• 2024-12-28
  • 4 بازدید
  • 0 دیدگاه
  • سلامت

تحریم‌ها به محیط زیست هم رحم نمی‌کنند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ملی، مهم‌ترین دلیل بحران انرژی و آلودگی هوا در ایران چیست؟ چرا…
تحریم‌ها به محیط زیست هم رحم نمی‌کنند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ملی، مهم‌ترین دلیل بحران انرژی و آلودگی هوا در ایران چیست؟ چرا بحران‌های زیست محطی کم‌کم بر بحران‌های دیگر کشور سایه افکنده است؟ با توجه به شرایط موجود چه چشم‌اندازی پیش روی محیط زیست کشور خواهد بود؟  دکتر حسین آخانی فعال محیط زیست و استاد دانشگاه تهران در این باره توضیح داده است.

آخانی معتقد است: «اگر مردم در ترافیک نباشند به کنسرت می‌روند، پیاده‌روی می‌کنند و کارهایی انجام می‌دهند که حفظ و کنترل آنها هزینه بیشتری بر دوش مسئولان می‌گذارد. از سوی دیگر آلودگی هوا و تعطیلی‌های آن سبد جدیدی به زنجیره منافع و مشاغل اضافه می‌کند و از همه مهم‌تر میلیون‌ها دانش‌آموز، دانشجو و کارمند را شاد می‌کند. با توجه به این وضعیت هنگامی که می‌توانید با عدم حل مسئله حمل و نقل عمومی برای نیمی از مردم شغل ایجاد کنید و بهتر و آسان‌تر کشورداری کنید، کدام ساختار مدیریتی حاضر به تغییر چنین پارادایمی است؟ فیلترینگ هم همین است. منافعی ایجاد کرده که مصلحت اجازه نمی‌دهد این منافع لطمه ببیند». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*مهم‌ترین دلایل بحران انرژی و آلودگی هوا را در ایران چه می‌دانید؟

شرایط گذشته و حال نشان می‌دهد حفظ مشکل یک راه‌کار است. اینطور به نظر می‌رسد که گویی بخشی از مدیران کشور به حفظ مشکل عادت کرده و علاقه‌ای به حل کامل هیچ مشکلی ندارند. به نظر می‌رسد نان برخی از این مدیران در عدم حل مسائل است و به همین دلیل نیز چون علاقه‌ای به بریدن نان مردم ندارند، سعی می‌کنند مسئله را همانطور که هست حفظ کنند. من معتقدم هر چه ابعاد مسئله بزرگ‌تر شود مشاغل بیشتری ایجاد می‌شود. مشکل آلودگی و ناترازی انرژی هم شبیه مشکل فیلترینگ است. برای حل مشکل آلودگی و ناترازی بنزین، باید حمل و نقل عمومی را درست کرد. حل مسأله حمل و نقل عمومی از هر کاری ساده‌تر است. حتی بسیاری از کشورهای کم‌توان و فقیر هم به راحتی با بالا بردن تعداد اتوبوس‌ها حمل و نقل مردم را آسان کرده‌اند. بجز سه کشور در دنیا یعنی ایران، ونزوئلا و لیبی قیمت بنزین در بقیه کشورهای جهان از لیتری 30 سنت یعنی حداقل ۲۵ هزار تومان بیشتر است. آیا این کشورها دارای تولید ناخالص ملی بیشتر از ایران هستند؟ ایران در ردیف سی و ششمین کشور جهان از نظر GDP است. به عبارتی اگر بخواهیم قیمت بنزین با تولید ناخالص ملی همسان باشد قیمت بنزین باید حدود یک و نیم دلار در لیتر باشد. این وضعیت مانند قیمت بسیاری از اقلام ضروری و غذایی است که قیمت آنها در کشور ما در مواردی حتی از کشورهای اروپایی هم بیشتر است و ما اصلا به آنها معترض نیستیم. در چنین شرایطی سوال این است که چرا حمل و نقل عمومی فشل و بنزین ارزان است؟ چرا مسئولان حاضرند سالیانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار بنزین و گازوییل به مردم بدهند، هوا را آلوده کرده و مردم در ترافیک بمانند؟

*پاسخ شما به این پرسش‌ها چیست؟

برای پاسخ به این سوالات من برخی آمارها را ارائه و واقعیت جامعه را بیان می‌کنم تا بهتر بتوان شرایط را درک کرد. در شرایط کنونی اسنپ و تپسی، ۸ میلیون راننده را تحت پوشش دارند و در این روزهای آلوده، شهر تهران پر از تبلیغات اسنپ و تپسی است. از سوی دیگر ۱۰۰ هزار نفر در شرکت‌های خودروسازی مشغولند و مشخص نیست چند میلیون نفر در تعمیرات خودرو و فروش و واردات و تولید لوازم یدکی کار می‌کنند. نکته مهم اینکه در ایران۲۰ هزار کشته و ۲۰۰ هزار زخمی حوادث رانندگی، بازاری پر سود برای صنعت پزشکی و درمان است. در کشور ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار وانت مشغول به کارند، فقط 5/1 میلیارد ساعت وقت مردم تهران در ترافیک تلف می‌شود که اگر اینها در ترافیک نباشند، معلوم نیست چگونه می‌توان مشغولیت کم‌خطر برای آنها ایجاد کرد؟ در کشور نزدیک به ۱۳ میلیون موتورسیکلت فعال هستند که یک تجارت بسیار پر سود برای واردکنندگان آن و تعمیرات و لوازم یدکی آنهاست. فقط در تهران چهار و نیم میلیون موتورسیکلت در تردد است که حداقل یک چهارم آنها در کار کسب درآمد هستند. بلبشوی حمل و نقل و تک یا کم‌سرنشینی باعث حفظ امنیت می‌شود. چرا؟ چون مردم خود در سلول‌های متحرک آهنی حبس شده‌اند و خودشان را در ترافیک شکنجه می‌دهند. اگر مردم در ترافیک نباشند به کنسرت می‌روند، پیاده‌روی می‌کنند و کارهایی انجام می‌دهند که حفظ و کنترل آنها هزینه بیشتری بر دوش مسئولان می‌گذارد. از سوی دیگر آلودگی هوا و تعطیلی‌های آن سبد جدیدی به زنجیره منافع و مشاغل اضافه می‌کند و از همه مهم‌تر میلیون‌ها دانش‌آموز، دانشجو و کارمند را شاد می‌کند. با توجه به این وضعیت هنگامی که می‌توانید با عدم حل مسئله حمل و نقل عمومی برای نیمی از مردم شغل ایجاد کنید و بهتر و آسان‌تر کشورداری کنید، کدام ساختار مدیریتی حاضر به تغییر چنین پارادایمی است؟ فیلترینگ هم همین است. منافعی ایجاد کرده که مصلحت اجازه نمی‌دهد این منافع لطمه ببیند. هر کس هم اینترنت آزاد خواست می‌تواند از ایلان ماسک بخرد و یا پول فیلترشکن بدهد. بی‌پول‌ها هم نگران نباشند، این همه متخصص به خارج از کشور فرستاده‌ایم که با استفاده از بودجه‌های غربی‌ها برای هموطنان داخل فیلترشکن مجانی تولید کنند.

*یعنی شما بحران انرژی و آلودگی هوا را ناشی از سیاست‌های مدیریتی می‌دانید؟ از نظر شما نقش آن مهم‌تر از مسائل زیست محیطی است؟

‌ وضعیت نابسامان محیط زیست امروز ایران که بحران انرژی و آلودگی هوا نیز جزو آن است، یک شبه ایجاد نشده و بلکه سیاست‌ها و برنامه‌های اشتباه در دهه‌های گذشته باعث شده امروز ما با چالش‌های جدی محیط زیستی مواجه باشیم. از همان سال‌های ابتدای انقلاب ما با یک تفکر در کشور مواجه شدیم که تصور می‌کرد برای حفظ استقلال باید احتیاجات خود را به تمامی در داخل کشور رفع کنیم و تصور روشنی از هزینه و فشاری که بر روی منابع کشور وارد می‌شد، وجود نداشت و تقریبا بر تمام منابع کشور فشار بیش از حد وارد شد. این در شرایطی بود که برخی تفکرات توجه نداشتند که منابع طبیعی کشور پایان‌پذیر است و پس از مدتی از بین می‌رود. به همین دلیل برای اجرای سیاست‌های خود تا آنجا که امکان داشت فشار روی محیط زیست را افزایش دادند و از منابع طبیعی کشور برداشت کردند. این نگاه در طول زمان کم و بیش وجود داشته و در زمان‌هایی حتی از کنترل هم خارج می‌شد. برخی سازمان‌ها از افرادی تشکیل شده بود که به محیط زیست علاقه داشتند اما از دانش و سواد کافی برخوردار نبودند. این افراد تلاش کردند کشاورزی را به هر قیمتی که شده در کشور توسعه دهند. این توسعه خارج از توان کشور، در کنار بی‌توجهی به حفاظت از محیط زیست باعث شد که منابع طبیعی و به خصوص آب را مورد بهره‌برداری بیش از حد قرار دهد. ضمن اینکه پس از انقلاب کشور با مخاطرات جدی مانند جنگ تحمیلی نیز مواجه شده بود و تحریم‌هایی علیه ایران وجود داشت که تا امروز نیز ادامه داشته و روی وضعیت محیط زیست کشور تأثیر گذاشته است.

*با توجه به شرایط موجود دولت چهاردهم چگونه می‌تواند بر این بحران‌ها فائق بیاید؟

همه دولت‌هایی که پس از جنگ روی کار آمدند، فارغ از اینکه به کدام جریان سیاسی تعلق داشته باشند با تحریم مواجه بودند و به همین دلیل برای ادامه بقای خود تا آنجا که امکان داشت از منابع طبیعی کشور بهره‌برداری کردند. این در حالی بود که پس از دهه60 جمعیت کشور افزایش یافت و به همین دلیل مسأله غذا همواره به عنوان یک دغدغه مهم مورد توجه دولت‌ها قرار گرفت و در این احوال معادن از جمله بخش‌هایی بود که در نتیجه تحریم‌ها آسیب جدی دید. در شرایطی که کشور تحریم بود منابع را به هر شکل که امکان داشت توسعه دادند و به این ترتیب بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی کشور نابود شد. در چنین شرایطی بود که دولت‌ها به صورت کنترل نشده منابع طبیعی کشور را مصرف کردند تا بتوانند به فعالیت‌های خود ادامه دهند. در بین منابع طبیعی بیشتر بخشی که آسیب دید بخش منابع آبی کشور بوده است. در طول دهه‌های گذشته براساس یک دیدگاه و سیاست نادرست و کارشناسی نشده، سد سازی رونق یافت و سدهایی ساخته شد که ضرری بیشتر از فایده داشته است. هنوز هم سدسازی‌های بی‌رویه ادامه دارد. سد سازی‌های کارشناسی نشده، بیشتر و بیشتر به رژیم آبی کشور لطمه زد. از سوی دیگر به دلیل استفاده‌های غیرعلمی از سفره‌های آب‌های زیرزمینی این بخش نیز با آسیب‌های جدی مواجه شده است. پس از دولت سازندگی با گروهی از افراد ذی‌نفوذ و ثروتمند مواجه شدیم که هر یک بنا به موقعیتی که در آن قرار داشت، رفتاری خاص خود بروز می‌داد. تکنوکرات‌ها بیشتر در شرکت‌های سدسازی، جاده‌سازی و خودروسازی فعالیت می‌کردند، بخش دیگری نیز دلال و دنبال سوداگری، زمین‌خواری و ساخت‌وسازهای غیرقانونی مبتنی بر بهره‌وری سرزمین بودند. واقعیت این است که این جریان در درون ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور رشد کرد. نکته مهم نیز این بود که اغلب این افراد و گروه‌ها به افراد قدرتمند وابستگی داشتند. به عنوان مثال شرکت‌ها عمدتا خصولتی بودند و کسانی که به منابع طبیعی دست درازی می‌کردند، بعضا با همراهی افراد نزدیک به نهادهای دولتی بود. در غیر این صورت امکان دسترسی آنها به منابع طبیعی وجود نداشت. این وضعیت در دهه‌های گذشته شتاب زیادی پیدا کرده است.

منبع خبر