عروسک لابوبو، کراکس و … چگونه محبوب شدند؟

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرارو، تکنیک‌های مدرن مارکتینگ و برندسازی چگونه به فروش محصولات عجیب کمک می‌کنند؟ هیچ‌کس…
عروسک لابوبو، کراکس و … چگونه محبوب شدند؟

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرارو، تکنیک‌های مدرن مارکتینگ و برندسازی چگونه به فروش محصولات عجیب کمک می‌کنند؟ هیچ‌کس از زشتی استقبال نمی‌کند ولی در دنیای بازاریابی و برندینگ، گاهی همین نقطه ضعف، موفقیت را رقم می‌زند.

عروسک لابوبو و دمپایی کراکس به معنای واقعی کلمه زشت هستند و در بهترین حالت می‌توان آنها را نماد سادگی دانست، اما فعلا کلکسیونر‌ها برایشان سر و دست می‌شکنند. شکلات دبی هم چیز دندان‌گیری نیست. مواد اولیه آن قبلا به مقدار فراوان در دسترس بوده ولی دقیقا با چه کلکی می‌توان یک کفش زشت، یک عروسک ترسناک و یک خوراکی کاملا ساده را به سرعت برق و باد به پدیده‌هایی جهانی تبدیل کرد؟ مطمئن باشید برای کشف رمز و راز جذابیت این محصولات دیر شده، چون نشانه‌هایی جدی وجود دارد مبنی بر اینکه برند‌های ایرانی هم سراغ شگرد‌های بازاریابی مدرن رفته‌اند و با کمک آنها تلاش می‌کنند فروش محصولی مثل بستنی سه‌بعدی میهن را تضمین کنند.

کراکس؛ استراتژی فروش کفش زشت

کراکس در دنیای عادی باید به خاطر ظاهر نامتعارفش مورد سرزنش و تمسخر قرار می‌گرفت، چون رسما مثل دمپایی حمام قدیمی خودمان است، اما در دنیای مد خیلی سریع به یک پدیده جهانی تبدیل شد. رمز موفقیت کراکس چیست؟

کراکس به جای انکار ظاهر متفاوت خود، با کمک تبلیغات گسترده، محصولش را به عنوان نماد راحتی جا زد و موفق شد با بهره‌گیری از عنصر شجاعت، زشتی ذاتی را به یک نقطه قوت تبدیل کند.

کراکس با کمی رندی سراغ برند‌های مطرح مد، هنرمندان و سلبریتی‌ها رفت و با همکاری آنها توانست تصویر خود را از یک کفش راحتی (دمپایی)، به یک آیتم مد روز و جذاب تغییر دهد. تقریبا از هیچ راهی جز این نمی‌شد دمپایی حمام را وارد دنیای فشن و فرهنگ پاپ کرد.

آیا راز کراکس به همین ختم می‌شود؟ پین‌های کوچکی که به سوراخ‌های کراکس متصل می‌شوند، به مشتریان این امکان را داد تا کفش‌های خود را شخصی‌سازی کرده و خلاقیت خود را به نمایش بگذارند. این امر، ضمن اینکه دمپایی هر شخص را شخصی‌سازی می‌کند، باعث می‌شود حس تعلق و وفاداری به برند میان مشتریان بالا برود.

کراکس در قدم بعدی، با استفاده هوشمندانه از پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و تیک‌تاک و تشویق کاربران به تولید محتوا، جامعه‌ای فعال و پرشور از طرفداران خود تشکیل داد.

عروسک لابوبو؛ عرضه محدود در جعبه شانسی

عروسک لابوبو، پدیده‌ای نسبتا جدید در دنیای اسباب‌بازی کلکسیونی است که با استراتژی‌های هوشمندانه، به سرعت از پله‌های محبوبیت بالا می‌رود.

موفقیت برند لابوبو، پیش از هر چیز مدیون مفهوم Blind Box است. لابوبو در جعبه شانسی عرضه می‌شود تا خریداران دقیقا قبل باز کردن جعبه، نتوانند بفهمند کدام عروسک نصیبشان خواهد شد. همین عنصر غافلگیری و هیجان، تمایل به خرید لابوبو را افزایش داده است.

عروسک لابوبو با تولید محدود برخی از طرح‌ها و معرفی نسخه‌های مخفی و کمیاب، حس انحصار و ارزش کلکسیونی را بین طرفداران خود ایجاد کرده است. وجود شخصیت و داستان منحصر‌به‌فرد برای هر یک از عروسک‌های لابوبو به ارتباط عاطفی مخاطبان با عروسک‌ها کمک می‌کند.

اینجا هم دیده شدن لابوبو در دستان سلبریتی‌های معروف و ایجاد جامعه آنلاین برای طرفداران باعث افزایش محبوبیت این برند شده و حس تعلق را میان مشتریان افزایش می‌دهد.

عروسک لابوبو لابوبو در جعبه شانسی عرضه می‌شود تا خریداران دقیقا قبل باز کردن جعبه، نتوانند بفهمند کدام عروسک نصیبشان خواهد شد

شکلات دبی؛ داستان‌سُرایی در عرصه تیک‌تاک

شکلات دبی با ترکیب هوشمندانه شگرد‌های تبلیغاتی، مثل عرضه محدود، داستان‌سُرایی و استفاده مؤثر از اینفلوئنسر‌های تیک‌تاکی، توانست در مدتی کوتاه، شهرتی جهانی برای خود دست‌وپا کند.

یکی از جنبه‌های جذاب و بحث‌برانگیز در مورد شکلات دبی، داستانی است که پیرامون خلق آن نقل می‌شود. داستان زنی باردار که ویار شکلات کرده و شوهرش به همین خاطر دست به خلاقیت زده، بیشتر از آنکه واقعی به نظر برسد، شبیه تکنیک داستان‌سرایی متخصصان برندینگ است.

داستان خلق شکلات دبی، حتی اگر کاملاً حقیقی نباشند، ارتباط عاطفی قوی‌تری بین محصول با مصرف‌کننده برقرار کرده است و موفق به برانگیختن حس کنجکاوی او شده و در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود.

تولیدکنندگان شکلات دبی در ادامه، عوض پر کردن قفسه فروشگاه‌ها، محصولشان را تنها در برخی مکان‌های خاص عرضه کردند. این رویکرد، در مصرف‌کننده، حس انحصار و فوریت ایجاد می‌کند. وقتی محصولی کمیاب به نظر برسد، میل به داشتن آن بالا می‌رود و افراد برای به دست آوردنش بیشتر تلاش می‌کنند تا هیجان و هیاهوی زیادی پیرامون محصول شکل بگیرد.

عرضه محدود همچنین به برند‌ها اجازه می‌دهد پیش از فروش گسترده، بازخورد‌ها را دریافت کنند و در صورت نیاز، آن را تغییر بدهند، اما قلب تپنده استراتژی بازاریابی شکلات دبی، پلتفرم تیک‌تاک بود. این برند به جای صرف هزینه گزاف برای تبلیغات سنتی، سراغ اینفلوئنسر‌های محبوب و با نفوذ تیک‌تاک رفت.

همکاری با اینفلوئنسر‌ها در مقایسه با کمپین‌های تبلیغاتی سنتی، می‌تواند مقرون به صرفه باشد و قطعا بازدهی بالاتری دارد.

برندینگ در ایران؛ بررسی شگرد میهن، کاله و ماهشام

بازار ایران هم به تازگی شاهد موج‌های پی‌درپی برندینگ است. بستنی سه‌بعدی میهن و بستنی‌های عجیب فردو کاله یا شیوه فعالیت برند ماهشام در اوایل آغاز به کار مثال‌های نسبتا درستی هستند.

بستنی سه‌بعدی میهن، روی نوآوری و جذابیت بصری تمرکز دارد. شکل سه‌بعدی این بستنی، اصلی‌ترین نقطه قوت آن است که برای مصرف‌کننده متفاوت و برای کودکان سرگرم‌کننده خواهد بود. البته که الان می‌دانیم ایده بستنی سه‌بعدی میهن اورجینال نیست و از نمونه‌های خارجی کپی‌برداری شده.

کاله با عرضه محدود بستنی با طعم‌های عجیب روشی مشابه را در پیش گرفت. آنها مخاطب جسور و کنجکاو را هدف قرار دادند و طوری وانمود کردند که محصولشان با طعم نامتعارف، حتما خاص است.

برند ماهشام که چند سال پیش در بدو ورود به بازار لبنیات کشور، روی عرضه در فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌های خاص شمال شهر تهران تاکید داشت، این روز‌ها تقریبا در همه جا پیدا می‌شود.

وقتی محصولی به صورت محدود عرضه می‌شود، این حس را در مصرف‌کننده ایجاد می‌کند که «اگر الان نخرم، شاید دیگر فرصتی نباشد». این فوریت، تصمیم‌گیری برای خرید را تسریع می‌کند و باعث می‌شود آن را باارزش‌تر و خاص‌تر بداند، حتی اگر ذاتا تفاوتی با محصولات دیگر نداشته باشد.

برند‌هایی که از این تکنیک استفاده می‌کنند، می‌خواهند به مشتریان خود حس خاص بودن بدهند. خرید یک محصول «عرضه محدود» به مصرف‌کننده این احساس را می‌دهد که جزو گروه کوچکی از افراد خوش‌شانس یا خبره است.

بازاریابی ویروسی و دهان‌به‌دهان، داستان هر سه محصول را با سرعت بین مشتران ایرانی چرخاند، منتها حقیقت اینجاست که در بازار رقابتی صنایع غذایی ایران، برند‌های مختلف تلاش دارند با استفاده از استراتژی‌های بازاریابی و برندینگ، سهم بیشتری برای خود دست‌وپا کنند.

بستنی سه بعدی میهن، تقریبا همان طعم و مزه بستنی انبه معمولی را می‌دهد که قیمتش دو برابر شده با این حال تلاش کرده‌اند با خلق یک تجربه بصری و حسی جدید، مصرف‌کننده را کنجکاو کنند.

طراحی سه‌بعدی بستنی، آن را به گزینه‌ای ایده‌آل برای عکاسی و اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی تبدیل می‌کند و مصرف‌کنندگان با به اشتراک گذاشتن تصاویر محصول، نقش بیلبورد تبلیغاتی رایگان برند را بازی خواهند کرد.

مردم دوست دارند چیز‌های جدید و جالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارند و همین مسئله پتانسیل بالایی برای وایرال شدن دارد، اما القای حس کمیاب بودن یک بستنی، در اصل تکنیک روانی برای بالا بردن ارزش محصول باشد در حالی که خود برند با تمرکز بر مصرف‌کنندگان مرفه و ارائه ارزش‌های لوکس، عملا قیمت بالاتری برای آنها تعیین می‌کند.

منبع خبر

بیا تو صدا