- 2025-11-21
- 4 بازدید
- 0 دیدگاه
- جملات زیبا
متن پاییزی برای استوری کردن و وضعیت واتساپ به همراه عکس نوشته های زیبا
متن پاییزی برای استوری کردن و وضعیت واتساپ به همراه عکس نوشته های زیبا را در متن ها برای شما دوستان قرار داده ایم. با ما همراه شوید.

متن احساسی پاییزی
پاییز
شعری ست که
دست های من و تو
قافیه ی
آخر آن می شود
سخت و محکم و گرم عاشقانه…
عاشق که باشی
پاییز که باشد
باران که ببارد، انار که هیچ
سنگ هم اگر باشی دلت ترک می خورد
پاییز… آخرین و دوست داشتنی ترین لبخند سال.
و خورشید یک قدم به عقب رفت، برگها به خواب رفتند و پاییز بیدار شد.
مثل درخت باش و بگذار برگهای مرده بریزند.
اگر من یک پرنده بودم، به دنبال پاییزهای متوالی در اطراف زمین پرواز می کردم.
چه کردهای که زمستان، بهار و تابستان همیشه بوی تو را میدهد، ای پاییز؟
نکند پاییز تویی!
که در
چهار فصل دلم
پادشاهی میکنی
پاییز
آرام آرام قدم بردار
که تو فصل عاشقانه هایی
و من تنها
پاییز به اندازه یک پایان ناگهانی و نا به هنگام
شاد و شیرین است
مطلب مشابه: انشا درباره پاییز ( 10 انشا درباره فصل پاییز با مقدمه، بدنه و نتیجه)

عکس نوشته پاییزی
پاییز بیا و آتش بزن بر جانم
ببین، من چه مشتاقم
دلم سرخ ست🍁
کسی که فکر می کند برگ های ریخته شده مرده اند، هرگز رقص آنها را در یک روز باد تماشا نکرده است.
برگ های پاییزی نمی ریزند، آنها پرواز می کنند. آنها وقت می گذارند و در این تنها فرصت خود برای اوج گرفتن سرگردان هستند.
صدای پاهایش در گوش هایم طنین انداز می شود…
خودم در تابستان و دلم در پاییز جا مانده است…
“پاییز با چمدانی از خاطره نزدیک است”
من و پاییز سالهاست پیچیدهایم به هم …
پاییز که آمد
با نخستین فرود برگ
می گویمت از عشق و جلوه های رنگینش
به جز تو با کسی
قسمت نخواهم کرد
خیابان گردیِ پاییزی ام را…
من دوست دارم
تو را
پاییز را
قهوه را
سیگار را
اکنون کنارم هست پاییز، قهوه، سیگار
اما تو …
اما من آنقدرها تنها نیستم و پاییز آنقدرها هم سرد نیست.
پاییز سخت ترین فصل است. برگها همه در حال ریزش هستند و انگار عاشق زمین شدهاند.
چشم به راه توام پاییز
از بهار و تابستان گرم نشد آبی …
بیا پاییز جادوگر!
طلایی کن سبزینه برگهای درخت آرزوها را …
فصلی در راه است
با اشک هایی که هنوز
بر گونه خیابان نیفتاده
خشک می شوند
و عشق پنهانی ترین راز پاییز است
دوباره پاییز
اما نه فصل خزان زرد!
دوباره پاییز
اما نه فصل اندوه و درد!
دوباره پاییز
فصل زیبای سادگی
دوباره پاییز
موسم شدید دلدادگی
تو پاییزی ترین بادی و طوفانی ترین طوفان
منم ان برگ آواره
که می رقصم به هـر سازت
باز هم پاییز رسید و بازار شعرهای عاشقانه گرم شد
فصل دلدادگیها
فصل برگریز هزار رنگ
فصل نیمکتهای چوبی نم گرفته
من و یک پاییز و یک مهر در جادهای پر پیچ و خم از برگهای نم پاییزی، کمی مه و کمی بوی آتش
چه لذتی داشت اگر تو هم کنارم بودی …

متن های زیبای پاییزی برای استوری کردن
پاییز…
شعری ست که
دستهای من و ” تو “
قافیه ي
آخر آن میشود
سخت و محکم و گرم عاشقانه…
پاییز شکوفه ندارد، جوانه نمیزند،
اما عاشقانههایی را رقم میزند
که هزاران بهار هم نمیتواند شکوفایش کند.
پاییز پنجرهایست که از اتاق من به هوای تو باز میشود …
پاییز …
یک نوار کاست قدیمی است که یک طرفش
با صدای باران پر شده
و یک طرفش با صدای تو …
پاییز تر از پاییز
حال من بی یار است
بی باران هم
تُ تماشایی ترین اتفاق پاییزی
جانِ دلم…
پاییز برگشته،
حتما برگی افتادنش را فراموش کرده بود،
آن قدر مهربان هست که به خاطر یکی هم از سفر بازگردد.
پاییز را دوست دارم
به خاطر بغضهای سنگینی که
انتظارات آمدنت را میکشند …
کسی چه میداند شاید پاییز از نگاه من به کوچه سرایت کرد
وقتی برای آخرین بار کنار پنجره، رفتنت را به تماشا نشستم …
فراموشی میآید مانند همین پاییز با ابرهای سهمگیناش …
دیروز برگ خشکی دیدم که نمیدانست از کدام شاخه جدا شده!
رنگ های پاییزی خنده دار هستند. آنها بسیار روشن و شدید و زیبا هستند. مثل این است که طبیعت سعی می کند شما را پر از رنگ کند، تا شما را اشباع کند تا بتوانید قبل از اینکه زمستان همه چیز را خاموش و خسته کننده کند، آن را ذخیره کنید.
تابستان رخت سفر بر تن کرده و پاییز با تمام عاشقانههایش در راه آمدن …
اما کسی هنوز اینجا درگیر کشف فصل آمدن توست!
روایت پاییز
روایت پنهان زندگی
در دست باد است،
زرد شدن ها
افتادن ها
زیر پا له شدن ها…
و از پسِ آن
بهار
سبز
سبز
پاییز را ساده منگر
پاییز
اتحاد جنون آمیز برگ است با نور
عاشقانه برگی ست که
هم رنگ خورشید شده است
چشم به راه توام پاییز
از بهار و تابستان گرم نشد آبی
بیا پاییز جادوگر
طلایی کن سبزینه برگ های درخت آرزوها را
دوباره خزان است و برگ ها
به آرزوی خود خواهند رسید
آرزویی که از همان لحظه جوانه زدن در دل شان شکفته شد
آرزوی پرواز با بالی از نسیم پاییزی
و رسیدن به یک اوج، به یک تکامل
بگذر تابستان،
بگذر …
حال من با تو خوب نمیشود
پاییز حال مرا خوب میشناسد … !
من زاده پاییزم
چه حکایت عجیبی است هوای پاییز
تنها را تنها تر می کند و عاشق را عاشق تر
گفتی پاییز را دوست داری
می دانستم با او نسبتی داری
هر دو مهری دارید که بر دل می نشیند
چه سخت هم پاییز باشد
هم ابر باشد
هم باران باشد
هم خیابان خیس
امـــــا نه تـــــو باشی
نه دستی برای فشردن باشد
نه پایی برای قدم زدن باشد
و نه نگاهـــی برای زل زدن
مطلب مشابه: کپشن پاییزی عاشقانه + 45 شعر و جمله عاشقانه پاییزی

تنهایی
نام دیگر پاییز است
هرچه عمیق تر
برگریزان خاطره هات بیشتر
پاییز را باید
با چشم های تو نگاه کرد
وگرنه برای من
دیگر عاشقانه نیست
این رنگ های پژمرده خیابان ها
هیچ زیبایی بهاری و تابستانی چنین لطفی ندارد که من در چهره پاییز دیده ام.
وقتی همه چیز شبیه یک نقاشی رنگ روغن جادویی به نظر می رسد، می دانید که در پاییز هستید!
دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست
اما پاییز را برای دل خودت
آرام تر برگ بزن
و تمامی رنگ ها را به خاطر بسپار
که عشق و محبت و دوستی، لا به لای همین رنگ هاست..
لابلای هجوم سرد پاییز
اشکهای زرد درختان را
که آغشته به نور مهتاب بود
یکی یکی میشمردم.
باشد …
این نیز بهانهای باشد
برای سکوت عقربههای ساعت
طبیعی است
پاییز
جای تابستان را می گیرد
ولی قبول کن
هیچ کس جای تو را نمی گیرد
پاییز
سرد و بی رحم نیست
فقط
جسارت زمستـان را ندارد
ذره ذره زرد می کند
اندک اندک جان می سِتاند
قطره قطره می گِریاند
پاییـــز سرد نیست
نامـــهربان است
درســت مانند تو
دلخوشی های کوچک یعنی در عین همه نداشتن ها
یک برگ پاییزی را بگذاری در میان کتاب هایت برای یادگاری
غم انگیز است پاییز
و غم انگیزتر وقتی تو باشی وُ من برگها را با خیالَت تنها قدم بزنم …

ارسال دیدگاه