- 2025-07-22
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
روزگار دشوار بی برقی و بی آبی همراه با استرس جنگ

به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، اطلاعیه میآید که مردم در خانه بمانند. آخر قرار است اشعه ماورابنفش خورشید قویتر از همیشه بتابد و دانشمندان میگویند این نور آسیبهای جدی برای سلامت انسان دارد؛ از آبمروارید چشم گرفته تا سرطان پوست. اما مگر در خانه ماندن به این سادگی است؟ نه به خاطر شغل و معاش که بعد از جنگ 12روزه خیلیها تعدیل شدهاند و حالا دنبال کارند، اما برای همانها هم که کارشان به روال سابق در جریان است، ناگهان دستور دورکاری میآید، چون آب قطع شده است، آب هم باشد، برق نیست. نه یک ساعت و دو ساعت، که در برخی خانهها و محیطهای کاری در روزهای اخیر برق دو مرتبه در روز و هرکدام بیش از دو ساعت و آب به مدت طولانیتری قطع بوده است.
آن ماجرای «برق من» هم دیگر شبیه به شوخی شده است؛ همان سامانهای که قرار بود ساعتهای این «محرومیت» را به مردم اعلام کند تا حداقل بتوانند برای خود برنامهریزی کنند. «برق من» در روزهای اخیر چندین و چند بار قطع بود و وقتی هم که ساعت و تاریخ را اعلام میکند، آنچنان قابل استناد و اتکا نیست.
برای آب هم که هنوز مسئولان سامانه خاصی در نظر نگرفتهاند. تنها خبری که منتشر شده، از تعطیلی قطعی چهارشنبه حکایت دارد. حالا مردم از تعطیلیهای مکرر پاییز و زمستان سال گذشته به دلیل ناترازی گاز، به تعطیلیهای تابستانه رسیدهاند؛ باز هم به دلیل کمبود آب و برق. خبر بدتر اما اینکه شنیدهها حاکی از آن است که بیآبی میتواند جدیتر و گستردهتر شود و برخی منابع غیررسمی از احتمال قطعی دوهفتهای آب در تهران خبر دادهاند؛ معضلی که میتواند زندگی مردم را به طور کامل فلج کند. برای حمام و دستشویی رفتن مشکل داریم یک، دو، سه، چهار… کمی کندتر از ریتم شمارش ثانیهها میتوان چکیدن آب از شیر آشپزخانه را شمارش کرد.
یک هفته میشود که تقریبا اثری از آب در خانه «ریحانه» نیست و در یکی از روزها که اعصابش دیگر کشش نداشت، نشست و چکیدن آب از شیر آشپزخانه را شمرد؛ تقریبا 9 دقیقه طول میکشد تا یک لیوان را پر از آب کند: «هفته پیش بود. اواسط هفته. آب رفت و با خودمان گفتیم که حتما اتفاقی افتاده است. حتی با اداره آب هم تماس نگرفتیم. اما نیمساعت که گذشت و دیدیم اوضاع بهتر نمیشود زنگ زدیم. بعد از چندین تماس خبر دادند که مشکلی رخ داده و در دست بررسی است. پنج ساعت طول کشید تا آب خانه ما وصل شود. اما همان هم فقط دو ساعت بود. مجددا قطع شد».
ریحانه حوالی خیابان ستارخان زندگی میکند و میگوید تا به حال سابقه نداشته که این میزان بیآبی را تجربه کند: «9 سالی میشود که خودم در این خانه زندگی میکنم و هیچوقت اینطور بیآب نشده بودیم. از همسایههای قدیمیتر هم که میپرسم میگویند تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. از هفته گذشته تا به حال آب بارها قطع شده است و چندین ساعت هم طول کشیده تا برگردد. البته وقتی هم که هست، آنچنان به درد نمیخورد؛ چون فشار بسیار پایینی دارد».
او میگوید بیآبی به طور مستقیم با سلامت مردم در ارتباط است و نباید به آن بیتوجهی شود: «کارهای ساده ما با مشکل مواجه شده است. استحمام و دستشوییرفتن که نکات اولیه بهداشت هر فردی است را نمیتوانیم بهراحتی انجام دهیم. من چند روز است از ظروف یکبارمصرف استفاده میکنم اما مگر چه مدت میتوان این کار را انجام داد؟ تازه خود این ظرفهای یکبارمصرف هم ضرر دارند. حالا تصور کنید یک نفر در خانه بیمار هم داشته باشد. یا مثلا آنهایی که بچهدار هستند و به شستوشوی بیشتر نیاز دارند».
بیآبی در گرمترین روزهای سال
درست شبیه «میترا» که شنبه برق و آب خانهشان نوبتی رفت و او نتوانست به هیچکدام از کارهایش برسد: «ماشین لباسشویی را روشن کرده بودم و منتظر بودم که کارش که تمام شد سراغ پسرم در مدرسه بروم. اما ناگهان آب رفت. ماشین لباسشویی متوقف شد. بعد تصمیم گرفتم به فروشگاه بروم تا خریدهای هفته را انجام دهم. تا خواستم از خانه خارج شوم، برق رفت و در نتیجه نتوانستم درِ پارکینگ را که برقی است باز کنم. با توجه به برنامه دوساعته پس دنبال پسرم هم نمیتوانستم بروم. باید برای او تاکسی اینترنتی میگرفتم اما در نبود برق، وایفای هم کار نمیکرد و اینترنت نداشتم.
کلافه و عصبی شده بودم. با همسرم تماس گرفتم و خواستم او این کار را انجام دهد که خبر داد به خاطر قطع آب آنها را تعطیل کردهاند و خودش دنبال پسرمان میرود. در واقع من در نخستین روز هفته که هزاران کار مختلف داشتم، نتوانستم به یکی از آنها هم برسم».
میترا میگوید تازه داشتیم بیبرقی را میپذیرفتیم که بلایی جدید بر سرمان نازل شد: «نمیدانم تا کی باید این میزان سختی را تحمل کنیم. واقعا آیا ما به عنوان یکسری شهروند حقمان این است که گرمترین روزهای سال را بدون آب و برق بگذرانیم؟ بچههای ما چه گناهی کردهاند که باید این میزان رنج را تحمل کنند؟ چرا کسی به فکر ما نیست؟ فقط تعطیلکردن که نشد راهکار. همین پارسال هم اینقدر مدارس را تعطیل کردند به دلیل ناترازی انرژی که الان پسر من مجبور است در تعطیلات تابستانه خود برای جبران روزهای تعطیل قبل به مدرسه برود؛ چون مدیران آموزشی مدرسهشان تصمیم گرفتند امسال مدارس را زودتر شروع کنند و پیشبینی میکنند که امسال هم در فصل مدارس تعطیلی زیادی داشته باشیم».
بیبرقی در بوشهر یعنی شکنجه واقعی
خبر بد آنکه اوضاع در شهرهای دیگر هم بهتر نیست که هیچ، در برخی شهرها بدتر است. حتی در بوشهر که در کنار خود نیروگاه بزرگ برق کشور را دارد. روز یکشنبه 29 تیرماه در حالی که اداره هواشناسی دمای شهر بوشهر را روی 60 درجه نشان میداد، برق در برخی محلههای این شهر دو مرتبه قطع شد. یک بار بین ساعات 11 تا 13 ظهر و بار دوم بین ساعات 15 تا 17.
«آرش» که بومی بوشهر نیست اما ساکن آنجاست و یک اقامتگاه هم دارد، میگوید زندگی مردم در این شهرها شبیه شکنجهای مداوم شده است: «تابستان بوشهر را با کولر هم بهسختی میشود تحمل کرد. حالا وقتی آب و برق با هم قطع شوند که یعنی شکنجه واقعی. فقط هم موضوع زندگیکردن نیست که البته این خودش موضوع مهمی است، اما ماجرا آنجا شدیدتر میشود که بدانیم شغل مردم هم با بحران مواجه شده است. خیلی از مغازهدارانی که با لوازم فاسدشدنی کار میکنند، در این هوای گرم و بدون آب و برق تلفات مالی سنگینی میدهند». بیبرقی روی کار آرش هم تأثیر گذاشته است: «خود من که اقامتگاه دارم میتوانم مسافر بگیرم، چون چندسالی است که جنوب ایران در فصل گرم هم میهمان دارد، اما به خاطر بیبرقی این کار را نمیکنم».
بیماران مبتلا به سرطان نگران خرابشدن داروها
بیبرقی و بیآبی تبعاتی دارد که شاید در نگاه اول کسی به آن توجه نکند. مثلا «سمیرا» نگران داروهای مادرش است. مادر او سرطان دارد و داروهایش باید حتما در یخچال نگهداری شود. داروهایی که از قضا ارزان هم نیستند و هرکدامشان چندین میلیون قیمت دارد و بهراحتی هم در داروخانهها پیدا نمیشود: «دیروز تصمیم گرفتم یک یخچال سفری بخرم. چندتایی هم پک یخ تا برای وقتهایی که برق میرود دیگر نگران داروهای مادرم نباشم».
دیگر تئوریهای جامعهشناسی به کار نمیآید
تحلیل وضعیت کنونی و تأثیر آن بر جامعه ایرانی همواره بر عهده جامعهشناسان است. همین هم سبب میشود تا نگارش گزارشهای اینچنینی با نقطهنظر چهرههای جامعهشناس گره بخورد. برای این گزارش اما، تلاش برای گفتوگو با جامعهشناسان مختلف سطح کشور با درِ بسته مواجه میشد. نکته قابل توجه در بیش از 10 تماسی که نگارنده با این چهرههای علمی کشور داشت، آنجا بود که اغلب آنها معتقد بودند این شرایط قابل تحلیل نیست. این افراد متذکر میشدند که تحلیل جامعهشناسی وقتی به ساحت نیازهای اولیه مردم و آب و برق و گاز برسد، دیگر چندان به کار کسی نمیآید.
سعید معیدفر، جامعهشناس و دانشیار بازنشسته گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز از این قاعده مستثنا نبود.
او با ناامیدی محرز از بنبست جامعهشناسی برای پاسخگویی به وضعیت کشور صریحا تأکید میکند که در موقعیت کنونی به نظر میرسد که دیگر نظریههای علوم اجتماعی راه به جایی نمیبرند: «علوم در موقعیتی به درد انسانها میخورد که بتوان با کمکگرفتن از آنها مسائل انسانی را حل کرد. علوم اجتماعی به طور مشخص نیازمند سطحی از نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مدرن است که قطعا دچار نقصانهایی میشود و این علم برای حل آن خلأها وارد خواهد شد. اما متأسفانه وضعیت فعلی که مردم ایران با آن درگیر هستند، آنقدر به سطوح ابتدایی زیستی آنها گره خورده است که دیگر علوم اجتماعی توان پاسخگویی ندارد. متأسفانه دیگر فاصله ما با شاخصهای توسعه آنچنان زیاد شده است که دیگر امکان نظردادنی در کار نیست».
معیدفر با اشاره به گرفتاریهای متعددی که مردم در روزمره خود با آن درگیر هستند، ادامه میدهد: «مردمی که آب ندارند، برقشان قطع میشود، در خانه و محل کار به مشکل میخورند، سیستمهای مکانیاب روی گوشیهایشان کار نمیکند و برای رسیدن به مقصد دچار دردسر میشوند، آب و هوای سالمی تنفس نمیکنند و اخبار تلخ هم مداوم به گوششان میرسد، دیگر تئوریهای جامعهشناسی به کارشان نمیآید».
«پیشتر روی صحبتمان را با مسئولان قرار میدادیم اما حالا دیگر نمیشود همانها را هم مخاطب قرار داد»؛ معیدفر با این توضیح میگوید که تعداد مجهولات بر تعداد معلومات فزونی گرفته است: «شما زمانی میتوانید یک معادله چندمجهولی را حل کنید که میزان معلوماتتان بیشتر باشد. اما در حال حاضر مجهولات آنقدر زیاد است که دیگر نمیتوان معادلهای را حل کرد. سراغ مسئولان هم نمیشود رفت. یعنی دیگر زمان اینکه آنها را مخاطب قرار بدهیم هم گذشته است، چراکه مدام بحرانها را به یکدیگر پاس میدهند یا به گردن نفر قبلی میاندازند. کسی برای پاسخگویی وجود ندارد. همین هم سبب شده که مردم یک زندگی در تعلیق را تجربه کنند؛ تعلیقی که انگار مدام در انتظار یک معجزه است».
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه