- 2025-07-29
- 1 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
زنگ خطر زاینده رود به صدا درآمد
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، گرچه تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگیها در سالهای اخیر، سهم مهمی در کاهش منابع آبی داشتهاند، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که بحران زایندهرود بیش از آنکه صرفا اقلیمی باشد، مدیریتی است به گونهای که میتوان گفت برداشتهای بیرویه، اجرای پروژههای ناپایدار و نبود سامانههای دقیق پایش و کنترل مصرف، وضع موجود را تشدید کرده و حیات زایندهرود را به خطر انداخته است.
زایندهرودی که دیگر زنده نیست
خورشید آرامآرام پشت گنبدهای فیروزهای اصفهان پایین میرود. صدای زنگ دوچرخهها کمتر از گذشته به گوش میرسد. پل خواجو، پیر و تنها، به رودخانهای خشک خیره مانده که سالهاست حسرت شنیدن صدای شرشر دایمش را داریم.
در عصرهای دلگیر تابستان، مردمی را میبینی که بیصدا کنار بستر خشک زایندهرود قدم میزنند. انگار دنبال خاطرهای گمشدهاند؛ صدای آب، بوی خاک نمخورده و قایقهایی که دیگر نیستند. پیرمردی کنار سیوسهپل نشسته و با حسرت به مسیر خاکی رود نگاه میکند: «اون قدیما، همین موقعها بچهها تو آب بازی میکردن… حالا نگاه کن، جز خاک چیزی نمونده.»
دختر بچهای در حال دویدن روی شنهای داغ بستر خشک زایندهرود است. مادرش با نگاهی نگران میگوید: «نمیدونم این بچه اصلا صدای آب رو شنیده یا نه… آخه کی بشه آب بیاد؟ کی این رودخونه زنده میشه؟»
شبهنگام، نوای نی نوازندهای زیر پل خالی، سکوت را میشکند. آهنگش غمگین است؛ مثل خود زایندهرود.
اینجا نه تنها یک رودخانه خشک شده، بلکه خاطراتی دفن شدهاند و شهری که با لبهای ترکخورده، همچنان منتظر قطرهای امید است. زایندهرودی که از زمانهای بسیار قدیم، مأمن و مأوای مردم «نصفجهان» بود تا در کنارش خستگی دل و جان را از تن و روح به در کنند، دیگر زنده نیست، دستکم در چشم مردمش. خشکی این شاهرگ حیاتی اصفهان، تنها مسالهای زیستمحیطی نیست؛ زخمی است بر روح شهر، بر قلب مردمانی که زندگیشان با صدای آب گره خورده بود.
حالا دیگر پس از گذشت سالها و نفس کشیدنهای کمرمق و گاه و بیگاه این رودخانه، دیگر کسی امیدی به زنده بودنش ندارد، وقتی زایندهرود؛ این رود بیپناه، قربانی سوءمدیریتهاست، وقتی برداشتهای بیرویه، اجرای پروژههای ناپایدار و نبود سامانههای دقیق پایش و کنترل مصرف، تمام روزنههای حیاتش را با خطر مرگ مواجه کرده است، وقتی بارندگی سالانه، حتی از نصفِ میانگین هم کمتر است و با بذل و بخشش آب بین استانهای همجوار، سهم اصفهان روز به روز کم و کمتر شده، وقتی سطح ذخیره آب سد زایندهرود به کمتر از 15درصد ظرفیت اسمی رسیده و میگویند که این مقدار ذخیره، کمترین در دهههای اخیر است ….
اینبار صدای زنگ خطر بلندتر از همیشه به گوش میرسد. میزان فعلی ذخایر آب سد زایندهرود نهتنها برای کشاورزان شرق و غرب اصفهان فاجعهبار است، بلکه آب شرب مردم را نیز در معرض تهدید قرار داده است. مدیر بهرهبرداری و نگهداری از تاسیسات سد و نیروگاههای زایندهرود، چند روز پیش اعلام کرد: «ذخیره سد زایندهرود تا پایان تیر ماه ۱۴۰۴ به ۳۱۳ میلیون مترمکعب رسیده و این رقم نه تنها نسبت به مدت مشابه سال قبل (۴۵۸ میلیون مترمکعب) بلکه نسبت به میانگین بلندمدت (۹۰۱ میلیون مترمکعب) کاهش چشمگیر ۶۵درصدی را نشان میدهد. اگر این اعداد را به مثابه علائم حیاتی یک بیمار بدانیم، زایندهرود امروز در وضعیت بحرانی قرار دارد.»
کاهش بیسابقه ذخایر
موسوی نایینی همچنین گفته است: «ورودی آب به سد اکنون تنها ۱۶ مترمکعب بر ثانیه است؛ درحالی که خروجی آن، با احتساب تبخیر، به ۳۱ مترمکعب بر ثانیه میرسد. به زبان ساده، ما دو برابر آنچه دریافت میکنیم، مصرف میکنیم. این الگوی ناپایدار در مدیریت منابع آب، موجب میشود هر روز اندکی از ذخیره سد کاسته شود. در چنین شرایطی، آیندهای بدون آب برای میلیونها نفر ساکن در استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری، یزد و سایر مناطق پاییندست، بیش از هر زمان دیگری ملموس شده است.»
کشاورزی در تنگنا؛ زیستبوم در بحران
مریم احمدی یک کارشناس محیطزیست است که در این باره میگوید: «زایندهرود تنها یک رودخانه نیست، بلکه رگ حیاتی مزارع، باغها، زیستگاهها و حیات شهری است. خشک شدن این رود نه فقط کشاورزی شرق اصفهان، بلکه کل اکوسیستم منطقه را دستخوش دگرگونی کرده است.
کاهش سطح آب زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب زیستگاههای طبیعی مانند تالاب گاوخونی و مهاجرت پرندگان، همه پیامدهای همین افت ذخیره آبیاند. در کنار آن، کشاورزان منطقه، بار دیگر با کاهش سهمیههای آبی، با خطر از دست دادن محصولات و معیشت خود مواجهند. اعتراضها و نارضایتیهایی که در سالهای گذشته مشاهده شد، بار دیگر در حال شکلگیری است.»
چرخه باطل مدیریت ناپایدار
به گفته این کارشناس اگر نگاهی به چرخه تاریخی این بحران بیندازیم، متوجه تکرار یک الگوی نگرانکننده میشویم: کمبود آب، مدیریت بخشی، مصرف بیرویه، اعتراض اجتماعی، وعدههای مقطعی و سپس بازگشت به نقطه آغاز. این چرخه، بدون بازنگری ریشهای در سیاستهای تخصیص، مدیریت و مشارکت ذینفعان، همچنان ادامه دارد.
انتقالهای بینحوضهای، توسعه صنایع آببر در مناطق خشک، نبود هماهنگی میان استانها و فقدان نگاه جامع به منابع طبیعی، ازجمله عوامل موثر در این بحران مزمن هستند.
زایندهرود در لبه پرتگاه؛ زمان تصمیمهای سخت
کارشناسان محیطزیست معتقدند با ادامه این روند، به نظر میرسد که تا پایان تابستان نه تنها آب سد کاهش بیشتری خواهد یافت، بلکه تنشهای اجتماعی، مشکلات زیستمحیطی و اقتصادی نیز افزایش مییابد. در چنین شرایطی، تصمیمگیریهای سخت اما ضروری باید در دستور کار قرار گیرد.
اکنون بار دیگر، زایندهرود در کانون توجه افکار عمومی و مسوولان قرار گرفته است، اما آیا اینبار
این توجه به اقداماتی عملی و ماندگار منجر خواهد شد؟ یا مثل همیشه، با عبور از موج بحرانی، باز هم به نقطه شروع بازخواهیم گشت؟
زایندهرود، که روزی «زندهرود» لقب داشت، امروز در مسیر مرگ تدریجی قرار گرفته است. اگر این چرخه باطل را نشکنیم، فردا برای نجات آن بسیار دیر خواهد بود.
ارسال دیدگاه