- 2025-09-22
- 1 بازدید
- 0 دیدگاه
- سلامت
احساسات منفی را پس نزنید
به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، یادتان هست آخرین باری که در چیزی شکست بدی خوردید، چه غمی به سراغتان آمد؟ یا آخرین باری که آنقدر نگران یک رویداد پیش رو بودید که نمیتوانستید برای روزها تمرکز کنید؟ تجربه این نوع احساسات ناخوشایند است و حتی میتواند طاقتفرسا به نظر برسد. افراد اغلب سعی میکنند از آنها اجتناب یا آنها را سرکوب کنند و نادیده بگیرند. اما تحقیقات اخیر نشان میدهد که احساسات میتوانند مفید باشند و حتی احساسات منفی نیز میتوانند مزایایی داشته باشند.
بررسیها نشان دادهاند که احساسات به طور یکسان برای افراد خوب یا بد نیستند. در عوض، احساسات مختلف میتوانند در انواع خاصی از موقعیتها منجر به نتایج بهتری شوند. به نظر میرسد احساسات مانند یک چاقوی ارتش سوئیس عمل میکنند – ابزارهای احساسی مختلف در موقعیتهای خاص مفید هستند.
غم؛ بهبود شکست
غم زمانی اتفاق میافتد که افراد احساس میکنند هدف یا نتیجه مطلوبی را از دست دادهاند و هیچ کاری برای بهبود اوضاع نمیتوانند انجام دهند. این میتواند شکست در یک بازی یا شکست در یک کلاس یا پروژه کاری باشد، یا از دست دادن رابطه با یکی از اعضای خانواده. غم پس از برانگیخته شدن، با چیزی همراه است که روانشناسان آن را حالت غیرفعال شدن انجام کار کم، بدون رفتار یا برانگیختگی فیزیکی زیاد مینامند. غم همچنین تفکری را به همراه دارد که جزئیتر و تحلیلیتر است و باعث میشود که شما بایستید و فکر کنید.
مزیت توقف و تفکری که با غم همراه است این است که به افراد کمک میکند تا از شکست بهبود یابند. وقتی شکست میخورید، معمولاً به این معنی است که موقعیتی که در آن هستید برای موفقیت مساعد نیست. به جای اینکه در این نوع سناریو فقط به جلو حرکت کنید، غم باعث میشود که افراد یک قدم به عقب بردارند و آنچه را که اتفاق میافتد ارزیابی کنند.
وقتی افراد غمگین هستند، اطلاعات را به روشی سنجیده و تحلیلی پردازش و از ریسک اجتناب میکنند. این حالت با حافظه دقیقتر، قضاوتی که کمتر تحت تأثیر فرضیات یا اطلاعات نامربوط قرار میگیرد و تشخیص بهتر دروغگویی دیگران همراه است. این تغییرات شناختی میتواند افراد را به درک شکستهای گذشته و احتمالاً جلوگیری از شکستهای آینده تشویق کند.
غم میتواند زمانی که احتمال جلوگیری از شکست با کمک دیگران وجود دارد، متفاوت عمل کند. در این شرایط، افراد تمایل به گریه دارند و میتوانند برانگیختگی فیزیولوژیکی بیشتری مانند ضربان قلب و تنفس سریعتر را تجربه کنند. ابراز غم، از طریق اشک یا به صورت کلامی، این مزیت را دارد که به طور بالقوه افراد دیگر را برای کمک به شما در دستیابی به اهدافتان جذب میکند. به نظر میرسد این رفتار در نوزادان شروع میشود، با اشک و گریه به مراقبان علامت میدهد که کمک کنند.
خشم؛ غلبه بر یک مانع
خشم زمانی رخ میدهد که افراد احساس میکنند در حال از دست دادن یک هدف یا نتیجه مطلوب هستند، اما میتوانند با حذف چیزی که سر راهشان است، وضعیت را بهبود بخشند. مانع میتواند بیعدالتی باشد که توسط شخص دیگری انجام شده یا میتواند کامپیوتری باشد که هنگام تلاش برای انجام کار، مرتباً از کار میافتد. خشم پس از برانگیخته شدن، با «آمادگی برای عمل» همراه است و تفکر شما بر روی مانع متمرکز میشود.
مزیت آمادگی برای عمل و تمرکز بر آنچه سر راه شماست این است که شما را برای غلبه بر آنچه بین شما و هدفتان قرار دارد، انگیزه میدهد. وقتی افراد عصبانی هستند، اطلاعات را به سرعت پردازش میکنند و قضاوت میکنند، میخواهند اقدام کنند و از نظر فیزیولوژیکی برانگیخته میشوند. در آزمایشها، خشم در واقع نیروی ضربات افراد را افزایش میدهد که میتواند در برخوردهای فیزیکی مفید باشد. خشم در موقعیتهایی که شامل چالشهایی برای اهداف هستند، از جمله بازیهای مقابلهای، پازلهای پیچیده، بازیهای ویدیویی با موانع و پاسخ سریع به وظایف، منجر به نتایج بهتری میشود.
ابراز خشم، چه به صورت چهرهای و چه به صورت کلامی، این مزیت را دارد که دیگران را به باز کردن راه ترغیب میکند. وقتی طرف مقابل عصبانی به نظر میرسد یا میگوید که عصبانی است، احتمال بیشتری وجود دارد که افراد در مذاکرات تسلیم شوند و در مورد مسائل تسلیم شوند.
اضطراب؛ آمادگی برای خطر
اضطراب زمانی رخ میدهد که افراد یک تهدید بالقوه را درک میکنند. این میتواند سخنرانی برای مخاطبان زیادی باشد که در آن شکست، عزت نفس شما را به خطر میاندازد، یا میتواند یک تهدید فیزیکی برای خود یا عزیزان باشد. اضطراب پس از برانگیخته شدن، با آمادگی برای پاسخ به خطر، از جمله افزایش برانگیختگی فیزیکی و توجه به تهدیدها و خطر، مرتبط است.
آمادگی برای خطر به این معنی است که اگر مشکلی پیش بیاید، میتوانید به سرعت برای جلوگیری یا اجتناب از آن واکنش نشان دهید. هنگام اضطراب، افراد تهدیدها را به سرعت تشخیص میدهند، زمان واکنش سریعی دارند و در حالت آمادهباش بالایی هستند. گشاد شدن چشم که اغلب با ترس و اضطراب همراه است، حتی به افراد میدان دید وسیعتری میدهد و تشخیص تهدید را بهبود میبخشد.
اضطراب بدن را برای عمل آماده میکند، که عملکرد را در تعدادی از کارهایی که شامل انگیزه و توجه هستند بهبود میبخشد. این امر افراد را برای آماده شدن برای رویدادهای آینده، مانند اختصاص دادن وقت برای مطالعه برای امتحان، انگیزه میدهد. اضطراب همچنین باعث ایجاد رفتارهای محافظتی میشود که میتواند به جلوگیری از تبدیل شدن تهدید بالقوه به واقعیت کمک کند.
کسالت؛ خروج از یکنواختی
در مقایسه با سایر احساسات، تحقیقات کمتری در مورد کسالت انجام شده، بنابراین به خوبی درک نشده است. به نظر میرسد کسالت زمانی رخ میدهد که وضعیت فعلی فرد هیچ واکنش احساسی دیگری ایجاد نمیکند. سه موقعیت وجود دارد که این کمبود میتواند در آنها رخ دهد: وقتی احساسات محو میشوند، مانند شادی خرید یک ماشین جدید که به حالتی خنثی تبدیل میشود؛ وقتی افراد به هیچ چیز در وضعیت فعلی خود اهمیتی نمیدهند، مانند حضور در یک مهمانی بزرگ که هیچ اتفاق جالبی در آن نمیافتد؛ یا وقتی افراد هیچ هدفی ندارند. کسالت لزوماً به این دلیل که هیچ اتفاقی نمیافتد، ایجاد نمیشود – کسی که هدفش آرامش است، ممکن است از نشستن آرام و بدون هیچ تحریکی کاملاً راضی باشد.
پژوهشگران روانشناسی معتقدند که فایده کسالت در موقعیتهایی که افراد از نظر احساسی واکنش نشان نمیدهند، این است که باعث ایجاد تغییر میشود. اگر هیچ چیز در موقعیت فعلی شما ارزش واکنش نشان دادن را ندارد، تجربه ناخوشایند کسالت میتواند شما را به جستجوی موقعیتهای جدید یا تغییر نحوه تفکرتان ترغیب کند. کسالت با ریسکپذیری بیشتر، تمایل به نوآوری و تفکر خلاق مرتبط دانسته شده است. به نظر میرسد که مانند یک چوب دستی احساسی عمل میکند و افراد را از موقعیت فعلی خود بیرون میکشد تا به کاوش و خلق بپردازند.
استفاده از ابزار احساسات
مردم میخواهند شاد باشند. اما تحقیقات نشان میدهد که یک زندگی رضایتبخش و پربار شامل ترکیبی از احساسات مثبت و منفی است. احساسات منفی، حتی اگر تجربه آنها حس بدی داشته باشد، میتوانند افراد را برای شکست، چالشها، تهدیدها و کاوش انگیزه داده و آماده کنند.
ارسال دیدگاه