- 2025-10-15
- 1 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
امدادرسانی در ثانیههای آخر – سلامت نیوز
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران، در روزهایی که تیترهای تلخ، خبرهای ناگوار و تصاویر ناامیدکننده از در و دیوار فضای مجازی می بارند و ذهن و دل مردم را می خراشند، گاهی یک اتفاق کوچک اما عمیق، مثل نوری در دل تاریکی است که میدرخشد و دل ها را روشن می کند. نجات جان یک کودک توسط نگهبان بیمارستان، نه فقط یک واکنش سریع، بلکه تجلی مسئولیت اجتماعی در خالصترین شکل خودش بود. ویدئویی که این روزها مدام دستبهدست میشود و با هر بار دیدنش احساسات مثبت تازهای را برمیانگیزد، روایتگر همین لحظه است؛ صبح چهارشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۴، مادری جوان، هراسان و گریان با کودکی یکساله که هیچ نشانی از هوشیاری نداشت، با فریاد «کمک» به سمت ساختمان بیمارستان بهارلو میدوید.
در همان لحظه سعید نبشی، از نیروهای واحد حفاظت فیزیکی بیمارستان که در محوطه حضور داشت، بدون لحظهای تردید خود را به مادر رساند، نوزاد را به آغوش گرفت و با شتاب به سمت اورژانس دوید. این روایت کوتاه، امید را زنده کرد؛ امید به اینکه هنوز هم انسانهایی هستند که در لحظه بحران، به جای تماشا، وارد عمل میشوند. این همان مسئولیت اجتماعی است که جامعه را زنده نگه میدارد.
این نگهبان جوان 30 ساله، بدون عنوان پزشکی، بدون لباس سفید اما با قلبی آگاه و دستانی آموزشدیده، نشان داد که مسئولیت اجتماعی فقط در شعارها نیست؛ در لحظهای است که انسان، انسان دیگر را میبیند و برای نجاتش قدم برمیدارد. او که اهل همدان و ساکن صالحیه اسلامشهر است، با چهار سال سابقه خدمت در واحد حفاظت فیزیکی بیمارستان بهارلو، درباره آن روز میگوید: «صبح چهارشنبه هفته گذشته، مثل همیشه در دفتر حفاظت فیزیکی کنار در اصلی بیمارستان ایستاده بودم که ناگهان صدای فریاد زن جوانی را شنیدم که با اضطراب درخواست کمک میکرد. خیلی سریع به سمتش رفتم. وقتی رسیدم، دیدم فرزندش بیحال در آغوشش افتاده است. دستم را روی بدن کودک گذاشتم، سرد بود و هیچ نشانهای از علائم حیاتی نداشت. نوزاد را از مادر گرفتم و به سمت اورژانس و اتاق سیپیآر دویدم. همان لحظه شروع کردم به عملیات احیا تا وقتی که تیم تخصصی اورژانس رسید و ادامه کار را بهدست گرفت.»
او با بیان اینکه این تجربه ثابت کرده که آموزشهای امدادی چقدر میتوانند در لحظههای حساس نجاتبخش باشد، توضیح میدهد: «تا آن لحظه هیچوقت در چنین موقعیتی قرار نگرفته بودم، اما آموزشهای لازم را دیده بودم و میدانستم که باید خونسردیام را حفظ کنم و اقدامات اولیه را انجام بدهم.
قبلاً واحد آموزش بیمارستان دورههای کمکهای اولیه و احیای قلبی-ریوی (CPR) را برای کارکنان ارائه داده بود.
هدف این آموزشها این بود که در مواقع بحرانی بتوانیم در کنار تیم پزشکی و پرستاری، نقش مؤثری در نجات جان بیماران ایفا کنیم. این دورهها تأثیر زیادی در بالا بردن آمادگی و توانمندی هر کدام از ما دارد. مثل همین وضعیتی که آن روز من با آن روبهرو شدم و همان آموزشها بود که کمکم کرد تا بدون ترس، اقدامات لازم را بتوانم انجام بدهم.»
نبشی درباره اینکه در آن لحظات حساس چه احساسی داشت، میگوید: «فقط به این فکر میکردم که باید جان بچه را نجات بدهم. هیچ چیز دیگری برایم مهم نبود، فقط منتظر بودم تیم احیا برسد. قبلاً عملیات احیا را در دورههای آموزشی داخل بیمارستان تمرین کرده بودم، اما هیچوقت این کار را روی بیمار واقعی و در شرایط بحرانی انجام نداده بودم. بعد از اینکه تیم تخصصی اورژانس عملیات احیا را ادامه داد، کودک به زندگی برگشت. لحظهای که نوزاد روی تخت ایستاد و دنبال مادرش میگشت، اشک شوق در چشم همه ما جمع شد. آن لحظه را هیچ وقت فراموش نمیکنم.»
او با اشاره به واکنش مادر کودک بعد از به هوش آمدن فرزندش میگوید: «با گریه از من تشکر میکرد؛ آنقدر احساساتی بود که نمیتوانست حرف بزند. تیم احیا هم از عملکردم در واکنش سریع برای رساندن نوزاد به اتاق احیا قدردانی کردند. میدانستم که ثانیههای اول خیلی حیاتی بود و همین سرعت عمل باعث شد کودک دوباره نفس بکشد. این اتفاق به من نشان داد که حتی یک صدم ثانیه هم میتواند در زندگی سرنوشتساز باشد. البته بعد از آن روز با خانواده کودک ملاقاتی نداشتم، اما وقتی دیروز پیگیر حال کودک شدم گفتند که دوشنبه ترخیص شده و حالش خوب است. شنیدن این خبر واقعاً خوشحالم کرد.»
این نگهبان درباره ویدیو این حادثه که این روزها در فضای مجازی پربازدید شده، میگوید: «عکسالعمل من توسط دوربینهای مداربسته واحد حراست ثبت شده بود، همه همکاران وقتی فیلم را دیدند، از نجات جان کودک احساس خوشحالی کردند. خیلیها بابت واکنش سریعام از من تشکر کردند اما برای خودم، این کار فقط انجام وظیفه بود. بابت لطفی که بقیه برای این اتفاق به من دارند، ممنون هستم اما خودم را قهرمان نمیدانم. به نظرم قهرمانهای واقعی آنهایی هستند که جانشان را برای حفظ وطن و خاک کشورمان فدا کردند و میکنند. من فقط یک آدم معمولیام که آن روز توانستم کاری کنم تا کودکی دوباره به زندگی برگردد.»
ارسال دیدگاه