار دادن فیسبوک، فرصتها و تهدیدهای شبکههای اجتماعی را نشان داد. شخصیتهای فیلم بهظاهر به شبکههای اجتماعی وابستهاند، اما پس از مدتی، انگار دنیای واقعی صورتِ خود را به آنان نشان میدهد و به همین خاطر است که پس از دقایقِ ابتدایی، فیسبوک بهشکل عملی دیگر نقشی در داستان ندارد. داودی نیز تلاش کرده است تا به پدیدههای منفی شبکههای اجتماعی بپردازد؛ در واقع برخلافِ چیزی که در فیلمهای هالیوودی نشان داده میشود و پدیدههای اینترنتی و تکنولوژی به بخش جداییناپذیری از روایت تبدیل میشوند، در سینمای ایران تنها برای نمایش پیامدهای منفی به کار میرود و کارگردانِ کهنهکار نیز از این نگاه رهایی ندارد و نمیتواند از شبکههای اجتماعی بهعنوان یک عنصر روایی، استفاده کند.
حریم شخصی | احمد معظمی | 1395 | اینستاگرام
امیر آقایی و اندیشه فولادوند در نمایی از فیلم «حریم شخصی»
«حریم شخصی» به کارگردانی احمد معظمی، نیز به شکلی جدی به تأثیر شبکههای اجتماعی، بهویژه تلگرام، بر روابط انسانی و زندگی شخصی افراد میپردازد. این فیلم، میخواهد این ماجرا را نشان دهد که چگونه یک اشتباه ساده در فضای مجازی میتواند به بحرانهای غیرقابل جبرانی منجر شود. درواقع کارگردان میخواهد نشان دهد که در دنیایی که گوشیهای هوشمند، همهچیز را ثبت و منتشر میکنند، حریم خصوصی دیگر مفهوم گذشته ی خود را از دست داده است و ما دیگر مالک مطلق اطلاعات، تصاویر و پیامهای خود نیستیم.
آرایش غلیظ | حمید نعمتالله | 1392 | فیسبوک
طناز طباطبایی و حامد بهداد در نمایی از فیلم «آرایش غلیظ»
آرایش غلیظ، سومین فیلم سینمایی حمید نعمتالله بعد از بوتیک و بیپولی است و کارگردان بارِ دیگر در این اثر، موضوعی اجتماعی را دستمایهی کار خود قرار داده است. این فیلم بهجای فضای آپارتمانی و تعداد اندکی از شخصیتها، یک فیلمِ پرشخصیت و خیابانی است که دربارهی تأثیر فضای مجازی، تنهایی انسانها در شرایطِ کنونی و روابطی که بیش از آنکه واقعی باشند، در شبکههای اجتماعی شکل میگیرند، سخن میگوید. فیلم نه در دام روشنفکرنمایی افتاده و نه تصویری سیاه از جامعه ارائه داده است؛ اما یکی از نکات قابلتأمل فیلم، نقش پررنگ فیسبوک در زندگی شخصیتهاست. زن طلاق گرفته و برای خود جشن طلاق گرفته است. او که از روابط واقعی سرخورده شده، حالا در دنیای مجازی دنبال ارتباط است. او از طریق فیسبوک با شیادی که نقش آن را «حامد بهداد» بازی میکند، آشنا میشود؛ اما آنچه در نهایت برایش میماند، باز هم تنهایی است. این بار عمیقتر.
سر به مهر| هادی مقدم دوست | 1391 | وبلاگ
لیلا حاتمی در نمایی از فیلم «سر به مهر»
در فیلم «هادی مقدمدوست» قهرمان داستان، که با اضطرابها و درگیریهای درونی خود دستوپنجه نرم میکند، وبلاگنویسی را به عنوان پناهگاهی برای بیان احساسات و دغدغههای شخصیاش برمیگزیند. این وبلاگ برای او جایگزینی است برای گفتوگوهای نداشته، اعترافهای پنهان، و دغدغههایی که جرئت بیان آنها را در دنیای واقعی ندارد. در واقع، وبلاگ به فضایی برای خودافشاگری او تبدیل میشود، جایی که شخصیت اصلی میتواند بدون ترس از قضاوت مستقیم، احساساتش را ثبت کند و واکنشهایی را دریافت کند که شاید در دنیای واقعی به آنها دسترسی نداشته باشد. هادی مقدمدوست در این فیلم تلاش کرده تا وبلاگنویسی قهرمانِ خود را نشانهای بر تنهایی او بداند و نشان دهد که او به جای تعامل با اطرافیان و بیان مشکلاتش، به نوشتن در فضای آنلاین پناه برده است؛ البته اگرچه وبلاگ نقشی کلیدی در زندگی شخصیت اصلی ایفا میکند، اما در نهایت این تنها آدمهای واقعی هستند که میتوانند به او کمک کنند.
ارسال دیدگاه