- 2025-02-25
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
علت یابی ریشه مزاحمتهای تلفنی به اورژانس

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، بیش از یک میلیون و ۳۳ هزار نفر در کمتر از ۱۲ ماه گوشی تلفن را برداشتهاند و مزاحم اورژانس شدهاند. حدود یک میلیون نفر و ۱۳۰۰ درصد بیشتر از سال پیش. آمار مزاحمان اورژانس سیر صعودی دارد تا آنجا که در فاصله نوشتن این گزارش تا انتشارش ۳۳ هزار و ۸۵۶ نفر تنها به آمار مزاحمان اورژانس تهران اضافه شد و رکورد سال نیز شکست.
شهریور امسال رئیس سازمان اورژانس در نشست خبری با رسانهها اعلام کرد از سوم تا نهم شهریور (حدود یک هفته) ۴.۵ درصد از تماسها، معادل ۲۶۹۷ تماس با این سازمان بهقصد ایجاد مزاحمت بوده است؛ یعنی نزدیک به ۴۰۰ تماس مزاحم در هر روز. مطابق آماری که اورژانس در همان بازه زمانی منتشر کرد، مزاحمتهای تلفنی اورژانس در شروع شهریور نسبت به مرداد افزایش ۰.۵ درصدی داشته و بیشتر شده است.
براساس آماری که دیماه منتشر شد، در ۹ ماه ابتدای سال حدود یک میلیون نفر مزاحم اورژانس شدهاند. آماری که سال گذشته و در همین دوره زمانی حدود ۷۰ هزار نفر بود.
آمارهای اورژانس استان تهران نیز در هفتههای گذشته نشان میدهد طبق دادههای موجود هر هفته بیش از ۲۳۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر بهعنوان مزاحم با این اورژانس تماس میگیرند. در دو هفته اول بهمن (۶ الی ۱۲ بهمنماه)، ۹۴۰۶ تماس مزاحمی ثبت شد، معادل ۱۳.۵ درصد کل تماسهای دریافتی اورژانس تهران. از ۲۰ تا ۲۶ بهمن، ۱۳ هزار و ۵۸۹ تماس با مراکز اورژانس استان مزاحمان تلفنی بوده، معادل ۱۷.۷ درصد کل تماسها با این مرکز. ۲۷ بهمن تا سه اسفند نیز، ۱۰ هزار و ۸۶۱ مورد مزاحمت دیگر ثبت شد؛ معادل ۱۴.۵ درصد کل تماسها با سامانه ۱۱۵. ارقامی که چندینبار رکورد سال را شکستند. مقایسه آمار امسال با سال گذشته میگوید مزاحمتهای تلفنی اورژانس حداقل ۱۳۰۰ درصد بیشتر از سال گذشته شده است.
اعداد منتشرشده نشان میدهد این مزاحمتها تنها به اشغال خطوط منجر نشده است. بیش از ۵۰۰ هزار مورد از این عدد، مأموریت کاذب بوده. یعنی مزاحمان حتی نشانی غیرواقعی دادهاند و مأموران را به محل دروغین کشاندهاند. شوخی نابجایی که موجب هدررفت توان نیروهای امداد شده و جان بیماران را به خطر انداخته است.
مسئولان اورژانس اطلاعاتی از سن، جنسیت و انگیزه مزاحمان به رسانهها اعلام نکرده و تنها به ارائه آمار بسنده کردهاند.
هممرزی با بیتفاوتی اجتماعی
تا پیش از مقایسه آمار امسال با سالهای گذشته تصور میشد بهدلیل رشد اجتماعی و فرهنگی مزاحمتها برای سامانه سازمانهای امدادرسان کم یا حتی تمام شده باشد، اما آمار امسال پرده از واقعیت ماجرا برداشت. واقعیتی که این سؤال را مطرح میکند چه دلیلی دارد افرادی ساعتها وقت این سازمان مهم و ضروری را میگیرند و از کار اصلیاش بازمیدارند؟
جامعه ما در حال حاضر با مرزهای بیتفاوتی اجتماعی همجوار شده است؛ فضایی که در آن افراد از مسئولیتهای اجتماعی شانه خالی و بهسمت رفتارهای غیرمسئولانه و آسیبزا سوق پیدا میکنند
دلایل بسیاری برای این مزاحمتها عنوان میشود از سرگرمی تا ناآگاهی از حساسیت کار در مراکز امدادی، درحالیکه برخی کارشناسان ریشه این مزاحمتها را اختلالات شخصیتی و ناآگاهی میدانند. اما «کوروش محمدی»، رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران، میگوید جامعه ما با مرزهای بیتفاوتی اجتماعی هممرز شده است: «متأسفانه امروز در پایینترین سطح توجه و گرایش به مسئولیتهای اجتماعی در طول تاریخ شکلگیری جامعه خود قرار داریم. جامعه ما در حال حاضر با مرزهای بیتفاوتی اجتماعی همجوار شده است؛ فضایی که در آن افراد از مسئولیتهای اجتماعی شانه خالی و بهسمت رفتارهای غیرمسئولانه و آسیبزا سوق پیدا میکنند. در گذشته شاهد رفتارهای خیراندیشانه و مبتنیبر خیر جمعی در جامعه بودیم، اما متأسفانه امروز این ارزشها دچار آشفتگی و زنجیره آن پاره شده است.»
او اختلالات روانی را در این میان بیتأثیر نمیداند، اما معتقد است باتوجهبه آمار بالای این پدیده، نمیتوان همه مزاحمان را دارای اختلال روانی دانست: «این مسئله میتواند ریشههای روانشناختی داشته و در اثر اختلال شخصیت باشد؛ اما وقتی آمار به یک میلیون تنه میزند، دیگر ما نمیتوانیم بگوییم همه این افراد دچار اختلال شخصیت هستند، بلکه غفلت از ارزشهای انسانی در دوران گذار از سنت به مدرنیته از دیگر ریشههای این معضل است. در این دوران، تمرکز بیشازحد بر رشد اقتصادی و صنعتی، باعث فراموشی ارزشهای اصیل جامعه شده. جامعهای که مملو از ارزشهای انسانی و خیر جمعی بود به بیتفاوتی و بیمسئولیتی رسیده و پیامدهای ناگواری برای نهادهای ساختاری مانند خانواده و مراکز تعلیموتربیت نسلها بههمراه داشته است.»
بیتفاوتی اجتماعی؛ از صحنه جنایت تا مزاحمت تلفنی
بهاعتقاد بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی و روانشناسی، در حادثه سعادتآباد تهران یکبار دیگر زنگ خطر بیمسئولیتی با صدای بلند به صدا درآمده بود. بهگفته کوروش محمدی، این مسائل نشاندهنده ناکارآمدی نظام تربیتی و ضعف مهارتهای اجتماعی است: «اینکه چرا در لحظه وقوع یک جنایت، بهجای تلاش برای جلوگیری از آن، دوربینهای تلفن همراه به ثبت لحظات مشغول میشوند، نشاندهنده ناکارآمدی نظام تربیتی و ضعف مهارتهای اجتماعی است. ما فرزندانمان را با یک جامعهپذیری ناقص تحویل جامعه میدهیم و نهادهای اجتماعی نیز نقش کمرنگ ایفا میکنند. مشکلات اقتصادی مانند بیکاری و فقر، افراد را از پذیرش ارزشهای جامعه دور کرده است و حس تعلق اجتماعی را کاهش میدهد. نسلی که در تحصیل، اشتغال و تشکیل خانواده با ناکامی روبهرو شده، سهمی از کارکردهای جامعه ندارد و انگیزه کمتری برای رعایت ارزشهای آن دارد. این افراد ممکن است در جمع همسالان خود ارزشهای دیگری را دنبال کنند و حتی به انتقاد از ارزشهای رسمی جامعه بپردازند. فردی که از نظر شغلی و اقتصادی با مشکل روبهرو است، دسترسی به حقوق اجتماعی و فرهنگی ندارد و نمیتواند نیازهای اولیه خود را تأمین کند، طبیعتاً تعلق اجتماعی کمتری خواهد داشت و رفتارهای غیرمسئولانه از او سر میزند. مزاحمتهای تلفنی برای اورژانس و سازمانهای امدادرسان نیز نشانه دیگری از نبود مسئولیت اجتماعی و رشد بیتفاوتی است. فردی که به تبعات رفتار خود فکر نمیکند و تصور میکند جامعه به او بیتوجه بوده است، دلیلی برای پذیرش مسئولیت در قبال جامعه نمیبیند.»
نارضایتی پنهان عمومی
مشکلات اقتصادی و معیشتی، بیهویتی اجتماعی و بیتفاوتی در ایجاد سرخوردگی و خشم در جامعه مؤثر است. مسئلهای که رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران آن را نارضایتی انباشتهشده تعبیر میکند
مشکلات اقتصادی و معیشتی، بیهویتی اجتماعی و بیتفاوتی در ایجاد سرخوردگی و خشم در جامعه مؤثر است. مسئلهای که رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران آن را نارضایتی انباشتهشده تعبیر میکند: «نارضایتی انباشتهشده از یک سیستم یا سیستم حاکمیت، به خشم پنهان تبدیل شده و درنهایت به رفتارهای نابهنجار و آسیبزا منجر میشود. این افراد که اغلب به عواقب اعمال خود نمیاندیشند، بهنوعی در حال انتقامگیری از سیستم هستند. اعمال محدودیتها و فیلترینگ در فضای مجازی و بستن راههای ارتباطی، تنها فرصتها را از جامعه سلب کرده است و به ناکامی و ناهنجاریها دامن میزند.»
نبود آموزشهای اجتماعی
بیتفاوتی دستگاه قانونگذاری و سیستم مدیریتی نیز در این زمینه بیتأثیر نیست. این مشاور حوزههای روانشناختی و اجتماعی عنوان میکند ما فاقد برنامه برای مقابله با این مسائل هستیم: «نبود آموزشهای اجتماعی نیز یکی دیگر از عوامل این مسئله است. ما بهاندازه کافی برای امدادرسانها و ارزش تیمهای امدادی به جامعه آموزش ندادهایم. متأسفانه ارزشآفرینی برای نسلهای جدید و نهادینهکردن ارزشهای انسانی در بین آنها آنطورکه باید، صورت نگرفته است. پیوند معنوی بین آحاد جامعه و تیمهای امدادرسان شکل نگرفته و این موضوع در کنار بیتعلق و بیتفاوتی اجتماعی، منجر به بروز رفتارهای غیرمسئولانه میشود.
مشکلات اقتصادی مانند بیکاری و فقر، افراد را از پذیرش ارزشهای جامعه دور کرده و حس تعلق اجتماعی را کاهش میدهد. نسلی که در تحصیل، اشتغال و تشکیل خانواده با ناکامی روبهرو شده است، سهمی از کارکردهای جامعه ندارد و انگیزه کمتری برای رعایت ارزشهای آن دارد
رسانهها و بخش آموزشی جامعه در این زمینه وظایف خود را بهدرستی انجام ندادهاند و نسلهای جدید (نسل وای و زد) رها شدهاند. جامعه هنوز نیازهای این نسل را به رسمیت نشناخته، رصد نکرده و برای آنها برنامهریزی نکرده است. البته، این بدان معنا نیست که همه رفتارهای نادرست از این نسل سر میزند، اما بهنظر میرسد گرایش به این نوع رفتارها در بین جوانانی که در دوران گذار بلوغ قرار دارند، بیشتر است. نسل سنتی کمتر وارد این مباحث میشود، مگر افرادی که دچار اختلالات شخصیتی و مشکلات روانی باشند که تعدادشان اندک است. ما برای نیازهای نسل جدید برنامهای نداریم و آنها را محدود و سرکوب میکنیم. رسانههای ما ارتباط خود را با این نسل قطع کردهاند و جوانان نیازهای خود را از رسانههای خارجی دریافت میکنند. ما با رفتاری مبتنیبر رفع تکلیف با این نسل برخورد میکنیم. همانطورکه با ممنوعیت استفاده از ماهواره و فیلترینگ رسانههای اجتماعی، فقط صورتمسئله را پاک کردیم و از تولید محتوای فرهنگی و بازتولید ارزشها غافل شدیم.»
آرامش و اعتماد؛ دو گمشده جامعه
برخی افراد در بحرانهای اجتماعی احساس میکنند تعلق خود را به جامعهای که در آن زندگی میکنند از دست دادهاند. این وضعیت میتواند منجر به بحرانهای هویتی و حتی رفتاری شود. این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی معتقد است افرادی که رفتارهای هنجارشکنانه از خود نشان میدهند، بهدنبال کسب آرامش هستند. فردی که اختلال روانی دارد یا بهدلیل ناکارآمدی سیستمهای اجتماعی، احساس بیتعلقخاطری میکند، با تمسخر، دادن نشانی غلط و سرگردان کردن امدادرسانها، از وضعیت موجود انتقام میگیرد و بهاینترتیب به آرامش میرسد: «علاوهبراین، وجود بیاعتمادی بین مردم، حاکمیت و بخشهای خدماترسان جامعه نیز یکی دیگر از دلایل این رفتارهاست. آیا بخشهای خدماتی، نظامپزشکی، روانشناسی و امدادی ما توانستهاند اعتماد عمومی را جلب کنند؟ بیتفاوتی در تعرفهها، عدم توجه به خانوادههای ضعیف و دیر رسیدن نیروهای امدادی به صحنههای حادثه، از جمله مواردی هستند که باعث بیاعتمادی مردم میشوند.»
قانون با مزاحمان سامانههای امدادی چگونه برخورد میکند؟
مزاحمت تلفنی به مراکز امدادرسان تنها مربوط به ایران نیست. در بیشتر کشورها مزاحمان وجود دارند، اما سروکارشان با قانون است. در کانادا مزاحمان مراکز امدادی به پنج سال حبس محکوم میشوند و در آلمان و آمریکا جریمههای سنگین پرداخت میکنند. در انگلستان حتی نوجوانانی که مزاحم نیروهای امدادی و اورژانس شوند، اخطار میگیرند و اگر کارشان را تکرار کنند به مراکز بازپروری فرستاده میشوند. در ایران هر چند در ماده ۶۴۱ قانون مجازات اسلامی آمده است که هرگاه فردی بهواسطه تلفن یا وسایل مخابراتی برای اشخاصی ایجاد مزاحمت کند، به حبس از یک تا شش ماه محکوم میشود، اما بهگفته کارشناسان حقوقی این میزان حبس اغلب تقلیل یافته و مزاحمان به کارهای خدماتی در سازمان اورژانس مانند شستن آمبولانس محکوم میشوند.
در این ماده قانونی همچنین بر قطع خطوط تلفن و حبس مزاحمان تلفنی از ۱۵ روز تا سه ماه آمده است، اما انجام این کار به این راحتیها صورت نمیگیرد. «بابک یکتاپرست»، سخنگوی سازمان اورژانس کشور، چندی پیش در نشست خبری گفته بود: «با پیگیریها در تهران ۱۶ خط تلفن مسدود شد، اما قوه قضائیه میگوید برای هر شماره باید بهصورت جداگانه یک پرونده تشکیل شود. اورژانس هزاران مزاحم تلفنی دارد که نمیتواند برای هرکدام چنین فرایند زمانبری داشته باشد.»
ارسال دیدگاه