• 2025-05-13
  • 3 بازدید
  • 0 دیدگاه
  • سلامت

زاگرس در محاصره‌ای بی رحمانه

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، تیرماه امسال یک همایش بین‌المللی تحت عنوان «مدیریت پایدار جنگل‌های زاگرس» با…
زاگرس در محاصره‌ای بی رحمانه

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، تیرماه امسال یک همایش بین‌المللی تحت عنوان «مدیریت پایدار جنگل‌های زاگرس» با هدف توجه به موقعیت این اکوسیستم ارزشمند در تهران برگزار خواهد شد و به همین منظور پنل تخصصی «تغییر اقلیم و پدیده‌های نوظهور» پیرامون زاگرس در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران برگزار شد. این مطلب، گزارشی از آن نشست است.
 

برای سرزمینی که سالیان درازی است با خشکسالی عجین شده و در سال‌های اخیر هم همگام با پدیده تغییر اقلیم در سطح جهانی، ابعاد ‌تازه‌تری از آن را تجربه می‌کند، جنگل‌های زاگرس یک ثروت ملی بزرگ است اما آتش‌سوزی‌های گسترده، آفات، چرای بی‌رویه دام‌ها، بهره‌برداری‌های غیرمجاز، افزایش دما در نتیجه گرمایش جهانی و دیگر موارد، این ثروت ملی را تهدید می‌کند.

مرگ بلوط‌ها

رسول اشرفی‌پور، معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری می‌گوید: بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیت در قالب بیش از ۲۷ هزار روستا و آبادی، در ناحیه‌ای به وسعت حدود ۳۳ میلیون هکتار در حاشیه فلات مرکزی ایران و در محدوده‌ای موسوم به بوم‌سازگان زاگرس سکونت دارند. سلامت محیط‌زیست این بوم‌سازگان تا حد زیادی مدیون جنگل‌های سرسبز زاگرس است که آن‌ها را به‌عنوان جنگل‌های بلوط می‌شناسیم؛ جنگل‌هایی که امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند حفاظت و حمایت جدی‌ هستند.

طی سده‌های گذشته و به‌ویژه دهه‌های گذشته، رفتارهای ما نسبت به جنگل‌های زاگرس مبتنی بر عقلانیت نبوده و به‌صورت بی‌رحمانه در بسیاری از استان‌های زاگرسی، از بلوط‌ها برای زغال‌گیری استفاده کرده‌ایم. امروز بیش از ۹۰ درصد توده‌های جنگلی زاگرس عمدتا به شاخه‌زار تبدیل شده‌اند و کمتر می‌توان توده‌ای را یافت که تجدید حیات طبیعی در آن به‌طور مؤثر صورت گرفته باشد.

او ادامه می دهد: فشارهای اقتصادی و اجتماعی گوناگون که بر بستر رویشگاه‌های جنگلی زاگرس وارد آمده‌اند، موجب تضعیف پایداری این اکوسیستم ارزشمند شده‌اند. قامت درختان بلوط در جنگل‌های زاگرس به‌شدت کاهش یافته و در بهترین شرایط، ارتفاع پایه‌ها بیشتر از چهار تا پنج متر نیست؛ در حالی که طبق آنچه از گذشته بیان می‌شود، این پایه‌ها ۲۵ متر و بلکه بیشتر ارتفاع داشته‌اند. در کنار فشارهای طبیعی و اجتماعی و اقتصادی، اخیرا پدیده تغییرات اقلیمی هم این فشارها را مضاعف‌تر کرده و ما با واقعیتی تلخ به نام «زوال جنگل‌های بلوط» مواجه هستیم.

جنگل‌داری اجتماعی

به باور اشرفی‌پور، همراهی و مشارکت مردم در بسیاری موارد، نقشی کلیدی در فرآیند احیا، غنی‌سازی و بازسازی جنگل‌ها ایفا کرده است. با این حال، امروز بیش از گذشته روشن شده که چالش‌های پیش‌روی جنگل‌های زاگرس، فراتر از اقدامات اولیه‌ای مانند بذرکاری و نهال‌کاری و توجه به تکنیک‌هایی مانند سامانه سطوح آبگیر و ذخیره آب است و نیازمند بهره‌گیری از رویکردهای علمی‌تر و پایدارتر هستیم.
او با تأکید بر این که باید فکری به حال پایداری و تاب‌آوری سکونتگاه‌های زاگرس کرد تأکید می‌کند: این سکونتگاه‌ها ناپایدار هستند. یکی از الگوهایی که در حوزه مدیریت منابع طبیعی در سطح دنیا به‌ویژه در بسیاری از کشورهای آسیایی مورداستفاده قرار می‌گیرد، «جنگل‌داری اجتماعی» است. این الگو یک نسخه مشخص مانند طرح کلاسیک با شرح خدمات خاص نیست، بلکه حرکتی پویا در بستر برنامه‌ریزی اجتماعی و اقتصادی و طبیعی جنگل‌های زاگرس به حساب می‌آید. 

در بحث الگوی جنگل‌داری اجتماعی، چند هدف مهم را دنبال می‌کنیم؛ انسجام‌بخشی در سطح ملی، ساختارسازی و مشخص شدن سازوکارهای اجرایی در سطوح استانی و نقطه‌ای و آموزش و توانمندسازی جوامع محلی. این اهداف یک شعار نیست بلکه حرکتی است که همواره به آن نیاز داریم. تجربه هم حداقل در سازمان‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور نشان می‌دهد که هرجا نسبت به توانمندسازی جوامع محلی اقدام کردیم، موفقیت‌های نسبی داشته‌ایم. 

در حال حاضر نیز خارج کردن بوم‌سازگان زاگرس از شرایط ناپایدار کنونی، نیازمند انسجام بین‌بخشی میان دستگاه‌های مختلف در سطوح ملی و استانی است. قرار نیست همه مشکلات بوم‌سازگان زاگرس توسط یک سازمان حل شود، زیرا جنس مسائل آن متنوع است. در اولین گام باید انسجام بین‌بخشی را در سطوح ملی و استانی ایجاد کنیم. اهمیت بهره‌گیری از نظرات، افکار، سیاست‌ها و برنامه‌های افراد مسئول در حوزه‌های مختلف اجرایی، تقیینی و قضایی کشور پیرامون مسائل مربوط به مدیریت صحیح بوم‌سازگان زاگرس هم باید مورد توجه باشد. 

ما هنوز نتوانسته‌ایم براساس قانون ملی شدن جنگل‌ها، مالکیت دولتی را در بخش قابل‌ملاحظه‌ای از بوم‌سازگان زاگرس به منصه ظهور برسانیم و بی‌تفاوت از کنار آن عبور می‌کنیم. این موضوع نشان می‌دهد مسائل و معضلات این حوزه، فرابخشی و خارج از حیطه وظایف یک سازمان است.

تغییرات اقلیمی و هجوم آفات 

مجید توکلی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی لرستان و متخصص سیستماتیک حشرات با اشاره به این که منطقه زاگرس در زمره جنگل‌های مناطق خشک و نیمه‌خشک طبقه‌بندی شده است می گوید:  در حوزه رویشی زاگرس، حدود ۱۸۳ گونه درختی و درختچه‌ای و بیش از دو هزار و ۳۰۰ گونه گیاهی شناسایی شده‌اند.

 این عرصه، تنوع زیستی ارزشمندی دارد اما در دو دهه اخیر، آفات و بیماری‌ها به یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات برای جنگل‌های زاگرس تبدیل شده‌اند. گزارش‌های متعدد سالانه نشان می‌دهد که این جنگل‌ها اکنون بسیار شکننده شده‌اند و به‌شدت در معرض زوال و خطر نابودی قرار دارند. 

او ادامه می دهد: تنها کاری که می‌توانیم در مواجهه با این بحران انجام دهیم، «پایش» است. 

در صورتی‌که یک سیستم پایش اصولی و مستمر برای شناسایی و ارزیابی مشکلات داشته باشیم، می‌توانیم به سرعت آسیب‌ها را شناسایی و ارزیابی و سپس با داشتن این اطلاعات، برنامه‌های خاص و راه‌حل‌های هدفمند برای جلوگیری از گسترش آسیب‌ها و تقویت توانمندی‌های جنگل‌ها طراحی و اجرا کنیم. در یک مورد پایش ما با استفاده از ۴۵ ایستگاه جنگلی و هشت ایستگاه مرتعی، نسبت به پایش آفات و بیماری‌ها اقدام کردیم و در منطقه رویشی زاگرس، ۲۸۰ مورد حشره و آفت خسارت‌زا را یافتیم که از حدود ۶۶ مورد آن‌ها به عنوان آفات درجه یک نام می‌بریم. 

این آفات پتانسیل طغیان هم دارند، اما نکته مهم آنجاست که تغییرات اقلیمی و خشکسالی‌ها چرخه طبیعی زندگی آفات را در زاگرس به‌هم ریخته و موجب شده طغیان آن‌ها نه‌تنها متوقف نشود، بلکه هرساله در همان کانون‌های آلوده تکرار شود. این موضوع اکنون به یک معضل جدی تبدیل شده است. 

«گور عمر»، یک نمونه استثنا

مرتضی ابراهیمی، عضو سابق شورای عالی جنگل‌ها با تأکید بر این که اگر جنگل های زاگرس چنین مورد دست‌اندازی انسانی قرار نمی‌گرفت، قدرت مقاومت بیشتری نسبت به تغییر اقلیم داشت، می گوید: جنگل «گور عمر» به‌عنوان بخشی از جنگل های زاگرس واقع در استان آذربایجان غربی، تقریبا هیچ واکنشی نسبت به تغییر اقلیم نداشته، چون به دلیل مراقبت مردم محلی دچار دست‌اندازی انسانی نشده است اما متأسفانه در اثر دست‌اندازی انسانی، ۶۷ درصد جنگل‌های زاگرس، تحت‌تأثیر شدید تغییر اقلیم قرار دارند. 

زاگرس و افول سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی

جالب‌ترین ارائه برای من، سخنرانی محمد عواطفی همت، عضو هیأت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران است. او درباره سازگاری و آسیب‌پذیری اجتماعات جنگل‌نشین در برابر زوال جنگل می‌گوید: پژوهش‌ها نشان می‌دهد که فقرا وابستگی بیشتری به منابع جنگلی دارند؛ کمااین‌که با حذف درآمد جنگل، تعداد افراد فقیر دو تا چهار برابر و شکاف فقر دو تا هفت برابر افزایش پیدا می‌کند. 

پژوهشی که در استان‌های ایلام و لرستان انجام شد نشان داد که با زوال زاگرس، فرسایش خاک، سیل، ریزگرد، فقر و شغل‌های کاذب در این استان‌ها افزایش یافته است. اجتماعات محلی در نتیجه چاره ای جز مهاجرت ندارند. کسانی هم که می‌مانند، به جمع‌آوری هیزم و زغال، قطع درختان و گسترش زمین‌هایشان می پردازند. 

اما مهم‌ترین مسأله این که هر سیستمی پنج دسته سرمایه اجتماعی، فرهنگی، طبیعی، اقتصادی و زیرساختی در اختیار دارد که با از بین رفتن اکوسیستم جنگل، این سرمایه‌ها در کل کشور به طرز معناداری کاهش می‌یابد و تغییرات اقلیمی، متغیر قدرتمندی است که این روند را تسریع می‌کند.

او با تأکید بر این که به دلیل غیبت نظام رسمی حکمرانی در حل مسأله زاگرس، مردم و جامعه محلی امیدی به بهبود اوضاع ندارند و همین مسأله باعث ادامه یافتن چرخه فقر در مناطق زاگرس‌نشین می‌شود، می‌گوید: زوال جنگل‌های زاگرس موجب افزایش تنش‌های اجتماعی و اقتصادی کشور شده و به دنبال آن نظام اجتماعی و اکولوژیکی فرسوده می‌شود. امیدواریم نظام دیوانی و حکمرانی کشور برای این مسأله، چاره‌اندیشی کند.

منبع خبر

بیا تو صدا