جملاتی از کتاب نیمه تاریک وجود (اثر روان‌شناسی عمیق و قشنگ)

جملاتی از کتاب نیمه تاریک وجود را در این بخش از سایت ادبی متن‌ها برای شما قرار داده‌ایم. کتاب نیمه…
جملاتی از کتاب نیمه تاریک وجود (اثر روان‌شناسی عمیق و قشنگ)

جملاتی از کتاب نیمه تاریک وجود را در این بخش از سایت ادبی متن‌ها برای شما قرار داده‌ایم. کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد و در ژانر موفقیت و خودیاری است. دبی فورد در این کتاب از زاویه‌های پنهان در وجود هر فرد صحبت می‌کند که معمولاً افراد سعی در پوشاندن آن‌ها از چشم دیگران دارند. این کار نوعی واکنش دفاعی است تا دیگران ضعفشان را نبینند. اما دبی فورد در این کتاب می‌گوید با قبول و پذیرش این نیمه‌های تاریک، می‌توان به یک‌پارچگی رسید و با جریان زندگی هماهنگ شد.

جمله های روان شناسی از نیمه تاریک وجود

معمولاً رنجش‌ ما از رفتار دیگران‌ به‌ دلیل‌ جنبۀ‌ حل‌ نشده‌ای‌ در درون‌ خود ماست‌. باید به‌ تمامی‌ مطالبی‌ که‌ هنگام‌ صحبت‌ با دیگران‌، قضاوت‌ و یا راهنمایی‌ آن‌ها می‌گوییم‌، به‌ دقت‌ گوش‌ دهیم‌. در واقع‌ مخاطب‌ اصلی‌، خود ما هستیم‌.

اگر تف‌ انداختنِ کسی‌ شما را ناراحت‌ می‌کند، باید هشیار باشید! این‌ هشدارها سرنخ‌هایی‌ برای‌ پرده‌ برداشتن‌ از نیمۀ‌ تاریک‌ وجود شماست‌. این‌ نکتۀ‌ مهم‌ را به‌ یاد داشته‌ باشید: هر چیزی‌ که‌ ناراحتتان‌ می‌کند، عاملی‌ برای‌ رشد و فرصتی‌ برای‌ شماست‌ تا جنبۀ‌ پنهان‌ خود را بازپس‌ گیرید.

این‌ یک‌ قانون‌ الهی‌ست‌! هستی‌ همواره‌ ما را به‌ سمتی‌ هدایت‌ می‌کند که‌ تمامیت‌ وجودمان‌ را بپذیریم‌. ما هرکس‌ و هرچیزی‌ را که‌ جنبه‌های‌ فراموش‌شدۀ وجودمان‌ را انعکاس‌ می‌دهد، به‌ خود جلب‌ می‌کنیم‌.

ما نمی‌توانیم‌ تا هنگامی‌ که‌ خود را جای‌ فرد دیگری‌ نگذاشته‌ایم‌، در مورد او پیش‌داوری‌ کنیم‌. هر چند قبول‌ داشتن‌ برخی‌ ویژگی‌ها برایم‌ دشوار بود، اما باید می‌پذیرفتم‌ که‌ این‌ امکان‌ وجود دارد که‌ شیطانی‌ درونم‌ نهفته‌ باشد. بعضی‌ اوقات‌ پرسش‌ این‌ نیست‌ که‌ آیا در حال‌ حاضر ویژگی‌ خاصی‌ را داریم‌، بلکه‌ مسأله‌ این‌ است‌ که‌ آیا امکان‌ ندارد در شرایط‌ دیگری‌ آن‌ ویژگی‌ را از خود نشان‌ دهیم‌؟

سایه‌های‌ ما، ما را آموزش‌ می‌دهند و راهنمایی‌ می‌کنند. آن‌ها کل‌ وجودمان‌ را به‌ ما عطا می‌نمایند. باید این‌ ویژگی‌ها را کشف‌ و آشکار کنیم‌. احساسات‌ سرکوب‌شدۀ‌ ما نیاز دارند تا به‌ سایر بخش‌های‌ وجودمان‌ بپیوندند. این‌ احساسات‌ فقط‌ هنگامی‌ زیان‌بخش‌ هستند که‌ سرکوب‌ شده‌ باشند و در این‌ صورت‌، در نامطلوب‌ترین‌ موقعیت‌ها بیرون‌ می‌جهند. این‌ حملات‌ ناگهانی‌، ما را در حساس‌ترین‌ موقعیت‌های‌ زندگی‌ درمانده‌ می‌کنند.

جملاتی از دبی فورد

به‌ آنچه‌ می‌گویید، عمل‌ کنید. اگر قصد ندارید کاری‌ را بکنید، نگویید که‌ آن‌ را انجام‌ می‌دهید؛ بگذارید کلامتان‌ مهم‌ترین‌ گنجینۀ شما باشد. به‌ کلام‌ خود همچون‌ طلا بنگرید تا برایتان‌ طلا بیاورد. شما می‌توانید با کلامتان‌ هرچه‌ می‌خواهید در جهان‌ ایجاد کنید. هر بار که‌ به‌ قولتان‌ عمل‌ نمایید، به‌ خود و هستی‌ اعلام‌ می‌کنید که‌ قابل‌ اعتماد هستید.

اتاق‌ در سکوت‌ فرو رفته‌ بود و چهرۀ‌ ادری‌ می‌درخشید؛ اکنون‌ او موهبت‌ نفرت‌ را می‌دید. تغییر دیدگاه‌، این‌ امکان‌ را به‌ ادری‌ داد که‌ آن‌ انرژی‌ منفی‌ را که‌ سال‌ها با خود حمل‌ کرده‌ بود، رها کند. ادری‌ متوجه‌ شد که‌ احساس‌ نفرتش‌ در واقع‌ نوعی‌ مکانیسم‌ دفاعی‌ بود که‌ حریم‌ او را در برابر افرادی‌ که‌ دوست‌ داشت‌، حفظ‌ می‌کرد. هر چند که‌ این‌ نفرت‌ سبب‌ درد و رنج‌ فراوانی‌ برای‌ او شده‌ بود، اما همچنین‌ کاتالیزوری‌ برای‌ سفر معنوی‌ وی‌ و انگیزه‌ای‌ بود تا حقیقت‌ درونی‌ خود را بیابد.

مطلب مشابه: جملات ناب درباره کتاب خواندن؛ سخن بزرگان درباره اهمیت مطالعه

اگر به‌ دنبال‌ بهبود روابطتان‌ هستید، باید بدانید که‌ انتظار یاری‌ از طرف‌ دیگر ارتباط‌، بیهوده‌ است‌. بهبود باید از شما نشأت‌ گیرد

ما دارای‌ همۀ‌ احساسات‌ و وسوسه‌های‌ انسانی‌ هستیم‌. ما باید تمامی‌ آنچه‌ هستیم‌، اعم‌ از خوب‌ و بد، تاریک‌ و روشن‌، توانا و ناتوان‌، درستکار و نادرست‌ را آشکار کنیم‌، بپذیریم‌ و در آغوش‌ بگیریم‌.

«آنچه‌ را که‌ مالک‌ نشوی‌، مالک‌ تو می‌شود.»

جهان‌، آینه‌ای‌ برای‌ بازتاب‌ درون‌ ماست‌

باید بیاموزید که‌ به‌ تمامی‌ وجود خود اجازۀ‌ «بودن‌» دهید. برای‌ آزاد و مستقل‌ بودن‌ باید بتوانید «باشید» و دستیابی‌ به‌ این‌ مهم‌ مستلزم‌ آن‌ است‌ که‌ از داوری‌ خود دست‌ بکشیم‌

بخش هایی از کتاب نیمه تاریک وجود

شما فرزند خداوند هستید. خود را حقیر شمردن‌ کمکی‌ به‌ جهان‌ نمی‌کند. این‌ تفکر که‌ با کوچک‌ کردن‌ خود به‌ سایرین‌ احساس‌ امنیت‌ می‌دهید، به‌ هیچ‌ وجه‌ خردمندانه‌ نیست‌. شما به‌ دنیا آمده‌اید تا شکوه‌ و جلال‌ خداوندی‌ را که‌ درون‌ شماست‌، متجلی‌ نمایید.

اگر عظمت‌ فرد دیگری‌ را تحسین‌ می‌کنید، آنچه‌ می‌بینید عظمت‌ خودتان‌ است‌. شاید شما به‌ شیوه‌ای‌ متفاوت‌ این‌ بزرگی‌ را نشان‌ می‌دهید، اما اگر جنبۀ‌ عظمت‌ را در خود نداشتید، نمی‌توانستید این‌ ویژگی‌ را در دیگری‌ تشخیص‌ دهید. اگر شما این‌ خصلت‌ را نداشتید، جذب‌ آن‌ نمی‌شدید.

هنگامی‌ که‌ بتوانیم‌ خدا را در خود ببینیم‌، آنگاه‌ می‌توانیم‌ خدا را در همه‌ ببینیم‌.

بسیاری‌ از مردم‌ از ترس‌ آن‌ که‌ مبادا به‌ هدف‌ زندگی‌ خود نرسند، آن‌ را انکار می‌کنند

گفته‌ای‌ بودایی‌ و قدیمی‌ به‌ این‌ مضمون‌ وجود دارد: «هنگامی‌ که‌ شاگرد آماده‌ باشد، استاد پدیدار می‌شود.»

«تنها شیطان‌هایی‌ که‌ در جهان‌ وجود دارند، آن‌هایی‌ هستند که‌ در قلبمان‌ به‌ جست‌وخیز مشغولند. در آنجاست‌ که‌ باید جنگید!»

عمیق‌ترین‌ ترس‌ ما از آن‌ نیست‌ که‌ ناتوان‌ هستیم‌، بلکه‌ از آن‌ است‌ که‌ بیش‌ از حد توانمند هستیم‌. این‌ تاریکی ما نیست‌ که‌ ما را بیش‌ از همه‌ می‌ترساند، بلکه‌ روشنایی‌ ماست‌.

روانشناس‌ رولو می دیوانگی‌ را به‌ این‌ صورت‌ معنی‌ می‌کند: «تکرار یک‌ عمل‌ با امید دستیابی‌ به‌ نتایج‌ متفاوت‌.»

متن روانشناسی زیبا از دبی فورد

درد و رنج‌ می‌تواند بزرگ‌ترین‌ آموزگار ما باشد.

ما گمان‌ می‌کنیم‌ که‌ نسبت‌ به‌ دنیا خشمناک‌ هستیم‌ و برای‌ برآورده‌ شدن‌ آرزوهایمان‌ می‌خواهیم‌ جهان‌ را دگرگون‌ سازیم‌، اما این‌ ما هستیم‌ که‌ به‌ تغییر و تحول‌ نیازمندیم‌. ما از خود خشمگین‌ هستیم‌ زیرا پشتکار نداریم‌، نیروی‌ الهی‌ درونمان‌ را محترم‌ نمی‌شماریم‌ و به‌ خودمان‌ اجازه‌ نمی‌دهیم‌ تا خود را آن‌گونه‌ که‌ حقیقتاً می‌خواهیم‌، ابراز کنیم‌. گمان‌ می‌کنیم‌ از پدر و مادرمان‌ عصبانی‌ هستیم‌ که‌ در آغاز زندگی‌، ما را سرکوب‌ کردند، اما در واقع‌ از خود خشمگین‌ هستیم‌ که‌ این‌ روند واپس‌رانی‌ را تداوم‌ بخشیدیم‌.

هنگامی‌ که‌ برای‌ رویدادهای‌ زندگی‌ خود و تعبیرهایی‌ که‌ از آن‌ رویدادها دارید، مسؤولیت‌ می‌پذیرید، از دنیای‌ کودکی‌ خارج‌ شده‌، به‌ مرحلۀ‌ بزرگسالی‌ گام‌ می‌نهید. با پذیرفتن‌ مسؤولیت‌ برای‌ انجام‌ یا عدم‌ انجام‌ کاری‌، داستان‌ «چرا من‌؟» را به‌: «این‌ رویداد برای‌ من‌ روی‌ داد، زیرا به‌ درسی‌ نیاز داشتم‌. این‌ هم‌ بخشی‌ از سفرم‌ است‌» تبدیل‌ می‌کنید.

دردی‌ که‌ در سن‌ دو، شش‌ یا هشت‌ سالگی‌ تجربه‌ کردیم‌، درست‌ زیر لایۀ‌ رویی‌ آگاهی‌ ما نقش‌ بسته‌ است‌ و تا هنگامی‌ که‌ آن‌ را تغییر ندهیم‌، زندگی‌ ما را اداره‌ می‌کند

به‌ ما آموخته‌اند که‌ به‌ دنبال‌ آرزوها رفتن‌، کار دشواری‌ست‌، اما متوجه‌ نیستیم‌ که‌ شاید گذران‌ زندگی‌ با این‌ دانسته‌ که‌ در پی‌ آرزوهایمان‌ نیستیم‌، بسیار دشوارتر باشد. ما بی‌آرزو شده‌ایم‌، در حالی‌ که‌ آرزو کلید بهره‌گیری‌ کامل‌ از توان‌ معنوی‌مان‌ است‌. ما با ناامیدی‌ و سردرگمی‌ تنها مانده‌ایم‌. این‌ احساس‌ رفته‌ رفته‌ در ما تشدید می‌شود و خود را در بدن‌ به‌ صورت‌ بیماری‌ و در روان‌ به‌ صورت‌ خشم‌ نشان‌ می‌دهد. اگر نخواهیم‌ با گذشته‌ آشتی‌ کنیم‌، ناامیدی‌ و خشممان‌ را با خود به‌ آینده‌ می‌کشانیم‌.

مردمی‌ که‌ «عقل‌ کل‌» هستند، معمولاً احساس‌ نادانی‌ خود را مخفی‌ می‌کنند و افرادی‌ که‌ رفتاری‌ متکبرانه‌ پیش‌ می‌گیرند، در درون‌ احساس‌ ناامنی‌ دارند. افراد سطح‌ بالا، احساس‌ درونی‌ متعلق‌ به‌ طبقۀ‌ پایین‌ بودن‌ خود را می‌پوشانند و چهرۀ‌ متبسم‌، چهرۀ‌ خشمگین‌ را پنهان‌ می‌کند.

مطلب مشابه: متن درباره کتاب و مطالعه [ 35 جمله ارزشمند در مورد کتاب ]

از قدیم‌ گفته‌اند: «کوه‌، کوه‌ را می‌جوید، آب‌، گودال‌ را.» ما آنچه‌ را در خود دوست‌ داریم‌، یا دوست‌ نداریم‌ در دیگران‌ می‌بینیم‌.

گوته می‌گوید: «اگر بتوانیم‌ آن‌ را تجسم‌ و باور کنیم‌، می‌توانیم‌ به‌ آن‌ دست‌ یابیم‌!»

منبع خبر