- 2025-07-16
- 2 بازدید
- 0 دیدگاه
- اخبار مهم
به بهانه موضعگیری خام و بیربط حسین دهباشی، سمپاشی تکراری اخبار 20:30 و پروژه تازه «منادیان سانسور» | پیر شدیم پسر!

محمد صابری | گاهی اسمش میشود «صیانت»، زمانی رنگولعاب «تنظیمگری» بهخود میگیرد و حالا هم بهعنوان «نقد» قصد تحمیل آن را دارند اما هرچقدر هم که «سانسورخواهان» تلاش کنند با واژهسازی از زیر بار جنایت آگاهانه و یا خیانت ناآگاهانه خود علیه فرهنگ شانه خالی کنند، بازهم توان بزک کردن این عروس تحمیلی و زشترو را پیدا نخواهند کرد! مسئله هم اصلا هجمههای قبلی به «تاسیان» و «سووشون» یا حتی همین پروژه تازه برای ذبح «پیرپسر» نیست، چه اینکه تجربه ثابت کرده دوره قربانی شدن یک اثر به پای این نگاه، مدتهاست که به سر آمده است اما نمیتوان علیه منادیان سانسور هم سکوت کرد.
1) فیلم سینمایی «پیرپسر» که بهعنوان یکی از بداقبالترین فیلمهای اکرانشده در سالهای اخیر، درست در موعد شروع اکران خود شاهد وقوع جنگ تحمیلی علیه خاک کشور بود و به همین دلیل هم نتوانست در گیشه افتتاحیهای درخور را به نام خود ثبت کند، در روزهای فروکش کردن آتش جنگ و بازگشت گامبهگام خود به شرایط طبیعی اکران، ناگهان با هجمهای عجیب از سوی دلواپسان مدعی فرهنگ مواجه شده است. واکنشهایی که هرچند در ابتدا محدود به موضعگیری خام و سخیف حسین دهباشی در صفحه شخصیاش بود و طبیعتا ارزش واکنش نداشت اما کمکم دامنه آن به گزارشی جهتدار با ادبیات تکراری و آشنا در اخبار تلویزیون رسید و شبکهای هماهنگ از پیادهنظامهای مجازی از یک طیف خاص را هم با خود همراه کرد. فارغ از فیلم «پیرپسر» که قطعا اثری قابلنقد از منظر ساختار سینمایی و چارچوب محتوایی است، آنچه بهانه این یادداشت شد، تمسک مجدد مدعیان دلواپسی برای فرهنگ و اخلاق، به ریسمان پوسیده «سانسور» و «توقیف» است.
حسین دهباشی با لحن سخیفی به فیلم «پیر پسر» حمله کرد.
2) اینکه هر مخاطبی میتواند فیلم «پیرپسر» را دوست داشته یا نداشته باشد و یا حتی به بهانه دوست نداشتن با زبان و قلمی تند و تیز علیه آن موضعگیری کند، آنقدر بدیهی است که فکر میکردیم نیازی به تکرار مکرر آن نباشد اما در همین نمونه اخیر کم نبودند کسانی که تلاش کردند زشتی و کراهت نوشته کوتاه و موهن حسین دهباشی درباره این فیلم با تئوری محترم بودن نظر همه مخاطبان و یا لزوم آزادی بیان توجیه کنند! آنچه در لابهلای خطوط این نوشته کوتاه بهصورتی مشمئزکننده، خودنمایی میکرد، تکاپوی یک فرد بهظاهر فرهنگی، برای «توجیه سانسور» بود. همان خطی که بعدتر در صفحات مجازی چند فرد مدعی دیگر هم نمود پیدا کرد و کار را به جایی رساند که فلان مدیر مدعی اخلاق، برای ضربه به فروش فیلم، به حربه اسپویل پناه برد و داستان «پیرپسر» را در صفحهاش لو داد! از سوی دیگر هم توپخانه صداوسیما از سنگر 20:30 فعال شد تا در قالب گزارشی نخنما با ادبیاتی تاریخگذشته اینگونه به مخاطبان سیما القا کند که فرهنگ و هنر و اخلاق، یکجا به پای این فیلم ذبح شده است! اینکه حسین دهباشی با سابقه همکلامی با چهرههای صاحبنام فرهنگ و هنر و سیاست در ایران، در مواجهه با اثری که دوستش نداشته، فریاد «وافرهنگا» سر میدهد و همزمان متقاضی «توقیف» و «سانسور» میشود، نشاندهنده یک اعوجاج جدی در نظرگاه او و امثال اوست. از تلویزیونی که حیاتش را مدیون انحصار و سانسور صداهای دیگر است، بهواقع انتظاری جز این نیست اما اینکه مدعیان فعالیت فرهنگی و هنری، خود پرچمدار توقیف میشود و بدون خجالت آن را از مدیران فرهنگی مطالبه میکنند، قطعا درخور افسوس و تذکر و هشدار است. توقیف یک اثر، بیش از آنکه علیه آن اثر باشد، علیه مخاطب بالقوه آن است؛ مخاطبی که حق دارد در شرایطی طبیعی با هر اثری مواجه شود و با تندتر و صریحتر مواضع، آن را به چالش بکشد.
بخش خبری 20.30 هم به انتقاد از فیلم «پیر پسر» پرداخت.
3) هر چند در ابتدا هم اشاره شد که موضوع محوری این یادداشت فیلم «پیرپسر» و حواشی مرتبط با آن نیست اما انصاف نیست که اما وقتی قرار بر آسیبزدایی از چرخه طبیعی عرضه یک محصول فرهنگی و اشاره به فقدان فرهنگ گفتوگو درباره آن است، نمیتوان نسبت به روی دیگر این جریان بیتفاوت بود. به هماناندازه که دغدغهمندان و کاسبان توقیف، حیات طبیعی یکی اثر فرهنگی را دچار اختلال میکنند، دفاع اغراقشده و شاهکارپنداری محض یک اثر بهویژه از سوی خالقان آن هم ضریبدهنده این اختلال است! در مصداق فیلم «پیرپسر» که بیتردید یکی از مهمترین محصولات سالهای اخیر سینمای ایران است، واکنشهای هیجانی نسبت به مواجهه با فیلم، شاید در مقطع اکران ویژه و شبانه آن در ایام جشنواره فجر، قابلپذیرش بود اما استمرار این واکنشها تا موعد اکران عمومی و بدتر از آن مسدود دانستن هر روزنهای برای نگاه انتقادی به فیلم، قطعا غیرقابل دفاع است. ای کاش اکتای براهنی در مقام خالق اصلی این اثر مهم، در کنشهای شخصی خود این اصل را لحاظ میکرد و در صفحه شخصیاش در فضای مجازی، در کنار بازنشر اغراقشده تمجیدها از فیلم، سهمی را هم برای نگاه نقادانه منتقدان شناسنامهدار لحاظ میکرد تا شاید کمکی به شکلگیری دیالوگ و گفتوگوی فرهنگی پیرامون فیلم خود کرده و فضا را برای سوءاستفادهگران و پرچمداران حذف و توقیف تنگتر میکرد.
«پیر پسر» با وجود همزمانی با جنگ دوازده روزه بازهم توانست گیشه خود را حفظ کند.
4) هیاهوی این روزهای سانسورخواهان و توقیفجویان نسبت به فیلم اکتای براهنی، حتما همچون تجربههای مشابه اثری معکوس نسبت به قصد و نیت هیاهوکنندگان خواهد داشت و میتوان توجه دادن ناخواسته آنها نسبت به «پیر پسر» را به فال نیک هم گرفت. بالیدن در یک فضای فرهنگی جز با «دیده شدن» و «گفتوگوی نقادانه» میسر نیست و هر آن کسی که بخواهد حکم «تعطیل» را به هر نحوی جایگزین «تحلیل» کند، قطعا نمیتواند مدعی کنش فرهنگی باشد. بهخصوص که سالهاست دیگر هیچ حکم توقیف و سانسوری نتوانسته است جلوی «دیده شدن» هیچ محصولی را بگیرد و آنچه در این فرآیند دچار اختلال میشود، اتفاقا فرصت گفتوگو و نقد همان محصول است. یک ماه پیشتر و به بهانه حواشی منتهی به توقیف سریال نرگس آبیار در قالب یادداشتی پیشبینی کردیم «سووشون هم زودتر از آنچه تصور میکنید، حیات طبیعی خود را از سر میگیرد و آن زمان حتی منتقدان سریال هم به ریش توقیفکنندگانش، خواهند خندید!» و حالا که پخش این سریال از سر گرفته شده است، بد نیست به همان توقیفکنندگان یادآوری کنیم که بعید است قسمتهای بعدی همین سریال، بتواند به اندازه همان چند دقیقه و چند سکانسی که با ابزار توقیف میخواستند جلوی دیده شدنش را بگیرند، دیده شود؛ همین!
بیا تو صدا
ارسال دیدگاه