- 2025-02-03
- 7 بازدید
- 0 دیدگاه
- اخبار مهم
مروری برمهمترین تولیدات کمدی حوزه هنری از دهه 60 تاکنون که به تولید فیلم «تاکسیدرمی» رسیده است | معجزه خنده
سما بابایی | حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، یکی از مهمترین نهادهای سینمایی کشور، همواره بهعنوان یکی از تولیدکنندگان اصلی فیلمهایی با مضامین انقلاب، دفاع مقدس و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی شناخته شده است. اما در کنار آن، این نهاد در طول سالیان، در سینمای کمدی و تولید برخی از ماندگارترین آثار این ژانر حضور موفقی داشته است. مسیری که از دهه 60 با ساخت فیلم «زنگها» شروع شد و در دهه هفتاد با «آدم برفی» و… ادامه یافت و امروز به تولید «تاکسیدرمی» رسیده است.
بهگزارش فیلم نیوز، در شرایطی که سینمای کمدی ایران گاه به سمت شوخیهای سطحی و هجوگرایی سوق پیدا کرده، حوزه هنری تلاش کرده است تا فیلمهایی را تولید کند که علاوه بر داشتن جنبهی سرگرمکننده، از لحاظ محتوا نیز غنی و حاوی پیامهای فرهنگی، اجتماعی و انسانی باشند.
آثاری مانند مرد عوضی، آدمبرفی، معجزه خنده، زنگها نمونههایی از کمدیهای موفقی هستند که طی دهههای اخیر توسط حوزه هنری تولید شده و توانستهاند هم در گیشه موفق عمل کنند و هم در میان منتقدان جایگاه خوبی پیدا کنند. این روند همچنان ادامه دارد و در چهلوسومین جشنوارهی فیلم فجر، این نهاد با تهیهی «تاکسیدرمی» نشان داده که همچنان دغدغهی تولیدِ یک کمدی باکیفیت را دارد.در ادامه، نگاهی داریم به برخی از مهمترین فیلمهای کمدی حوزه هنری که توانستهاند به بخشی از حافظه سینمایی ایران تبدیل شوند.
تاکسیدرمی | محمد پایدار | موضوع: سرنوشت بازماندههای پهلوی | 1403
سید هادی کاظمی و سید مجید صالحی در نمایی از فیلم «تاکسیدرمی»
«تاکسیدرمی» را محمد پایدار کارگردانی کرده است. این فیلم اولین تجربهی کارگردانی پایدار در فیلمِ بلند داستانی است؛ هرچند فیلمهای کوتاهِ او در بسیاری از جشنوارههای جهانی شرکت داشته و جوایزِ متعددی را نیز به دست آورده است. او در «تاکسیدرمی»، کمدیِ متفاوتی را از آخرین روزهای حکومت پهلوی روایت میکند. فیلم، ماجرای سه شکارچی (مجید صالحی، حسن معجونی و هادی کاظمی) است که به دستورِ سازمانی در اسرائیل، در جستوجوی شکار یک گوزن زرد ایرانی، یکی از گونههای نادر و در حال انقراض، هستند و برای آن به شمالِ ایران سفر میکنند. کارگردان در کنارِ آنکه توانسته صحنههای کمدیِ قابل تاملی خلق کند، تصویری از دوران پهلوی و نشانههای فروپاشی آن را نیز به تصویر کشیده است. قهرمان اصلی فیلم عبدالرضا پهلوی، برادر ناتنی محمدرضا شاه، است. مردی که در آن روزگارِ پرآشوب تنها مانده و تنها راهِ نجاتش برای خروج از ایران، شکار یک گوزن است؛ اما این سفر، برخلاف تصورش، تنها یک شکار ساده نیست.
معجزه خنده | یدالله صمدی| موضوع: امید به زندگی | 1375
گلاب آدینه در نمایی از فیلم «معجزه خنده»
به کمدیهای این روزها نگاه نکنید که پر از شوخیهای سخیف و موضوعات تکراری است؛ اگر دیدنِ یک فیلمِ دلنشین را میخواهید، همچنان پس از سی سال، «معجزه خنده» به کارگردانی «یدالله صمدی» یک گزینهی خوب است. در این فیلم اشکوری (مهدی هاشمی) با تخصص خندهدرمانی به ایران بازمیگردد و در یکی از بیمارستانهای روانی تهران مشغول بهکار میشود. او بر این عقیده است که بیماران روانی را باید شاد نگه داشت و آنها باید به جامعه برگردند. دکتر اشکوری در این فیلم مانند یک مصلح اجتماعی عمل میکند و جامعهای نابسامان را به سامان میرساند. در این فیلم که ساختاری بسیار ساده دارد، هر آدم نمایندهی یک قشر است. زمان اکران فیلم، ناصر صفاریان به نکتهی مهمی اشاره کرد: دکتر خنده را به این جامعه غمگین هدیه نمیدهد؛ چون چیزی نیست که لازم باشد از بیرون تهیه شود. او تنها کاری که میکند – و البته نباید فراموش کرد که کار بزرگی ست – خنده را از درون آدمهای همین جامعه بیرون میکشد و به آن ها یادآوری میکند که خنده هم بخشی از زندگیا ست. بخش فراموش شدهای که نبودش، همه چیز را به هم میریزد.
مرد عوضی | محمدرضا هنرمند | موضوع: هویت | 1376
پرویز پرستویی در نمایی از فیلم «مرد عوضی»
«مرد عوضی» هم یک کمدی ساختارشکن از تولیداتِ حوزهی هنری است. این فیلم ماجرای داریوش جم (پرویز پرستویی) را تعریف میکند که مدیرعامل کارخانه تولید پودر است و پس از سکته مغزی با بهره از مغز خسرو پذیرش (رضا ژیان)، زندگی تازهای را آغاز میکند. تناقض کاراکتر مرد سرمایهداری که حال مجبور است با مغزِ مخترع فقیری زندگی کند، فضای مفرحی را در این فیلم رقم زده است. بهخاطر محتوای فیلم، «مرد عوضی» در سکوت خبری تولید شد و کارگردان و تهیهکننده، قید حضور در جشنواره را زدند و مستقیم آن را روانهی اکران کردند تا پرفروشترین فیلم اکران سال۷۷ شود. موفقیت همین فیلم بود که هنرمند را به ساختِ چند فیلمِ کمدی دیگر از جمله «مومیایی۳» (۱۳۷۹) و «عزیزم من کوک نیستم» (۱۳۸۰) ترغیب کرد، هر چند هیچکدام دستاوردِ «مرد عوضی» را نداشتند. در این فیلم بازیگرانِ چهرهای چون پرویز پرستویی، رضا ژیان، فاطمه معتمدآریا و افسانه بایگان بازی کردند؛ اگرچه موثرترین بازی برای «پرویز پرستویی» است که در آن زمان نامش به خاطر بازی در «آژانس شیشهای» سرِ زبان بود. برخی شخصیتِ دوگانهی «داریوش جم» را نمونهای هوشمندانه در ارجاع دادن به گفتمان دوقطبی شکل گرفته در کشور پس از انتخابات آن سال قلمداد کردند.
آدم برفی | داود میرباقری | موضوع: مهاجرت | 1373
پرویز پرستویی و داریوش ارجمند در نمایی از فیلم «آدم برفی»
آدم برفی یکی از جنجالیترین ساختههای حوزهی هنری است که سالها در محاقِ توقیف بود و همچنان یکی از بهترین و گرانسنگترین فیلمهای کمدی ایران و البته یکی از پرمخاطبترین فیلمهای پس از انقلاب به حساب میآید. فیلم داستان مردی به نام «عباس» است که در آرزوی رفتن به امریکا، سالهاست در ترکیه سرگردان شده است. فیلم که در زمانِ اکران خود توانست بیش از چهار و نیم میلیون مخاطب داشته باشد (آرزویی که حالا دیگر محال به نظر میرسد) با حواشی متعددی روبهرو شد و در آن زمان از عالیترین مقامات کشوری تا فقهای حوزوی و صاحبنظران فرهنگی دربارهی آن اظهارنظر کردند. در آن زمان برخی منتقدان بر این باور بودند که این فیلم از معدود کمدیهای تاریخ سینمای ایران است که میخنداند و درعینحال نیشتر میزند و هشدار میدهد و آزاردهنده نیست. در این فیلم، تعدادی از بهترین بازیگرانِ آن زمان سینمای ایران از جمله اکبر عبدی، داریوش ارجمند، مهدی فتحی، پرویز پرستویی، آزیتا حاجیان و … بازی کردند و مسئله مهمی چون مهاجرت، گم کردن هویت و مسخ شخصیتی را به تصویر کشیدند.
زنگها | محمدرضا هنرمند | موضوع: مرگاندیشی | 1364
«زنگها» به کارگردانی محمدرضا هنرمند، تلاش داشت نگاهی متفاوت نسبت به مقولهی مرگ در یک جامعهی فرضی داشته باشد و باید آن را یکی از نخستین فیلمهای حوزهی هنری دانست که پرفروش شد. کارگردان، هیچ نشانهای به مخاطب نمیدهد تا مشخص شود که فیلم در چه شهری میگذرد؛ اما کارگردان در به تصویر کشیدن فضای کشورهای خارجی با حفظ شئوناتِ اسلامی، پیشگام جریانی شد که تا حالا نیز ادامه دارد و بدل به یک الگو شده است. نمایش زنان با استفاده از کلاهپشمی و شالگردن تمهیدی مؤثر بود که توسطِ هنرمند لحاظ شد. در جهانِ فرضی کارگردان، تعدادی از ساکنین توسط تلفن تهدید به مرگ میشوند و پلیس در جستوجوی قاتل یا قاتلین است و در این میان پای یک خبرنگار نیز به ماجرا باز میشود. هنرمند در این فیلم، موضوعی چنین ملتهب را با شیرینی بیان کرده است. لحن طنازانهی شخصیتها، سبب شده تا از هولناکی مضمون که همان مرگ است، کاسته شود. به یاد بیاورید صحنهای که در آن مُردهشور در محل کارش ساندویچ و پپسی میخورد و پسرش را آماده میکند تا کمکم شغل پدر را انتخاب کند یا پرسشهای غریب و باورنکردنی خبرنگار از کسی که قرار است مرگ به سراغش بیاید و اینکه میخواهد احساس او را بداند.
ارسال دیدگاه