انتخاب سخت برای دولت؛ حمایت نقدی یا تکرار تجربه تلخ کوپن؟

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل ازفرارو، حسین سلاح‌ورزی رئیس سازمان ملی کارآفرینی ایران نوشت: در سال‌های جنگ تحمیلی، زمانی…
انتخاب سخت برای دولت؛ حمایت نقدی یا تکرار تجربه تلخ کوپن؟

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل ازفرارو، حسین سلاح‌ورزی رئیس سازمان ملی کارآفرینی ایران نوشت: در سال‌های جنگ تحمیلی، زمانی که تحریم‌ها و تخریب زیرساخت‌های اقتصاد کشور را تضعیف کرده بود، دولت برای تامین نیاز‌های مردم در بخش کالا‌های اساسی مانند برنج، روغن و شکر و حتی برخی کالا‌ها مانند پنیر و کره به توزیع کوپنی روی آورد. این سیستم در ابتدا امیدی برای اقشار کم‌درآمد ایجاد کرد؛ اما با مشکلات بزرگی مثل فساد، توزیع نه‌چندان عادلانه و شکل‌گیری بازار سیاه مواجه شد.

کوپن‌ها گاهی در کوچه‌پس‌کوچه‌ها خریدوفروش می‌شدند و بخش مهمی از منافع آن به جای اینکه به نیازمندان برسد، به جیب دلالان می‌رفت. این تجربه تلخ تاریخی، حالا و بعد از چهار دهه که ایران در سال۱۴۰۴ با تبعات جنگ ۱۲روزه اخیر اسرائیل و چالش‌های اقتصادی مزمن دست‌وپنجه نرم می‌کند، درس مهمی به ما می‌دهد.

با وجود پیشنهاد‌هایی برای بازگشت به سیستم کوپنی برای تامین معیشت مردم، به‌ویژه اقشار کم‌درآمد، بررسی شرایط امروز نشان می‌دهد که این راهکار نه‌تنها کارآمد نیست، بلکه می‌تواند بحران را عمیق‌تر کند. ایران امروز با تورمی حدود ۴۱درصد، کاهش درآمد‌های نفتی به‌دلیل تحریم‌های سنگین و کسری بودجه‌ای که مثل خوره به جان اقتصاد افتاده، در تنگنای سختی قرار دارد. جنگ ۱۲روزه اخیر که بخشی از زیرساخت‌های حیاتی کشور را تهدید کرد، این مشکلات را به اوج رسانده است.

در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی کاربران از هرج‌ومرج در بازار‌ها می‌گویند؛ جایی که قیمت دلار در مقطعی باز هم ۹۰هزار تومان را رد کرد و بعد با دخالت بانک مرکزی کمی آرام گرفت. این بالا و پایین شدن‌ها نشان می‌دهد اقتصاد ایران چقدر شکننده است. در این میان، خانواده‌های کم‌درآمد، که هر ماه با زحمت پول غذا و اجاره خانه را جور می‌کنند، بیش از همه ضربه می‌خورند. ایده توزیع کوپن برای تامین کالا‌های اساسی شاید در نگاه اول جذاب باشد؛ اما وقتی به عمق ماجرا نگاه کنیم، مشکلاتش خودنمایی می‌کنند.

اول، سیستم کوپنی، همان‌طور که در دهه۶۰ دیدیم، پر از دردسر است. اول از همه، فساد و بازار سیاه مثل سایه این سیستم را دنبال می‌کنند. آن زمان، کوپن‌ها گاهی به جای اینکه به دست نیازمندان برسند، در بازار سیاه فروخته می‌شدند. امروز هم، با توجه به ضعف نظارت و مشکلات زیرساختی، احتمال تکرار این سناریو زیاد است. گزارش‌هایی که همه ما جسته و گریخته می‌شنویم، از احتکار برخی کالا‌ها و دارو‌ها حتی در شرایط عادی خبر می‌دهند. اگر کوپن به میدان بیاید، دلال‌ها احتمالا دوباره دست‌به‌کار می‌شوند و کالا‌های یارانه‌ای به جای سفره فقرا، سر از بازار‌های غیررسمی درمی‌آورند.

دوم، اجرای این سیستم هزینه سنگینی روی دوش دولت می‌گذارد. تامین کالا‌های اساسی برای ۸۵میلیون نفر، آن هم در شرایطی که خزانه دولت از کاهش درآمد‌های نفتی لاغر شده، کار ساده‌ای نیست. این کار به منابع زیاد و ارز ترجیحی نیاز دارد؛ چیزی که در تحریم‌ها سخت به‌دست می‌آید. در طول جنگ ۱۲روزه گمرک ایران توانست ۱.۳میلیون تن کالا ترخیص کند؛ اما ادامه این روند در بلندمدت، با توجه به مشکلات لجستیکی و تحریم‌ها، مثل راه رفتن روی طناب است.

سوم، وابستگی به واردات پاشنه‌آشیل سیستم کوپنی است. گندم، برنج، روغن، دارو، نهاده‌های کشاورزی لازم برای تولید گوشت ومرغ و لبنیات؛ خیلی از چیز‌هایی که به اسم کالای اساسی می‌شناسیم، از خارج می‌آیند. اگر سیستم کوپنی بخواهد روی این کالا‌ها متمرکز شود، نیاز به ارز خارجی بیشتر می‌شود و هر اختلالی در تامین این ارز، مثل قطعی در زنجیره واردات، می‌تواند قفسه‌ها را خالی کند. در شرایط تحریم، این ریسک اصلا کم نیست.

چهارم، کوپن‌ها دست‌وپای خانواده‌ها را می‌بندند. وقتی کوپن فقط برای چند قلم کالای خاص باشد، خانواده‌ای که به منابع و بودجه و پول نقد برای سایر نیاز‌های زندگی روزمره اجاره، درمان، یا مدرسه بچه‌ها نیاز دارد، چه کار کند؟

پنجم، این سیستم به تولید داخلی ضربه می‌زند. وقتی تقاضا به سمت کالا‌های یارانه‌ای و اغلب وارداتی می‌رود، کشاورزان و تولیدکنندگان داخلی انگیزه‌شان را از دست می‌دهند. در کشوری که خودکفایی اقتصادی برای بقا در برابر تحریم‌ها حیاتی است، این ضربه می‌تواند بلندمدت و جبران‌ناپذیر باشد.

اما مشکلات سیستم کوپنی به همین‌ها ختم نمی‌شود و تبعاتش می‌تواند کل جامعه را به هم بریزد.

اول، اگر توزیع کوپن ناعادلانه باشد که با توجه به تجربه‌های گذشته بعید نیست، حس تبعیض بین مردم بالا می‌گیرد. در برخی از نقل‌قول‌های گفته‌شده حتما دیده‌ایم که حتی در روز‌های عادی، برخی مناطق از دسترسی به کالا‌های اساسی محرومند. این نابرابری می‌تواند شکاف اجتماعی را عمیق‌تر کند.

دوم، اگر سیستم درست کار نکند -مثلا اگر کالا‌ها به موقع نرسند یا قفسه‌ها خالی بمانند-اعتماد مردم به دولت کم می‌شود. در شرایط بحرانی که همه باید یک‌صدا باشیم، این بی‌اعتمادی مثل سم است.

سوم، اعلام توزیع کوپن می‌تواند مردم را بترساند و باعث هجوم به فروشگاه‌ها شود. تجربه نشان داده است که شایعات کمبود کالا، حتی اگر درست نباشند، به احتکار خانگی و تورم بیشتر دامن می‌زنند.

چهارم، راه‌اندازی سیستم کوپنی نیاز به بوروکراسی پیچیده‌ای دارد، از شناسایی نیازمندان تا نظارت بر توزیع. در شرایطی که نهاد‌های ما با کمبود هماهنگی و منابع دست‌وپنجه نرم می‌کنند، این کار مثل اضافه کردن یک بار سنگین به دوش خسته دولت است.

جهان هم درس‌های مشابهی به ما می‌دهد. در ونزوئلا، بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، برنامه کوپن‌های غذایی که قرار بود گرسنگی را کم کند، با فساد و توزیع ناعادلانه به فاجعه‌ای تبدیل شد که فقر و ناامنی غذایی را بدتر کرد. اما در ترکیه، وقتی تورم در سال۲۰۲۲ بالا رفت، دولت با پرداخت یارانه‌های نقدی هدفمند و حمایت از تولید داخلی، بهتر توانست اوضاع را مدیریت کند. این تجربه‌ها می‌گویند که راهکار‌های نقدی و تقویت تولید داخلی از کوپن پایدارترند.

پس چه باید کرد؟ به جای کوپن، راهکار‌هایی هست که با واقعیت‌های ایران جور درمی‌آیند.

اول، پرداخت یارانه نقدی به خانواده‌های کم‌درآمد، با استفاده از پایگاه‌های داده مثل سامانه رفاه ایرانیان می‌تواند به آنها قدرت انتخاب بدهد و فشار روی زنجیره تامین را کم کند.

دوم، سرمایه‌گذاری در کشاورزی و صنایع غذایی داخلی، کنار گسترش تجارت تهاتری با کشور‌هایی مثل چین و روسیه یا بعضی از کشور‌های عضو گروه بریکس (اگر واقعا چنین توافقی کار می‌کند)، می‌تواند وابستگی به واردات را کم کند.

سوم، هماهنگی بانک مرکزی و نهاد‌های اقتصادی برای کنترل نرخ ارز و جلوگیری از التهابات روانی، مثل کاری که در جنگ ۱۲روزه کردند، بازار را آرام نگه می‌دارد.

چهارم، اطلاع‌رسانی شفاف درباره ذخایر کالا و برنامه‌های دولت می‌تواند جلوی شایعات و هجوم به بازار‌ها را بگیرد. پنجم، مساعدت‌ها و حمایت‌های مالی و معافیت مالیاتی برای کسب‌وکار‌های کوچک می‌تواند جلوی بیکاری و رکود را بگیرد.

در این روز‌های سخت که ایران با تحریم، تورم، و زخم‌های جنگ ۱۲روزه دست‌وپنجه نرم می‌کند، سیستم کوپنی راه به جایی نمی‌برد. فساد، هزینه بالا، وابستگی به واردات و پیچیدگی اجرایی، این سیستم را ناکارآمد می‌کند و تبعاتی مثل نابرابری، بی‌اعتمادی و التهاب بازار را به دنبال دارد. به جای آن، سیاست‌هایی مثل یارانه نقدی هدفمند، تقویت تولید داخلی، مدیریت هوشمندانه و شفافیت اطلاع‌رسانی می‌توانند معیشت مردم را تامین کنند و از تشدید بحران جلوگیری کنند. این راهکار‌ها نه‌تنها به مدیریت امروز کمک می‌کنند، بلکه ایران را در برابر شوک‌های احتمالی آینده آماده‌تر می‌کنند.

منبع خبر

بیا تو صدا