فاجعه عظیم در اجرای عملیات بارورسازی ابرهای ایران / ابرها عقیم‌ شدند؟

به گزارش اقتصادآنلاین، عملیات بارورسازی ابرها به عنوان راهکاری برای مقابله با خشکسالی در ایران مطرح شده است، اما اظهارات…

به گزارش اقتصادآنلاین، عملیات بارورسازی ابرها به عنوان راهکاری برای مقابله با خشکسالی در ایران مطرح شده است، اما اظهارات اخیر مسئولان، زنگ خطری جدی در مورد کارایی و حتی اثرات معکوس این روش به صدا درآورده است. رئیس اداره پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات هوای تهران صراحتاً اعلام کرده که این عملیات در بسیاری موارد به جای افزایش بارش، منجر به «عقیم‌سازی ابر» و کاهش یا از بین رفتن کامل بارش می‌شود. این گزارش به بررسی عمیق‌تر این ادعاها، محدودیت‌های فنی و زیست‌محیطی و جایگاه این فناوری در استراتژی‌های کلان مدیریت منابع آب ایران می‌پردازد.

عقیم‌سازی ابر و محدودیت‌های جغرافیایی

بارورسازی ابرها (Cloud Seeding) یک فرآیند پیچیده هواشناسی است که هدف آن القای بارش از ابرهای موجود با تزریق ذرات هسته‌زا (مانند یدور نقره یا یخ خشک) به داخل ابرهاست. اما شواهد و اظهارات کارشناسان ایرانی نشان می‌دهد که این روش در بسیاری از شرایط اقلیمی ایران نه تنها مؤثر نیست، بلکه می‌تواند اثر معکوس داشته باشد.

اثر معکوس عملیات: پدیده «عقیم‌سازی ابر»

جعفر برزگر، رئیس اداره پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات هوای تهران، در اظهارات کلیدی خود تأکید کرده است که انجام عملیات بارورسازی ابر در بیشتر موارد باعث عقیم‌سازی ابر و کاهش بارش قابل انتظار می‌شود. این نتیجه مستقیماً با هدف اصلی این عملیات که افزایش بارش است، در تضاد قرار دارد.

مکانیسم عقیم‌سازی ابرها

در شرایطی که ابر دارای چگالی و میزان ابرزایی (Supercooling) مناسبی برای تشکیل قطرات باران به صورت طبیعی باشد، تزریق بیش از حد ذرات هسته‌زا (به ویژه یدور نقره) می‌تواند منجر به ایجاد تعداد بسیار زیادی بلور یخ یا قطرات فوق سرد شود. در این حالت، منابع رطوبتی موجود (بخار آب) به جای تشکیل قطرات بزرگ‌تر که قابلیت سقوط به عنوان باران یا برف را دارند، بین تعداد بسیار زیادی هسته کوچک تقسیم می‌شود. این امر باعث می‌شود که قطرات تشکیل شده به اندازه کافی برای غلبه بر جریان‌های صعودی ابر و رسیدن به سطح زمین، بزرگ نشوند. این پدیده به «رقابت برای رطوبت» معروف است و نتیجه آن، کاهش یا از بین رفتن بارش مورد انتظار است که از آن به عنوان «عقیم‌سازی ابر» یاد می‌شود.

محدودیت‌های جغرافیایی: شرایط مناسب در ۱۰ درصد پهنه کشور

یکی از مهم‌ترین محدودیت‌هایی که کارشناسان ایرانی بر آن تأکید دارند، وابستگی شدید موفقیت بارورسازی به شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی است.

برزگر تصریح کرد که تنها در ۱۰ درصد از پهنه جغرافیایی کشور، شرایط جوی و اقلیمی می‌تواند منجر به افزایش بارش از طریق بارورسازی شود. این مناطق عمدتاً شامل استان‌های همجوار کرانه‌های شمالی و مناطقی هستند که دارای رطوبت کافی و ساختارهای ابری خاصی برای پذیرش موفقیت‌آمیز مواد شیمیایی هستند.

در مقابل، ۹۰ درصد مناطق کشور از نظر پتانسیل بارورسازی، شرایط نامطلوبی دارند یا به دلایل ساختاری، این روش برای آن‌ها غیرمؤثر است.

توجیه عدم نیاز به تزریق در ۹۰ درصد مناطق

دلیل اصلی عدم کارایی روش در ۹۰ درصد باقیمانده مناطق به ویژگی‌های ذاتی سیستم‌های جوی ایران بازمی‌گردد.

برزگر توضیح داد که به دلیل اقلیم خاص ایران، در این ۹۰ درصد مناطق، هسته‌های تراکم بارش (CCN) به مقدار کافی وجود دارند.

مفهوم هسته‌های تراکم طبیعی (CCN)

ابرها برای تشکیل قطرات باران یا برف نیاز به ذرات معلق ریزی دارند که بخار آب بتواند بر آن‌ها متراکم شود. در محیط طبیعی، این ذرات شامل گرد و غبار، نمک‌های دریایی، یا آلاینده‌های طبیعی هستند. در بسیاری از مناطق ایران، به ویژه مناطق کوهستانی یا مناطقی با سطح خاک فعال، این هسته‌های طبیعی به فراوانی یافت می‌شوند.

مداخله غیرضروری برای بارورسازی ابرها

وی تصریح کرد که در این مناطق، تزریق مواد خارجی مانند یدور نقره، عملاً فرایند طبیعی و بهینه تشکیل بارش را مختل می‌کند. در شرایطی که ابر به طور طبیعی در مسیر تبدیل شدن به باران است، افزودن هسته‌های مصنوعی، تعادل را به سمت عقیم‌سازی سوق می‌دهد، زیرا تعداد هسته‌های موجود بیش از حد نیاز برای تولید قطرات بزرگ کافی است.

 ماده مورد استفاده و نگرانی‌های زیست‌محیطی

ماده اصلی مورد استفاده در بارورسازی ابرها، یدور نقره است. این ماده به دلیل ساختار بلوری شبیه به یخ، توانایی بالایی در فعال‌سازی هسته‌های یخی در دماهای زیر صفر دارد.

سمیت و آلودگی زیست‌محیطی یدور نقره

برزگر یدور نقره را به عنوان ماده‌ای سمی و آلوده‌کننده خاک معرفی کرده است. نقره عنصری است که در غلظت‌های بالا می‌تواند اثرات سمی بر روی میکروارگانیسم‌های خاک، گیاهان و سیستم‌های آبی داشته باشد.

پیچیدگی ملاحظات زیست‌محیطی در مقابل نیاز آبی

با این حال، یک جنبه مهم مطرح شد: اگرچه نگرانی‌های زیست‌محیطی در مورد نقره وجود دارد، اما در صورت اثبات تأثیر قابل ملاحظه و مثبت بر منابع آب کشور (که در حال حاضر مورد تردید است)، ممکن است این نگرانی زیست‌محیطی به نفع تأمین آب کشور نادیده گرفته شود. نکته کلیدی این است که هزینه زیست‌محیطی باید در مقابل منفعت آبی سنجیده شود، اما در شرایط فعلی که تأثیر مثبت در ۹۰ درصد مناطق اثبات نشده است، این توجیه ضعیف‌تر می‌شود.

میزان مصرف و پراکندگی

معمولاً در هر پرواز یا عملیات زمینی، مقادیر کمی از یدور نقره استفاده می‌شود، اما نگرانی اصلی، تجمع این مواد در طول زمان و پراکندگی آن‌ها در مناطق وسیعی از حوضه‌های آبریز، به ویژه در مناطقی که بارندگی‌ها کم است، می‌باشد.

نگاه صنعت آب به بارورسازی ابرها

دیدگاه صنعت آب، که مسئولیت تأمین منابع حیاتی را بر عهده دارد، نشان‌دهنده نگرشی واقع‌بینانه‌تر نسبت به این فناوری است.

۱. سناریوی بدبینانه: عدم اتکا به بارورسازی ابرها

سخنگوی صنعت آب، دیدگاه عملیاتی‌تری را ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد این روش در اولویت‌های تأمین آب قرار ندارد.

در برآوردها برای تأمین آب شرب و کشاورزی در پاییز خشک، «هیچ حسابی روی بارورسازی ابرها نشده است.» این اظهارنظر نشان می‌دهد که مدل‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت مدیریت بحران، این روش را به عنوان یک متغیر قابل اتکاء برای رفع کمبود آب در نظر نگرفته‌اند.

معیار اطمینان در برنامه‌ریزی

تمرکز اصلی صنعت آب بر روی رخدادهایی با احتمال وقوع بالای ۹۷ درصد است. این بدان معناست که برنامه‌ریزی‌ها باید بر اساس منابع آب شناخته‌شده، بارش‌های طبیعی محتمل و تخصیص‌های قراردادی باشد، نه بر اساس نتایج نامطمئن یک فناوری مداخله‌ای. این رویکرد تأکید می‌کند که بارورسازی ابرها یک راهکار اصلی برای گذر از بحران فعلی نیست.

سناریوی خوش‌بینانه و استقرار عملیاتی محدود

علی‌رغم شک و تردیدها در مورد کارایی عمومی، عملیات اجرایی به صورت محدود در جریان است.

تیم‌ها در نقاط مستعد (عمدتاً آذربایجان شرقی، غربی و استان‌های غربی) مستقر شده‌اند و در صورت مساعد بودن شرایط جوی (تشکیل ابر مناسب)، عملیات آغاز می‌شود. این استقرار بیشتر جنبه آمادگی و استفاده از فرصت‌های محدود جغرافیایی (همان ۱۰ درصد ذکر شده) را دارد تا یک برنامه جامع برای افزایش منابع آب کشور.

واقعیت فنی افزایش بارش: محدودیت‌های عددی

ادبیات فنی و مدل‌سازی‌های علمی (حتی در خوش‌بینانه‌ترین سناریوها) محدودیت‌های ذاتی بارورسازی ابرها را تأیید می‌کنند.

در بهترین حالت و در شرایطی که همه پارامترها ایده‌آل باشند، انتظار افزایش بارش تنها بین ۵ تا ۱۵ درصد است.

دامنه اثرگذاری بارورسازی ابرها

نکته حیاتی دیگر این است که این افزایش (۵ تا ۱۵ درصد) تنها در همان منطقه خاص عملیات مشاهده می‌شود و به هیچ وجه قابل تعمیم به مقیاس کشوری نیست. با توجه به اینکه اغلب این عملیات‌ها در مناطق کوهستانی و بالادست حوضه‌های آبریز انجام می‌شوند، تأثیر آن بر منابع آبی پایین‌دست و مصرف‌کنندگان اصلی (مانند دشت‌ها و مناطق کشاورزی وسیع) ناچیز خواهد بود.

نتیجه‌گیری فنی واضح است: بارورسازی ابرها ابزاری برای گذر از خشکسالی نیست؛ بلکه ممکن است به عنوان یک تقویت‌کننده کوچک در شرایط خاص عمل کند.

 راه‌حل اصلی؛ جراحی بزرگ ساختاری

تحلیل مقامات صنعت آب به سمت ریشه‌های اصلی بحران هدایت می‌شود که نشان‌دهنده عدم کفایت راهکارهای فناورانه کوتاه‌مدت مانند بارورسازی ابرها است.

سخنگوی صنعت آب تأکید کرد که مشکلات آبی کشور با راهکارهای ساده یا مبتنی بر فناوری‌های مکمل قابل حل نیستند. این بحران نیازمند «جراحی قلب باز» و «تصمیمات بزرگ» در سطح حکمرانی است. این جراحی بزرگ نیازمند همسویی و مشارکت فعال در سه سطح است:

سطح حاکمیتی (قوا): نیاز به تصمیمات هماهنگ و قاطع در هر سه قوه (مقننه، مجریه، قضائیه) برای اصلاح قوانین و سیاست‌های قدیمی مدیریت آب.

سطح نهادی (ذینفعان): نیاز به مشارکت هر سه نهاد کلیدی:

دولت: بازنگری در سیاست‌های توسعه کشاورزی و صنعتی.

اجتماع: تغییر الگوهای مصرف و فرهنگ صرفه‌جویی در میان مردم.

بازار: ایجاد انگیزه‌های اقتصادی برای بهره‌برداری پایدار از منابع آب.

این تأکید نشان می‌دهد که تمرکز بر راهکارهای فناورانه کوتاه‌مدت مانند بارورسازی ابرها، نباید جایگزین مدیریت کلان، اصلاح الگوی کشت، نوسازی شبکه‌های توزیع و بازنگری در تخصیص‌های تاریخی منابع آب شود. بحران آب ایران، که یک چالش ساختاری عمیق است، تنها با اتخاذ تصمیمات بزرگ ساختاری و اصلاحات مدیریتی در حوزه‌هایی مانند کشاورزی، شهرسازی و سیاست‌گذاری‌های کلان حاکمیتی قابل حل خواهد بود. تکیه بر فناوری‌هایی با بازدهی محدود و ریسک‌های ناشناخته، راهکار اصلی نیست.

منبع خبر