- 2025-06-28
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
روایتی دردناک از کودکان قربانی جنگ

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرانلاین، امدادگر حاضر در عملیات امدادرسانی و آواربرداری ساختمان شهید چمران میگوید: «در حالی تعداد زیادی کودک را از زیر آوار در ساختمان شهید چمران بیرون آوردیم که بعضی از پدر و مادرهای این کودکان خیره به دستهای ما بودند و مدام التماس میکردند که نشانهای از فرزندشان پیدا کرده و تحویلشان بدهیم».
شهرک شهید چمران در محله نوبنیاد تهران قدمتی ۴۰ساله دارد و متعلق به بنیاد تعاون و شرکت امور رفاهی کارکنان سازمان صنایع دفاع کشور است. این شهرک از نخستین اماکنی بود که در بامداد روز جمعه، ۲۳ خرداد و در موج اول حملات رژیم صهیونیستی هدف قرار گرفته شد.
از همان ساعتهای ابتدایی عملیات امداد و نجات با کمک سگهای زندهیاب در ساختمان ۱۴طبقهای که ویران شده بود، آغاز شد. در تخریب این ساختمان، بیش از ۶۰ نفر ازجمله دهها کودک و نوزاد، به شهادت رسیدند. احمد پوراندام متولد ۱۳۶۲ امدادگر جمعیت هلالاحمر کشور و جزء اولین امدادگرانی است که برای کمک به مجروحان و بیرونکشیدن اجساد جانباختگان از ساختمان شهید چمران تهران که بر اثر حمله متجاوزانه رژیم صهیونیستی تخریب و منفجر شده بود، حضور داشته است.
او میگوید: «روز انفجار، همه چیز درهم بود، حجم زیادی از آوار جلوی چشمانمان بود؛ با دیگر امدادگران با هم همقسم شدیم تا هر چقدر هم که کار آواربرداری سخت بود، باز هم تا لحظه آخر و پایان عملیات، پای کار بمانیم و ماندیم. بسیاری از جانباختگان و شهدای ساختمان شهید چمران، کودکان 10، 12سالهای بودند که نه نظامی بودند و نه جنگندهای داشتند و این موضوع، سنگینی غم ماجرا را دوچندان میکند».
او ادامه میدهد: «صحنههای بسیار تلخی از اجساد هنوز جلوی چشمانم مجسم و زنده است. حجم آوار زیاد بود؛ بعضی از پیکرها تکهتکه شده و اجزای بدن شهدا از هم جدا شده بود. اگر پیکری هم مقداری سالمتر بود، شکستگیهای فراوانی داشت؛ البته در مرحله آواربرداری ما، هیچکسی از آوار ساختمان شهید چمران زنده بیرون نیامد؛ اگر کسی هم زنده مانده بود، همان لحظات اولیه بعد از حادثه، از سوی کسانی که اول به آنجا رسیده بودند یا اهالی که در محل انفجار با فاصله دورتری بوده و سالم مانده بودند، به اورژانس تحویل داده شده بودند. صورت اجساد بهسختی قابل شناسایی و تشخیص بود. خیلی صحنههای بدی در آواربرداری و امدادرسانی ساختمان شهید چمران دیدم».
او درباره اولین صحنهای که در ساختمان شهید چمران دید، توضیح میدهد: «اولین صحنه، جسد بیجان یک جوان ۲۵ساله و یک دختربچه 10، 11ساله در یکی از واحدها بود که آن روز سخت در ذهنم ماندگار شد.
خودم هم دو فرزند پسر ۱۰ و دوساله دارم؛ دیدن پیکر کودکان معصوم خیلی برایم غمانگیز و طاقتفرسا بود».
او درباره اینکه مردم در زمان امدادرسانی و آواربرداری باید چگونه کمک کنند، میگوید: «مردم با دورشدن و فاصلهگرفتن از محل حادثه و گوشدادن به حرف امدادگران میتوانند بزرگترین کمک را به ما داشته باشند. کار ما یک کار تخصصی است که با آموزشهایی که از سالها قبل دیده و تجربهای که در عملیاتهای قبلی خود کسب کردهایم، میتوانیم پیکر جانباختگان را از زیر آوار بیرون بیاوریم و درعینحال به نکات ایمنی هم عمل کنیم».
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه